گزارش خبرنگار «ایران» از نمایشگاه نقاشی «جسدهای جاندار» کارگردان نام آشنای سینمای ایران

کیمیای مسعود روی بوم نقاشی

لیلی گلستان در گفت‌وگوی اختصاصی: خبر نداشتم کیمیایی نقاشی هم می‌کند

سعیده احسانی‌راد
روزنامه نگار

شهر، خودرو، اسلحه، گنگسترها و چاقو که کیمیایی در جهان سینمایی خود به صورت مداوم استفاده کرده، بر بوم نقاشی‌هایش نیز به چشم می‌خورد.
کیمیایی بیش از آنکه سینماگر محسوب شود، یک هنرمند است و به همین دلیل می‌تواند از هر مدیومی برای بیان دیدگاه و معرفی جهان شخصی خود استفاده کند. او برای نمایشگاهش نوشته است:«آگاهی هنرمند به طور خودانگیخته وام‌دار تخیل و تعهد است. هنرمند خود عکس‌العمل ذهن در مقابل دنیای بیرونی است. خلاقیت‌های فردی است که به تأثیر جمعی می‌رسد. هنرمند باید بیان شود؛ هر یک از خیال‌های آتش گرفته‌اش می‌تواند یک آفرینش بزرگ باشد. ادبیات و شعر، موسیقی، نقاشی، سینما، تئاتر، معماری و… همسایه‌های هم هستند. هنرمند از هنرها جدا نیست.
فیلم ساختن در این سال‌ها به تاریکی رفت، نقاشی از جوانی در من انبار شد، نقاشی کردم. «یاری که تحمل نکند یار نباشد» (سعدی)
در این روزها می‌ترسم حتی دنیا را باور کنم اما می‌دانم دوست داشتن درمان است. من شاید نقاش نباشم اما نقاشی می‌کنم.»

المان‌های تکراری
علی خالق، نقاش و نمایشگاه‌گردان نمایشگاه «جسدهای جاندار» در گفت‌و‌گو با «ایران» درباره چگونگی برپایی این نمایشگاه گفت:«این سومین نمایشگاه انفرادی نقاشی استاد کیمیایی است که من کیوریتوری‌اش را انجام دادم؛ آثار زیادی را دیدم و از بین آنها 11 اثر را برای نمایشگاه جسدهای جاندار انتخاب کردم. خالق ادامه داد:«این آثار را از بین نقاشی‌های زیادی که استاد طی سال‌ها کشیده انتخاب کردم. اگر دقت کنید، المان‌ها در این 10 اثر به نمایش درآمده، تکرار شده است؛ سعی کردم نسبت به نمایشگاه اول استاد کیمیایی در گالری گلستان، این نمایشگاه مجموعه‌تر باشد.»
وی در پاسخ به این سؤال که نقاشی استاد کیمیایی دارای چه ویژگی‌هایی است و با توجه به اینکه سبک خاصی در فیلمسازی دارند و نقاشی‌هایشان هم برگرفته از سبک فیلمسازیشان است، گفت:«مسعود کیمیایی از دوران نوجوانی نقاشی می‌کرده، کارهایش سبک مشخصی ندارد و فارغ از تکنیک، خودش را در نقاشی‌ها با المان‌های تکراری به تصویر می‌کشد. او سعی کرده در نقاشی‌هایش فیلم‌های ساخته نشده و حرف‌های نزده‌اش را بزند. مسعود کیمیایی کارگردان بزرگ و مطرحی است، نیازی ندارد خودش را با نمایشگاه نقاشی در فضای مجازی مطرح کند؛ قاعدتاً اگر می‌خواست از شهرتش استفاده کند، چهار تا خط می‌کشید و امضایش را می‌فروخت. من همیشه گفته‌ام نقاشی یک تراپی است، اگر به سایز، شلوغی کار و المان‌ها دقت کنید، فارغ از تکنیک، کارها، رؤیایی با خود که نشان‌دهنده یک تنهایی عمیق است نشان می‌دهد.»

