مسودّاتِ سُرور

مقدمه کتاب گزیده اسناد دیوانی عهد قاجار که امروز رونمایی می‌شود

سیدفتح‌الله مجتبائی
مشاور عالی بخش ادیان و عرفان مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی

پدرم میرسید احمد مجتبائی، فرزند میرسیدعلی مستوفی (سرور علیشاه)، در 1250 شمسی (1289 قمری) در تفرش به دنیا آمد، مقدمات علوم مرسوم را در تفرش و آشتیان فرا گرفت. در نوجوانی به تهران آمد و چندگاهی در مدارس قدیمه تهران به ادامه تحصیل پرداخت و در همین احوال اشتیاق به تحصیل علوم جدید او را به دارالفنون کشید و با برادرش شادروان دکتر محمود مجتبائی (علیزاده) در رشته طب و زبان فرانسه (که لازمه تحصیل طب بوده) مشغول تحصیل شد. پدرش میرسیدعلی و جدش میرسیدحبیب‌الله در اوایل عمر به کارهای دیوانی و مستوفی‌گری اشتغال داشتند، و میرسیدعلی در دوره ناصری از مستوفیان دربار بود، ولی در اواخر این دوره به زندگی خانقاهی روی آورد و به ارشاد مرحوم صامتعلی (متوفی در 1297ق) در سلک سالکان طریقت نعمت‌اللهی وارد شد و چندگاهی در کرمانشاه و تهران و سلطان‌آباد (اراک) به دستگیری و تربیت نوکاران این طریقت مشغول بود، و سرانجام در 1314 شمسی در تهران درگذشت و در قم به خاک سپرده شد. وی شاعری خوش‌سخن بود و به زبان فارسی و عربی شعر می‌گفت، وی در شاعری «سرور»  تخلص داشت و در جمع خانقاهیان به «سرور علیشاه» معروف بود. شرح احوال و شماری از اشعار او در گلستان جاوید (دفتر 3، طبع تهران، 1336، ص 73-17) و مجموعه اشعار میرسیدعلی مستوفی -‌ سرورعلیشاه (طبع تهران، 1378) دیده می‌شود.
میرسیدعلی در خط نسخ و شکسته استاد بود، و سیزده جلد قرآن کریم به خط خود نوشت، که چند جلد آن نزد نوادگان او موجود است. وی با مشایخ طریقه نعمت‌اللهی، خصوصاً با مرحومان مونس علیشاه و وفاعلیشاه (ذوالریاستین) دوستی بسیار صمیمانه داشت، و مرثیه‌ای در وفات وفاعلیشاه گفته است که در گلستان جاوید (دفتر سوم) نقل شده است. میرسیدعلی با اهل علم نیز روابط دوستانه داشت و غالباً با میرسیداحمد و علینقی‌میرزا (رکن‌الدوله، برادرزاده ناصرالدین‌شاه) در مدرسه دارالشفا به دیدار میرزا ابوالحسن جلوه و شرکت در جلسات درس و بحث او می‌رفتند.
فرزندان میرسیدعلی هیچ‌یک گرایشی به سوی طریقت صوفیانه نداشتند، و جز آخرین فرزندش، مرحوم دکتر سیدمحمود علیزاده (مجتبائی) که طبیب بود پسران دیگرش در آغاز به خدمات حکومتی و مستوفی‌گری اشتغال داشتند و بعد از تشکیل نظام دولتی جدید در وزارت مالیه عهده‌دار خدماتی شدند.
میرسیداحمد نیز هنگامی که در نوجوانی به تهران آمد، چنانکه گفته شد، نخست با برادرش سیدمحمود، به تحصیل در دارالفنون مشغول شد و برای آمادگی به تحصیل پزشکی به آموختن زبان فرانسه پرداخت، و در این راه طی دو سال پیشرفت کامل داشت. لیکن مشکلات زندگی او را از ادامه این راه بازداشت و به خدمت دیوانی و مستوفی‌گری موروث که شغل اصلی پدرش و جدش (میرزاحبیب‌الله مستوفی تفرشی) بود، درآمد. وی در آغاز ورود به خدمات حکومتی با علینقی‌میرزا، پسر ارشد محمدتقی میرزا رکن‌الدوله، برادر ناصرالدین‌شاه، دوستی داشت و با او برای شرکت در مجالس درس و بحث ابوالحسن جلوه به مدرسه دارالشفا می‌رفتند.
