وقتی مردم به جای دولت انگلیس وارد صحنه می‌شوند

«استارمر» و برهوتی از بی‌اعتمادی‌ها


در تحولی تازه در صحنه سیاست انگلیس، هزاران فرد مخالف با نژادپرستی به خیابان‌های چند شهر در شمال و جنوب انگلیس ریختند تا بساط دست راستی‌های افراطی‌ای را جمع کنند که یکی، دو هفته‌ای بود خیابان‌ها را تسخیر کرده و مسلمانان مقیم بریتانیا، رنگین‌پوستان، آوارگان و پناهجویان را تارانده و وحشت اجتماعی را بر جامعه انگلیس سایه‌گستر ساخته بودند.
مردم معمولی و البته ضد نژادپرستی در انگلیس با انجام این کار، عملاً دست به اقداماتی زدند که انجام آن وظیفه دولت است و نه مردم. با این حال دولت بریتانیا نه تنها چنین کاری را انجام نداد، بلکه به انحای مختلف و حتی از طریق اظهار‌نظرهای رسمی و صریح موجب یک خیزش عمومی علیه پناهندگان و اقلیت‌های قومی و مذهبی شده بود و با تأکید شدید بر لزوم بیرون راندن پناهجویان از خاک انگلیس چنین کاری را توسط افراد رادیکال و تندخویی که با دولت مرتبط‌ هستند، به انجام رسانده بود. وقتی مخالفان نژادپرستی با تهاجم به سمت افراطی‌ها و دست راستی‌ها، آنها را از صحنه راندند و این نبرد کف خیابانی را به سود خود به پایان رساندند، مشخص شد که اکثر مردم بریتانیا با برخورد شدید و توأم با تندروی با اقلیت‌ها موافق نیستند و ترجیح می‌دهند که جامعه‌شان امن باشد و زندگی‌شان بر اثر اختلافات قومی و برتری‌جویی‌های سیاسی به صحنه کشمکش‌های پایدار تبدیل نشود.
 
طرح‌های اغتشاشگران خنثی شد
حالا که با یک همت مردمی تندروی‌ها و سرکوب آشکار اقلیت‌ها لااقل برای کوتاه مدت از سطح خیابان‌ها برچیده شده، توقع این است که دولت کایر استارمر از حزب کارگر (که در انتخابات پارلمانی 3 ماه پیش این کشور به قدرت رسید) وارد صحنه شود و ابتکار عمل را در دست گیرد ولی این اقدام بیش از آن خوشبینانه به نظر می‌رسد که از فردی مثل استارمر و همفکران او که مخالفتی دیرین با پناهجویان و مسلمانان و رنگین‌پوستان دارند، سر بزند. به واقع دولت استارمر از آنچه در روز رویارویی مخالفان نژادپرستی با دست راستی‌های رادیکال در سطح خیابان‌ها دید، شگفت‌زده شد اما ترجیح داد فعلاً هیچ یک از دو سوی ماجرا را محکوم نکند و فقط از وسعت یافتن صحنه برخوردها جلوگیری کند. وقتی این خبر پخش شد که بیش از 100 گردهمایی از سوی دست راستی‌ها برای عصر یکی از روزهای ماه جاری در نظر گرفته شده و آنها می‌آیند تا عرصه را بر اقلیت‌ها هر چه تنگ‌تر کنند، مخالفان آنها دست به کار شدند و زودتر از آنها به سطح خیابان‌ها آمدند و مانع ثمر دادن اقدامات این دسته‌ها شدند. گفته می‌شود تا قبل از این تقابل که برنده آن مخالفان نژادپرستی بودند، دست راستی‌ها قصد داشتند حتی به محل کار وکلا و حامیان پناهجویان هجوم ببرند و آنها را سرکوب و ارعاب کنند و حمله به محافل حامی پناهندگان و حتی مساجد در چندین و چند شهر انگلیس هم در دستور کار اغتشاشگران قرار داشت. به این ترتیب کمپ‌ها و کانکس‌های اختصاص یافته به پناهجویان هم که در خطر تخریب به دست رادیکال‌ها قرار داشت، تا اطلاع ثانوی مصون ماند و تعیین تکلیف آنها و مسأله رویارویی‌های دو طرف به آینده نزدیک موکول شد.
 
