معاون اول رئیسجمهوری با تأکید بر سیاست خارجی دولت چهاردهم از راهبرد «اقدام در برابر اقدام» و تعامل سازنده با جهان گفت
ریلگذاری در امیرآباد
گروه دیپلماسی ایران؛ مریم سالاری / محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهوری در تبیین سیاست خارجی دولت چهاردهم از راهبردی رونمایی کرد که برآمده از مأموریت مهم مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری تحول خواه در مسیر رفع تحریمها و تعامل سازنده با جهان بود؛ رویکردی که با وجود قرار گرفتن ایران در یکی از استثناییترین مقاطع از تاریخ تحولات منطقه، تلاش برای ایجاد مفاهمه و همگرایی پیرامون پروندههای مهمی همچون مذاکرات و ترمیم رابطه با منظومه غرب را در دستور کار قرار داده است. راهبرد اعلامی دولت چهاردهم مبتنی بر سیاست «عمل در برابر عمل» از آن تصمیماتی است که در چهارچوب پیگیری منافع ملی و با تجدید نظر در انگاره تکیه صرف به تصمیمات سیاسی دولتهای غربی به چراغ راهنمای پزشکیان و دولتمردانش تبدیل شده تا مانع از آن شود که تفاهمات جدید با جهان غرب زیر سایه اراده یک طرف ماجرا به تاریخ بپیوندد.
مریم سالاری
روزنامه نگار
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهوری روز گذشته در همنشینی با مدیران سازمان انرژی اتمی نگاهی را که دولت چهاردهم در ریلگذاری سیاست خارجی مبنا قرار داده است، مورد توجه قرار داد و تصریح کرد که «اهل مذاکره و گفتوگو هستیم اما باج نمیدهیم»؛ نگاهی آشتیجویانه که پیشتر مسعود پزشکیان بهعنوان نماینده منتخب ایران پس از اعلام آن در معرض پرسشهای پرشماری قرار گرفته و به شفاف کردن معنا و مفهوم کلیدواژه پرتکرار خود در این سیاست اعلامی یعنی «وفاق و صلح با جهان ملزم شده بود؛ اینکه مذاکرات پیوندخورده با برنامه هستهای ایران و رفع تحریمها در دولت پزشکیان بر پایه اصول بنیادین «عزت، حکمت و مصلحت» چگونه پیش خواهد رفت؟ آیا مصلحتاندیشی تازه او در این عرصه پرفراز و فرود به معنای دوستان و متحدان جدید است؟ اساساً تکلیف پروندههای قدیمی و گفتوگوهای نیمهتمام چه خواهد شد؟ و دستآخر اینکه ایران در دوران او به کدامسو میرود؟
بیاعتمادیهای ریشهکرده
عارف در قامت معاون اول رئیسجمهوری با اعلام راهبرد «اقدام در برابر اقدام» از یک سیاست جامع، کدبندیشده و هدفمند در بطن یک ابتکارعمل جدید در روند تعامل با جهان سخن گفته، اما ناگفته پیداست برداشتن گامهای روشن و پایدار در این مسیر جز از طریق آنچه طراحان سیاست خارجی دولت چهاردهم «مدیریت تخاصم با غرب» خواندهاند، نمیگذرد. چه، تردیدی وجود ندارد که دستمایه اصلی و صحنهگردان هرگونه رخداد از جنس مصالحه، تعامل، معامله و مخاصمه در روابط ایران و جهان غرب بیاعتمادی است که دیوار آن را انبوهی از رویدادهای چنددههای بلندتر کرده است. بدون تردید در اطلس سیاست خارجی دولت پزشکیان در نسبت با غرب، ایالات متحده امریکا اصلیترین بازیگری است که تجربه بدعهدی آن در برجام یکی از دشوارترین گرههای تاریخی را در رابطه با ایران ایجاد کرد. تجربه تاریک برجام که ضرورت رسیدن به آن، تابوی گفتوگوی مستقیم تهران و واشنگتن را با گفتوگوی تلفنی چند دقیقهای باراک اوباما و حسن روحانی، رؤسایجمهوری وقت دو کشور شکست و برای اولینبار مناسبات مستقیم دوطرف را از زمزمه گفتوگوهای پنهانی خارج کرد، ادامه بیاعتمادیهایی