چاقو نماد عشق
خالق درباره شلوغی کار‌ها، رنگ‌ها، خون و چاقو که در تابلوها دیده می‌شود، متذکر شد:«چاقویی که در کارها و عقربه‌های ساعت است به حرف‌های استاد اشاره دارد که «عشق جایی است که خون ریخته شده است و آن را یک‌جور نماد عشق می‌داند»؛ آدم‌ها با فیگورهای مختلف در نقاشی‌های مسعود کیمیایی خاص نیستند، او خیال‌های آتش‌گرفته‌اش را به تصویر کشیده است. به گفته خود استاد، اینکه بخواهد حرف مشخصی بزند و اشاره به یک موضوع داشته باشد نیست، فقط با ابزار نقاشی اتفاقات گذشته و فیلم‌های ساخته نشده‌اش را بیان کرده است.»
وی یادآور شد:«نقاشی‌های استاد برگرفته از فیلم‌هایش نیست، اما اشاره‌هایی از فیلم‌ها در نقاشی‌هایش به چشم می‌خورد. استاد درونیاتش را با نقاشی اجرا کرده و خودش باید در این‌باره توضیح دهد که درونش چه گذشته که این نقاشی‌ها را کشیده است.»

کیمیایی و دغدغه نقاشی
مسعود کیمیایی رمانی با نام جسدهای شیشه‌ای نوشته که خالق، این نمایشگاه را با رمانش مرتبط ندانسته و اظهار کرد:«این نمایشگاه در ارتباط و متأثر از رمان جسدهای شیشه‌ای نیست، نقاشی‌ها بسیار درونی است. من سال‌هاست استاد را از نزدیک می‌شناسم، خیلی بداهه و خالصانه شروع به کار می‌کند؛ وقتی داشتیم این مجموعه را برای نمایشگاه می‌بستیم، گفت سفارش بده چند بوم بیاورند تا دوباره نقاشی کنم، اصلاً این‌طور نیست که مسعود کیمیایی به ‌خاطر اسمش نقاشی کند و بفروشد، نقاشی هم یکی از دغدغه‌هایش است؛ او مانند فیلمسازی دائم کار می‌کند، حتی بعد از برپایی این نمایشگاه سه کار بزرگ را تمام کرده است.»
وی در پاسخ به این سؤال که آیا کیمیایی از سبک خاصی پیروی نمی‌کند و در نقاشی الگو ندارد، توضیح داد:«مسعود کیمیایی تحت‌تأثیر نقاش خاصی نیست، زیست پرمخاطره استاد؛ دوستان نزدیکش مثل بهمن محصص، کار کردن آثاری از مرتضی ممیز در فیلم‌هایش و فعالیت کردن با استاد کیارستمی در تیتراژ قیصر، رضا موتوری و سربازان جمعه و بهره بردن از نقاشی‌های قللر آغاسی در گوزن‌ها، نشان می‌دهد زیست استاد و کارهایش تحت‌تأثیر چه چیزهایی بوده است.»

نقد نمایشگاه
«خالق» درباره نقدهایی که به نقاشی‌های کیمیایی شده است، گفت:«نقد باید باشد، کار بدون نقد اصلاً جذاب نیست اما نقد درست و سازنده. اینکه به تکنیک ایراد داشته باشیم نقد قشنگی نیست، قیمت‌ها هم اصلاً قابل نقد نیست، استاد کیمیایی سال‌هاست در فضای هنر زیست می‌کند، کادر و قاب می‌بندد؛ از یک کار غیرمرتبط به حوزه نقاشی وارد نشده است، از منظر زیستی درگیر فضای تجسمی بوده و نقاشان بزرگ از دوستانش بوده‌اند و به لحاظ مطالعاتی و آگاهی، از فضای تجسمی دور نبوده است.» این نمایشگاه پربازدید‌ترین نمایشگاه انفرادی مسعود کیمیایی بود که در افتتاحیه، بازدیدکنندگان دو ساعت تا خیابان ماهشهر در صف بودند. آثار هم 200 هزار تومان تا زیر یک میلیارد تومان قیمت‌گذاری شده که به گفته خالق، با توجه به سایز بزرگ کارها و اسم استاد، قیمت‌ها خیلی منطقی بود.