تشکیل پرونده برای خاطیان
آنچه برخوردها را به حالت تعلیق درآورد، خسته شدن مردم از دست رادیکال‌های مهاجرستیز و افرادی بود که مدت‌هاست اسلام‌هراسی را در جامعه انگلیس بسط می‌دهند و سبب می‌شوند که مردم عادی دید نامساعدی نسبت به مسلمانان بیابند و به این باور غیرواقعی برسند که مسلمانان اسباب دردسر هستند و باعث و بانی تروریسم در سطح جهان می‌شوند. مردمی که این قضیه را باور ندارند و سال‌ها در کنار مسلمانان مقیم انگلیس زندگی مسالمت‌آمیزی داشته‌اند، با ورود به صحنه و برخورد فیزیکی با رادیکال‌ها اجازه ندادند که آنها یک بار دیگر به مسلمانان ظلم روا دارند و رنگین‌پوستان را فقط به این سبب که اهل انگلیس نیستند و به این کشور مهاجرت کرده‌اند، سرکوب نمایند. در تعدادی از شهرهای محل برخورد دو طرف ماجرا، نیروی امنیتی و پلیس‌های ضد شورش هم با نادیده گرفتن دستوراتی که دخالت آنها را در این برخوردهای کف خیابانی منع می‌کرد، وارد صحنه شدند و اغتشاشگران را با باتوم زدند و 400 نفر را بازداشت کردند که برای 140 نفر از آنها پرونده اغتشاشگری مفتوح شده و برای سایرین قرار منع تعقیب صادر گشته است.
 
«هم‌آوایی»های محسوس
خیلی‌ها در انگلیس این باور راسخ را دارند که قدرت‌نمایی رادیکال‌ها در صحنه سیاست این کشور و پیروزی‌هایی که در ایجاد حس مهاجرستیزی و اسلام‌هراسی در سطح  کشور داشته‌اند، محصول اتحاد آشکار و نهانی است که آنها با دولت انگلیس دارند و در زمینه لزوم سرکوب این اقشار صحنه «هم‌آوایی» محسوسی داشته‌اند. این همسویی به دولت فعلی که از حزب کارگر می‌آید، ختم نمی‌شود و در دوره 14 ساله زمامداری حزب محافظه‌کار نیز می‌شد این نحوه نگرش مشابه را نزد رادیکال‌ها و دولت لندن حس کرد. حملات دائمی فیزیکی به پناهجویان در انگلیس و یورش‌های وقت و بی‌وقت به رنگین‌پوستان و مسلمانان در سال‌هایی که 5 نخست‌وزیر متوالی (به ترتیب تونی بلر، ترزا می، بوریس جانسون، لیز تراس و ریشی سوناک) از دل حزب محافظه‌کار بیرون آمدند، نشانه صحت این ادعا است و بنابراین جامعه انگلیس با واقعه جدیدی در این زمینه مواجه نیست. آنچه تازگی و جای سؤال دارد، این است که چرا استارمر هم پس از روی کار آمدن در انگلیس این روال را محدود نکرده و برعکس آن را تشویق و تقویت کرده است. این در حالی است که حزب کارگر در سنوات اخیر بسیاری از دستاوردهایش را مدیون همیاری مسلمانان بوده و بدون حضور و کمک آنها نمی‌توانسته در این جایگاه رفیع قرار گیرد.
 