بود که حتی فراز و نشیبها در روابط پرماجرای ایران و امریکا در پی استقرار دولتهای جمهوریخواه و دموکرات در کاخ سفید نتوانسته تغییری در آن ایجاد کند. با این حال پرسش کلیدی این است که چرا بهرغم آنکه ایران و امریکا مذاکرات محرمانه عمان در آغاز دولت روحانی را به عنوان اقدامی استراتژیک در کاهش تنش رو به تزاید در پرونده هستهای و روابط آسیبدیده و بحرانی دو کشور ارزیابی کرده بودند، مولود آن یعنی برجام تنها سه سال بعد از نفس افتاد؟ آیا توافق هستهای یک فرصت برای ترمیم روابط ایران و امریکا بود؟ یا تنها یک اتفاق برخاسته از نیاز تاکتیکی در بزنگاهی بود که تهران و واشگتن به آن نیاز داشتند؟ چرا این اتفاق نتوانست از عمق بیاعتمادیهای ریشهکرده در روابط دو کشور بکاهد؟
تصمیمات واقعگرایانه
جواب این سؤال را باید در نگاه بدبینانه برآمده از رویدادهای بحرانساز در تاریخ چنددههای ایران و امریکا جستوجو کرد که دولتمردان امریکا در پیوند میان سیاست آرمانگرایانه نظام سیاسی ایران و رخدادهای جهان سیاست معنا کردهاند. در خوانش ادعایی سیاستمداران امریکایی، گسستی غیرقابلانکار میان آرمانها با واقعیات پرشتاب خاورمیانه و نظام بینالملل رخنمایی میکند که به بروز دوقطبی در سیاست خارجی ایران و ناگزیری آن برای انتخاب یکی بر دیگری انجامیده است. در سوی دیگر هم ایرانی است که تصمیمات واقعگرایانهاش در مسیر محدودسازی صنعت هستهای در چهارچوب برجام ذیل خروج یکجانبه ایالات متحده با فراز و فرودهایی روبرو بوده است. از اینرو ایران راهبرد ادعایی غرب در مسیر ایجاد بازدارندگی از طریق سیاست فشار و تحریم را قماری پرهزینه خوانده که نهتنها مطابق خواست طراحان غربیاش پاسخی نگرفته که بالعکس توان هستهای آن را در مسیر بازدارندگی متقابل تقویت هم کرده است. اینچنین بوده که به موازات افزوده شدن بر پیچیدگی و تنوع کنشها و واکنشهای تهران و واشنگتن در سالهای اخیر بویژه در زمینه نزاع بر سر پرونده هستهای، لحن سیاستمداران در پایتخت ایران و امریکا تندتر شده و ایده ضرورت پابرجا ماندن دشمنی با امریکا در تهران تقویت شده است.
یک تجربه تیره و مرزبندی شفاف
چنین پیشینهای این سؤال را پیش میکشد که سیاست تعاملی مورد تأکید پزشکیان ناظر بر چه ویژگیهایی است یا «باید باشد» که رفتار او را در مواجهه با جهان غرب از سلف خود متمایز کند؟
راهبرد مورد تأکید معاون اول رئیسجمهوری مبنی بر «اقدام در برابر اقدام» از مرزبندی شفافی حکایت میکند که دولت چهاردهم در طراحی سیاست جدید با غرب با تکیه بر تجربه پیشینی برجام و انگاره خوشبینانه پایبندی طرف مقابل به تعهدات برجامیاش در دستور کار قرار خواهد داد. اینکه پاسخ صبر استراتژیک تهران، دمیدن بر آتش فتنه و فشار علیه آن باشد، جز ناگزیری آزمودن راهکارهای تازه در مسیر مدیریت تخاصم، راهکار دیگری پیشپای تصمیمگیرندگان دولت پزشکیان نمیگذارد.
این در حالی است که ایالات متحده ذیل حوادث پرمخاطره و خونین خاورمیانه که بویژه در یکسال گذشته پدیدار شد و با قواعد و اقتضائات قدرت بازدارندگی منطقهای ایران هم بینسبت نبود، به این واقعیت وقوف پیدا کرده که چنانچه تهران به این نتیجه برسد راهی برای کمرنگ کردن دشمنی با امریکا وجود ندارد، دلیلی برای برطرف کردن ملاحظات ادعایی پیرامون چالشهای جاری بویژه در پرونده فعالیتهای هستهای خود نیز ندارد.
