دو تحلیل اختصاصی از پژوهشگران منطقهای
بحران ادامه می یابد
هادی عیسی دلول | مشاور حقوق بینالملل و فیزیک هستهای در لبنان
در حالی که دمشق شاهد تحولات چشمگیر و غیرمنتظرهای بود و گروههای مسلح از تسلط بر پایتخت سوریه خبر دادند، آینده سیاسی و امنیتی این کشور در هالهای از ابهام قرار دارد. تحلیلگران بر این باورند که درگیریهای داخلی و دخالتهای خارجی، این بحران را به سطحی جدید رسانده و منطقه را وارد فاز تازهای از تنشها و چالشها کرده و خواهد کرد. در این گزارش به تحلیل ابعاد این بحران و تأثیرات آن بر سیاستهای منطقهای و جهانی میپردازیم.
در پی اعلام سیطره گروههای مسلح بر دمشق، وضعیت سوریه وارد فاز جدیدی از لغزندگیها و تهدیدات امنیتی شده است. در این شرایط نخستوزیر سوریه، محمد الجلالی، آمادگی خود را برای همکاری با هر رهبری که مردم انتخاب کنند، اعلام و بر لزوم حفظ نهادهای دولتی تأکید کرد. این تحولات و اختلافات جدید در سوریه پرسشهای زیادی را در خصوص آینده کشور به وجود آورده است.
در گفتوگو با دکتر «هادی عیسی دلول»، مشاور حقوق بینالملل و فیزیک هستهای در لبنان درباره تأثیرات این تحولات بر امنیت سوریه و منطقه صحبت شد. وی تأکید کرد که برنامه امریکا در سوریه مشابه سیاستهای این کشور در سال 2003 است که هدف آن تضعیف حکومتها و ایجاد هرج و مرج در کشورهای منطقه است؛ چنان که بلافاصله پس از پایان دولت اسد، ارتش رژیم صهیونیستی، با اشغال مناطقی از خاک سوریه، پایگاههای نظامی و مراکز اقتصادی این کشور را هدف قرار داد. به گفته وی، امریکا و اسرائیل در پی سیطره بر سوریه و منابع آن هستند و احتمال دخالتهای بیشتر امریکا در منطقه وجود دارد.
دکتر دلول افزود که در این مرحله، گروههای مسلح در سوریه ابزار دست امریکا شدهاند و تمامی تحرکات آنها تحت نظارت دقیق سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده است. به گفته وی، این گروهها هدفگذاریهای خاصی دارند که در صورت موفقیت یا شکست، تحت کنترل امریکا باقی میمانند.
آینده سوریه و راهحلهای سیاسی
دکتر دلول در پاسخ به سؤالی درباره امکان رسیدن به راهحل سیاسی برای بحران سوریه، گفت که احتمالاً این بحران ادامه خواهد داشت و همه طرفهای موجود در سوریه با هم دچار اختلافات جدی خواهند شد. وی تأکید کرد که حتی اگر در آینده مذاکرات صلح آغاز شود، احتمال وقوع درگیریهای داخلی و اختلافات میان گروههای مختلف وجود دارد.
وی همچنین اشاره کرد که احتمال وقوع فرضیههای جدید در سوریه برای فراهم آوردن زمینههای مداخله بیشتر امریکا وجود دارد. در این راستا، دخالتهای خارجی و پشتیبانیهای نظامی از گروههای مختلف، از جمله ترکیه و اسرائیل، میتواند اوضاع را پیچیدهتر کند.
سرنوشت توافقات احتمالی
این تحلیلگر سیاسی در ادامه افزود که حتی در صورت وجود مذاکره میان دولت سوریه و مخالفان، احتمال توافقات واقعی وجود ندارد، زیرا طرفهای مختلف در سوریه به دنبال منافع شخصی خود هستند. وی گفت که در صورت اراده به برگزاری انتخابات در سوریه، امریکا به هیچ عنوان اجازه برگزاری انتخابات آزاد را نخواهد داد و هدف نهایی آنها تضعیف و تقسیم کشور است.
در پایان، دکتر دلول به نگرانیهای موجود درباره دخالتهای خارجی در سوریه اشاره کرد و افزود که سیاستهای امریکا و اسرائیل به سمت تقویت وضعیت خود در منطقه پیش میرود و این میتواند تهدیداتی برای آینده سوریه و کشورهای هممرز آن باشد. در شرایط کنونی، بحران سوریه همچنان یکی از پیچیدهترین مسائل غرب آسیا است و تحولات اخیر میتواند به افزایش دخالتهای خارجی و تغییرات جغرافیایی در منطقه منجر شود. در این میان، مردم سوریه و بازیگران بینالمللی باید تلاش کنند تا از شدت تنشها کاسته شود و راهحلهای سیاسی ممکن را بررسی کنند.