 

بــــرش

تخیل و رهایی مسعود کیمیایی را دوست دارم
لیلی گلستان،  مدیر گالری گلستان که برای اولین‌بار میزبان نمایشگاه نقاشی‌های مسعود کیمیایی بوده و آن را برپا کرده، در حاشیه نمایشگاه «جسدهای جاندار» به «ایران» گفت:«مسعود کیمیایی از دوستان قدیمی‌ام است، اصلاً خبر نداشتم نقاشی هم می‌کند، اولین‌بار من برایش نمایشگاه گذاشتم، یک روز گفت بیا می‌خواهم یک چیزهایی نشانت دهم، وقتی پرسیدم چه چیزی، گفت تو بیا می‌بینی، وقتی رفتم گفت این نقاشی‌های من است، گفتم مگر نقاشی هم می‌کنی، گفت تا به حال به کسی نگفته‌ام و الان نظرت را می‌خواهم تا اگر خوب است برایم نمایشگاه بگذاری.»
گلستان ادامه داد:«بعد از دیدن نقاشی‌هایش فکر کردم شاید از لحاظ طراحی خیلی خوب نباشد ولی تخیلش فوق‌العاده است؛ الان هم که نقاشی‌های این نمایشگاه را دیدم، می‌گویم همه‌اش تخیل است؛ به نظر من خیلی جالب است که توانسته تخیلاتش را به تصویر بکشد. در این نمایشگاه نقاشی‌ها از لحاظ طراحی خیلی پیشرفت داشته و 5-4 برابر قشنگ‌تر و حرفه‌ای‌تر از نمایشگاه من است.»
مدیر گالری گلستان درباره اینکه به عنوان یک نقاش چه چیز باعث شده کارهای کیمیایی جذبش کند، توضیح داد:«به عنوان یک نقاش خیلی خوشم می‌آید از اینکه اینقدر راحت تخیلش را به تصویر می‌کشد و تخیل‌های مختلف را که هیچ ربطی به هم ندارند در کنار هم در یک تابلو جا می‌دهد؛ مثلاً در یک نقاشی یک دفعه وسط یک عده جاهل، یک سرخپوست کشیده، هر کاری دلش خواسته انجام داده و این برای من خیلی جذاب است. کیمیایی اگر نقاشی را ادامه دهد نقاش خوبی می‌شود، چیزی که در مسعود کیمیایی خیلی دوست دارم تخیل و رهایی‌اش است، اصلاً جلوی خودش را نمی‌گیرد و خیلی راحت همه چیز را روی بوم می‌برد، چیزهای مختلفی که کنار هم گذاشته ربطی به هم ندارند اما با همدیگر قشنگ شده‌اند.»
وی جذابیت دیگر این نمایشگاه را که در نمایشگاه او هم بوده، چاقوهای چسبیده روی بوم‌ها بیان کرد و گفت:«من این را خیلی دوست دارم، واقعاً نمایانگر مسعود کیمیایی و فیلمسازی‌اش است؛ نمایشگاه اولش در گالری گلستان که خیلی هم عین فیلم‌هایش بود، کلاه مخملی، چاقو و خون و از این حرفا بود، ولی در این نمایشگاه یک کم از فیلم‌هایش جدا شده اما باز هم به هر حال ته‌رنگی از فیلم‌هایش وجود دارد.»
وی درباره اینکه آیا در این نمایشگاه نقطه ضعفی هم به چشمتان آمد، گفت:«نقطه ضعف‌ها در این نمایشگاه نسبت به نمایشگاه گالری گلستان خیلی کم بود، طراحی‌اش خیلی عالی نبود اما طراحی‌های خوب این نمایشگاه نشان می‌دهد حرف گوش کرده و کارش را بهتر کرده است و اگر همین‌طور پیش برود خیلی بهتر هم خواهد شد.»
گلستان درباره ورود و گرایش سینماگرها به سمت هنرهای تجسمی گفت:«چه اشکالی دارد آدم هر کاری که دوست دارد انجام دهد، مگر کیارستمی و کیانیان عکاسی نمی‌کردند، کیمیایی دلش خواسته نقاشی کند، هر کاری که آدم دلش می‌خواهد بکند، بهتر است تا اینکه در زمان پیری حسرتش را بخورد.»