درباره کافهای متفاوت که در آن زبان اشاره حرف اول را میزند
قهوه تلخ، گوشه دنج
سمیه افشینفر
گروه اجتماعی
کافه است، درست مانند همه کافههای شهر، اما اینجا خبری از سر و صدا نیست. اینجا در میان همه میز و صندلیها سکوت جریان دارد. پاتوقی است برای زبان قلب و دستها، برای همه کسانی که کلام را در سکوت زندگی میکنند. سکوت اینجا کمبود نیست. در و دیوار مملو از تصاویری با زبان اشاره است، دستها زبان مشترک همه افراد این کافه هستند. چشمها به جای گوشها میشنوند. مکانی دنج که توسط افراد ناشنوا اداره میشود، فقط یک مکان برای نوشیدن قهوه نیست؛ فضایی فرهنگی و اجتماعی است که در آن، مرزهای بین شنوایی و ناشنوایی کمرنگ میشود و ارتباط به عمیقترین شکل خود اتفاق میافتد. یک سال از آغاز به کار این کافه میگذرد؛ یعنی از روزی که تعدادی از افراد دارای آسیب شنوایی دور هم نشستند و تصمیم گرفتند که پاتوق خودشان را داشته باشند؛ پاتوقی که از همه پاتوقهای شهر متفاوت باشد. مکانی که در آن اشاره، حرف بزند. دست به جای زبان، ارتباط میگیرد و پلی میشود میان افراد ناشنوا با مردمی که از سر و صدای زندگی روزانه خستهاند و به آن پناه میبرند. ندا کریمیان، مدیریت «کافه اشاره» را بر عهده دارد. ندا میگوید: «من و دوستانم که در اینجا کار میکنیم در دورههای فنی و حرفهای شرکت کردهایم و مدرک گرفتهایم و با کمک همدیگر کافه اشاره را راه انداختیم.»
ندا خودش هم ناشنواست و سکوت را زندگی میکند، او میگوید: «چند وقت قبل برای اولینبار در اصفهان این کافه را راهاندازی کردیم؛ کافهای که اگرچه افراد دارای معلولیت آن را اداره میکنند، اما درهای آن به روی همه شهروندان باز است و هر کسی میتواند به اینجا بیاید.»
انگار مشابه این کافه در تهران هم وجود دارد اما سال گذشته جمعی از ناشنوایان اصفهانی نیز پا به میدان گذاشتهاند و با مختصر سرمایهای که داشتند، اقدام به راهاندازی «کافه اشاره» کردهاند؛ اما چرا «اشاره»، ندا معتقد است چون «زبان اشاره» زبان اول ناشنوایان و کاملترین روش ارتباطی برای این افراد است عنوان «کافه اشاره» را با هدف آگاهی جامعه با ناشنوایان انتخاب کرده است.
ندا در مورد هدف راهاندازی این کافه میگوید: «حضور افراد دارای معلولیت مثل ناشنوایان در جامعه یکی از مهمترین اهداف ماست، دوست داریم که شهروندان به این مکان بیایند و از نزدیک با تواناییها و ظرفیتهای افراد ناشنوا آشنا شوند. البته آموزش زبان اشاره هم یکی دیگر از مهمترین اهدافمان است.»
راهاندازی هر کسبوکاری بدون سرمایه در باور نمیگنجد، اما این دختر ناشنوا معتقد است: «هزینه و سرمایه خاصی نداشتیم، اما دست در دست هم گذاشتیم و کمکم موفق شدیم به ایدهمان جامهعمل بپوشانیم.»
راهی به بلندای فرهنگسازی
او خود را هنوز در اول راه میداند «تازه شروع کردهایم.» برای ندا راه درازی مانده است، راهی به بلندای فرهنگسازی در زمینه حضور افراد ناشنوا در میان افراد عادی جامعه؛ وقتی وارد کافه اشاره میشوید، اولین چیزی که توجهتان را جلب میکند، آرامشی پنهان است. گاهی صدای موسیقی ملایمی چاشنی آن میشود، اما این صدا در پسزمینه محو است و انرژی غالب محیط، از تعاملات بینایی ناشی میشود، که تبلور همان شنیدن با چشمهاست.