سوریه در خطر جنگ داخلی است
دکتر محمد هزیمه
روزنامه نگار لبنانی
شرایط بینالمللی و منطقهای باعث شد، شاهد ترسیم معادلات جهانی جدید باشیم که آن را باید در چهارچوب یک توطئه بزرگ تفسیر کنیم. تحولات در سوریه طوری بود که حتماً شاهد نابودی و خسارتهای بزرگی میبودیم؛ برای اینکه سوریه متحمل این خسارات نشود، رئیسجمهوری بشار اسد تصمیم گرفت از صحنه سیاسی خارج شود. بشار اسد به چهارچوبها و بنیانهای ملیگرایی در سوریه و حفاظت از هویت عربی و تمامیت ارضی سوریه از یکسو و حفاظت از آرمان فلسطین از سوی دیگر ملتزم بود. او در این سالها در مقابل هجمههای استعماری و غربی ایستاد و برای همین در کنار مقاومت بود و در این چهارچوب، از مقاومت به عنوان یک پروژه در جهت مقابله با برنامه استعمار حمایت کرد؛ مقاومتی که فراتر از زمان و جغرافیاست. به تعبیر دیگر، در این روزها که عدهای موضوع صلح و عادیسازی رابطه با رژیم صهیونیستی را در دستورکار قرار دادهاند، این محور مقاومت بود که با این روند مطلوب نظام سلطه، یعنی عادیسازی روابط با اسرائیل مقابله کرد.
هدف پروژه نظام سلطه این است که مشکلات بزرگ و خطرناکی را برای دنیا ایجاد کند و ملتها و دولتها را از بین ببرد. برای همین رئیسجمهوری بشار اسد نمیخواست که ابزاری در این چهارچوب باشد. بشار اسد در این مدت در کنار ملتش ایستاد و نخواست ملتش وارد یک بحران شود؛ او نمیخواست مانعی در برابر تلاشهای سیاسی باشد.
کشورهای استعماری بهخصوص یکی از کشورهای همسایه سوریه که طمعهای مستمری نسبت به سوریه داشت و پروژه اخوانی هدفمندی را در خاورمیانه دنبال میکرد، میخواست به سوریه آسیب برساند و این جزئی از همان پروژه خاورمیانه جدید بود که امریکاییها دنبال میکردند و هدفشان تجزیه کشورهای عربی بود. در این پروژه، کشورهای عربی به یکسری گروههای مذهبی دارای درگیری و اختلافات مذهبی تبدیل میشوند که مجبورند در نظم مطلوب امریکا عمل کنند و ناچارند با رژیم صهیونیستی ارتباط برقرار کنند.
این درست است که آنها توانستند رئیسجمهوری اسد را از صحنه سیاسی دور کنند؛ ولی تجارب تاریخی نشان خواهد داد که استفاده از تروریسم و سرمایهگذاری روی گروههای مسلح تروریستی مانند خوردن سمی است که تدریجاً خود آنها را از بین خواهد برد.
به نظر من بشار اسد در این نبرد پیروز شد و سوریه و مردم کشورش را از مشکلات آتی نجات داد؛ در حالی که استعمار به دنبال این بود تا این مشکلات عمیقتر شوند. با اینکه این پروژه استعماری نشان داد، دموکراسی غربی بسیار دروغگوست و مدعیان دموکراسی غربی اگر لازم بدانند، حتی از ابزار گروههای تروریستی مسلح هم استفاده میکنند؛ گروههایی که نهتنها هیچ بویی از آرمان آزادی فلسطین نبردهاند بلکه رد بوسه نتانیاهو بر گونههای آنها حک شده است.
سوریه در خطر جنگ داخلی بین گروههایی است که نهتنها پروژه و دیدگاه مشخصی ندارند بلکه وارد آتشی خواهند شد که خودشان روشن کردند و از قضا خودشان هم در آن آتش خواهند سوخت و اگر این آتش ادامه پیدا کند، به کشورهای همسایه میرسد و منطقه و جهان را با تهدید مواجه خواهد کرد. حال چه کسی هزینه این آتشافروزی را پرداخت خواهد کرد: آن کسی که عقربها را از لانه بیرون آورد...