میرسیداحمد در دوران سلطنت مظفرالدین‌شاه مورد توجه شاه قرار گرفت و چندی به معاونت حکومتی خمسه (زنجان و نواحی مربوط به آن) مأمور شد، و در اواخر دوران سلطنت مظفری لقب «عمادالملک» به او داده شد. اما پیش از آنکه این حکم به امضای سلطان برسد، سلطان وفات یافت و محمدعلی‌میرزا جانشین او شد. محمدعلی‌میرزا با مشروطه‌خواهان مخالف بود، و چون سیداحمد با چند تن از این گروه دوستی داشت، حکم مربوط به لقب مذکور که به امضای مظفرالدین‌شاه نرسیده بود، در دوره احمدشاه به امضا رسید.
اما هنگامی که محمدتقی میرزا در 1318 (قمری) درگذشت، مظفرالدین‌شاه، پسر او، علینقی‌میرزا را با عنوان «رکن‌الدوله» به جای پدرش به حکومت خراسان منصوب کرد. علینقی‌میرزا، سیداحمد را که با خط و حروف «مورس» آشنا بود، برای مدیریت دبیرخانه و تلگراف‌خانه حکومتی با خود به خراسان برد. میرسیداحمد چند سالی (تا 1324ق) به این کار مشغول بود و با رفتن علینقی‌میرزا به کرمان، به تهران بازگشت و چندی در دارالحکومه گیلان خدمت کرد، و پس از تشکیل سازمان‌های دولتی جدید به عضویت وزارت مالیه درآمد، و پیشکاری مالیه ثلاث (ملایر، نهاوند و تویسرکان) را به عهده گرفت. در سال 1295 (شمسی) به تهران آمد و از خدمات دولتی بازنشسته شد، چندی بعد برای رسیدگی به اوضاع آب و ملک موروثی مختصری که در فراهان و زادگاهش تفرش داشت به اراک (سلطان‌آباد) نقل مکان کرد و در یکی از روستاهای فراهان خانه‌ای ساخت و در آنجا ساکن شد و به کشاورزی و بهبود زندگی روستاییان پرداخت.
تا زمان تصویب و اجرای قوانین مربوط به اصلاحات ارضی، اشتغال اصلی او کشاورزی و زمین‌داری بود، و بعد از آن چندگاهی در اراک و در اواخر عمر در تهران زندگی می‌کرد، و در زمستان سال 1347ش درگذشت و در فضای کنار آرامگاه ابن‌بابویه به خاک سپرده شد.
چنانکه پیش از این گفته شد، میرسیداحمد با حروف و علامات خط مورس آشنایی کامل داشت و دیوان و دفتر حکومت خراسان در دوران حکومت رکن‌الدوله در دست او بود. هر نامه‌ای که از تهران می‌رسید یا به تهران فرستاده می‌شد به علامات مورس بود و باید به خط فارسی منتقل می‌شد. میرسیداحمد چرکنویس این نامه‌ها را که غالباً محرمانه بود نزد خود نگاه می‌داشت، و با خود به تهران آورده بود، و در روزگاری که در فراهان زندگی می‌کرد، شب‌ها به نقل آنها در دفتری که اکنون به چاپ می‌رسد پاکنویس می‌کرد. این دفتر بخشی از آن نامه‌هاست. اکنون که مجموعه موجود به پیشنهاد دوست گرامی و تاریخ‌پژوه دانشور، جناب سیدعلی آل‌داود به چاپ می‌رسد، شایسته است که از توجه و نظارت ایشان در این کار سپاسگزاری کنم و توفیقاتشان را در خدمت به تاریخ و فرهنگ کشور از خداوند متعال خواستار باشم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و نهصد و شش
 - شماره هشت هزار و نهصد و شش - ۱۸ آذر ۱۴۰۴