تاریخ دوبار تکرار نمیشود
بنابراین رئیس دولت چهاردهم با نگاهی به تاریخ چنددهه بیاعتمادی و درک آنچه به عنوان شناخت طرف مقابل از نظام سیاسی ایران وجود دارد، به هرنوع مذاکره و مصالحه نه بهعنوان راهبردی انتخابی که اقدامی تاکتیکی با هدف کاستن از ابعاد منازعه مینگرد؛ مسیری که نه کوچه بنبست است و نه شاهراه، اما ضرورتی است که در مسیر تعامل با غرب و رفع تحریمها مأمور به اجرای آن شده است. پزشکیان برای نیل به این هدف، ضروری میبیند روشنکننده افقهای تازهای در مسیر آشتی با جهان باشد که در آن تنها رژیم صهیونیستی از ارتباط و تعامل مستثنی شده است.
اما این درحالی است که همزمانی تدارک برای فراهم کردن بستر اجرای سیاست آشتیجویانهاش در ایران، با آغاز به کار دولت دوم «دونالد ترامپ» رئیسجمهوری جمهوریخواه امریکا اهمیت طراحی سیاستی که دولت نوپای ایران آن را «اقدام در برابر اقدام» خوانده است، حائز اهمیت میکند؛ بویژه که تجربه توافق منعقد، مکتوب و امضاشده گذشته نشان داد که ممکن است با اراده یک طرف ماجرا، همهچیز روی کاغذ بماند یا بیاثر شود و در همین راستاست که برای ایران «تضمین» امضاها ولو مقطعی و مرحله به مرحله از «تصمیمهای سیاسی» جدیتر تلقی و این مهم پررنگ شده است که ایران، تفنگ خالی نمیخواهد. در چنین شرایطی میتوان انتظار داشت که ایران با آزمودن انتهای جاده بیاعتمادی حالا در عصر رئیسجمهوری تحولخواه ایران، سیاست «چشم در برابر چشم» را چارهکار میبیند تا شاید برای اولینبار تنها کسی باشد که بگوید «تاریخ دوبار تکرار نمیشود.»
بــــرش
معاون اول رئیس جمهوری در بازدید از سازمان انرژی اتمی:
ما علاقهمند به حل مسائل با غرب با تحقق منافع دوطرفه هستیم
محمدرضا عارف، معاون اول رئیسجمهوری در جریان بازدید از سازمان انرژی اتمی و نشست با مدیران ارشد این سازمان روند مبتنی بر تنش ایران با غرب در پرونده هستهای را مورد توجه قرار داد و گفت: ما علاقهمند هستیم مسائلمان با غرب را با در نظر گرفتن منافع دو طرف حل کنیم، مذاکرات با غرب با هدف برداشته شدن تحریمهای ظالمانه صورت میگیرد اما ما باید در زمینه فعالیت صلحآمیز هستهای فعالیتمان را ادامه دهیم و قاطعانه اعلام میکنیم که به هیچ کسی اجازه نخواهیم داد در مورد موضوعات هستهای و غیر هستهای کشور ما دخالت کند.
عارف با بیان اینکه توصیه ما این است که طرفهای مذاکره به برجام برگردند، افزود: ما از برجام خارج نشدهایم و اگر طرفهای دیگر به برجام برگردند ما هم آماده ایم، ایران تعهدات پادمانی خود را به طور کامل و در تمام زمانها انجام داده است، ما در تمام موارد شفاف بوده و خواهیم بود. معاون اول رئیسجمهوری با اشاره به ادعاهای اخیر درباره فعالسازی مکانیسم ماشه گفت: اینکه بخواهند مکانیسم ماشه را فعال کنند، به یک شوخی شبیه است اما توصیه ما این است که طرفهای غربی دست از شیطنت بردارند و راهبرد ما را که «اقدام در برابر اقدام» و «عمل دربرابر عمل» است دنبال کنند، ما اهل مذاکره و گفتوگو هستیم اما باج نمیدهیم.