او میگوید: «مشتریان با ورود به کافه با زبان اشاره و روشهای ارتباطی با ناشنوایان آشنا میشوند، تهیه همه نوشیدنیها و خوراکیهای سرد و گرم با طعمهای مختلف توسط نیروهای ناشنوا در کافه اشاره انجام میشود. فضای داخلی با ایده و ابتکارات خود بچهها و با بهترین سلیقه درست شده است و هر مراجعهکنندهای را مجذوب فضای داخلی میکند. البته کلیپهایی هم با زبان اشاره تهیه کردهایم و برای مشتریان پخش میکنیم.»
به نظر او تفاوت این کافه با سایر کافهها را میتوان در تفاوت زبانی نیروهای آن دانست؛ او معتقد است، «اینجاکافی است، فقط اشاره کنید.» به نظر ندا، مردم وقتی وارد میشوند حس متفاوتی را تجربه میکنند، چون شناختی از ناشنوایان ندارند. حتی ممکن است در برخورد اول کمی نگران باشند؛ اینکه اینجا شبیه هیچ کافه دیگری نیست، باعث میشود برخی از افراد ندانند که باید چه کار کنند اما تصاویر حروف الفبای زبان اشاره و کلیپها حس کنجکاوی مراجعهکنندگان را تحریک میکند. برخی بیشتر مینشینند و سعی میکنند ارتباط بیشتری با ما برقرار کنند، آرام و شمرده و با اشاره درخواستشان را مطرح میکنند و همین برای ما کافی است. البته برخی از افراد هم ارتباط برقرار نمیکنند و محیط را ترک میکنند.»
ندا مدیریت کافه را به عهده دارد، اما بجز او چهار نفر دیگر هم در «کافه اشاره» مشغول به کار هستند، «همه ما در دورههای مختلف شرکت کردهایم و موفق به اخذ گواهینامههای مهارتی هم شدهایم.»
او میگوید: «مشتریها به شیوههای مختلف سفارش میدهند؛ مثلاً انگشتشان را روی آیتمهای مختلف منو قرار میدهند یا شمرده صحبت میکنند تا ما بتوانیم لبخوانی کنیم.»
ندا و دوستانش با عشق و علاقه از میهمانانشان پذیرایی میکنند، دنیای آرزوهایشان رنگی است، رنگی به وسعت حضور در کنار همه شهروندان در جامعه. این کافه نمونهای درخشان از کسبوکار اجتماعی است. این کافهها نهتنها محصولات باکیفیتی ارائه میدهند، بلکه در هر فنجان قهوه، پیامی از برابری، احترام و زیباییهای «زبان اشاره» را نیز به جامعه منتقل میکنند. حضور در این کافهها یک تجربه فرهنگی است، این تجربه ارتباط با دستها و قلب را به افراد منتقل میکند، این کافه پلی میزند بین دو دنیا و به همه یادآوری میکند که برای برقراری ارتباط، لازم نیست حتماً حرفی زده شود؛ گاهی یک اشاره کافی است.
بــــرش
حذف موانع اجتماعی در کافه سکوت
این مدل کسبوکار اجتماعی، سه هدف کلیدی را دنبال میکند: ترویج فرهنگ، اشتغالزایی و حذف موانع اجتماعی برای افراد دارای معلولیت. یکی از مهمترین اهداف این کافهها ایجاد فرصتهای شغلی پایدار برای جامعه ناشنوایان است. در فضایی که بسیاری از مشاغل، نیاز به ارتباط کلامی دارند، این کافهها یک محیط حمایتی و تخصصی فراهم میکنند که در آن تواناییهای پرسنل ناشنوا (مانند تمرکز بالا، مهارتهای بصری دقیق و توانایی برقراری ارتباط با زبان اشاره) به ارزش تبدیل میشود. همچنین تجربه متفاوت ارتباط با (زبان اشاره) یک تجربه کاملاً منحصر به فرد است. این مکانها مخاطبان را تشویق میکنند تا از منطقه امن ارتباط کلامی خارج شده و وارد دنیای ارتباط غیرکلامی شوند. فضایی برای درک و فراگیری، این کافهها به پاتوقی تبدیل میشوند که نهتنها برای ناشنوایان، بلکه برای افراد شنوا نیز جذاب است. اینجا جایی است که هر دو جامعه میتوانند در کنار هم بنشینند و از هم بیاموزند. این تعامل، درک عمومی نسبت به چالشها و تواناییهای افراد ناشنوا را عمیقتر کرده و به حذف موانع اجتماعی کمک میکند.