اصل ماجرا در جاهای دیگری است
مشکلات اجتماعی و کاستی‌های اجتماعی البته در انگلیس فراوان است و شاید بتوان قسمتی از برخوردهای کف خیابانی و ناآرامی‌های جمعی را به این مسأله و فشار اقتصادی وارد شده به طبقات متوسط و فرودست جامعه انگلیس نسبت داد اما این همه ماجرا نیست و ریشه‌ها و دلایل زد و خوردهای وسیع اخیر خیابانی در این کشور را باید در جاهایی دیگر و مواردی متفاوت جست‌وجو کرد. کارشناسان امور اجتماعی می‌گویند آنقدر در نوشتار مطبوعات و نظریه‌پردازی‌های اهالی فن ضررهای ناشی از ورود بی‌رویه مهاجران غیرقانونی به بریتانیا و اتهام‌های واهی نسبت داده شده به مسلمانان (مبنی بر اینکه آنها در پی به هم ریختن جامعه هستند) مورد تأکید قرار گرفته که مردم نیز این قبیل تبلیغات دروغین را باور کرده و به خیابان‌ها می‌ریزند تا این اقشار از قضا بی‌گناه را سرکوب و از کشور خود اخراج کنند تا به گمان‌شان جامعه به آرامش برسد که با حضور این اقشار رسیدن به آن غیرممکن نشان می‌دهد.
 
آنچه حمله‌کنندگان نمی‌دانند
افراد تحریک شده که به خیابان‌ها ریختند و به محل‌های اسکان موقتی پناهجویان و خانه‌های رنگین‌پوستان حمله کردند، نمی‌دانند که بازنده‌های اصلی شرایط کنونی جامعه انگلیس همین اقشار هستند و نه آنها که هنوز زندگی بسیار بهتر و مرفه‌تری نسبت به پناهندگان و مسلمانان دارند. دولت بریتانیا در سال‌های اخیر کمترین خدمات‌رسانی‌های عمومی را در حق رنگین‌پوستان و مسلمانان داشته و در بعضی استان‌های این کشور حتی از ثبت نام کودکان مهاجران مسلمان در مدارس خودداری شده و بهانه این ظلم آشکار و تبعیض مذهبی و طبقاتی سوابق سوء اجتماعی این مهاجران طی سال‌های اقامت‌شان در بریتانیا عنوان شده است. چیزی که البته صحت ندارد و برخی مسلمانان مقیم بریتانیا سابقه حضوری فزون‌تر از 40 و 50 سال را در این کشور دارند و پا به سن گذاشته‌اند و به تبع آن فقط به دنبال آرامش و تجربه یک زندگی بی‌دغدغه و با اکتفا به حداقل‌ها هستند و این چیزی است که رادیکال‌های دست راستی برنمی‌تابند و حاضر نیستند کمترین هزینه‌ای از جیب آنها برای فراهم شدن شرایط مورد بحث در ارتباط با اقلیت‌ها هزینه شود. این آدم‌های افراطی و یکسونگر نمی‌دانند که اولین موج‌های مهاجرت گسترده مسلمانان و برخی رنگین‌پوستان به بریتانیا 6، 7 دهه پیش صورت پذیرفت و هندی‌ها و پاکستانی‌ها بیشترین سهم را در این میان داشتند. در همان زمان نیز مهاجران اولیه کار بسیار سختی برای تأمین نیازهای خود داشتند و جامعه انگلیس آنها را پس می‌زد و حالا بعد از گذشت دو، سه نسل فرزندان همان نسل‌ها با همان مشکلات و تبعیض‌ها و البته با میزان و شدت بیشتری از آن مواجهند.
 
یادآور آن ایام تلخ
برای این مهاجران نسل دوم و سوم بسیار دردناک بود که از زبان والدین پخته و مسن‌تر خود بشنوند که به نفع‌شان است مدتی در خیابان‌ها آفتابی نشوند زیرا دست راستی‌ها و مهاجرستیزها آنها را سرکوب خواهند کرد و خطر به حدی است که حتی امکان دارد به مرگ‌شان منجر شود. این نگرش‌ها و احتمالات سبب گشت قدیمی‌تر‌ها به یاد روزهای بعد از واقعه تروریستی بزرگ «11 سپتامبر» بیفتند. آن زمان که دولت انگلیس مانند سایر کشورها و مجامع بزرگ غربی چنان مهاجرستیزی و اسلام‌هراسی را در جامعه نهادینه و نفرت از این اقشار را تشدید کرد که مدت‌ها اثری از اقلیت‌های بی‌گناه و مسلمانان آرامش‌طلب در خیابان‌ها دیده نمی‌شد و با بعضی از آنها که احتیاط لازم را رعایت نکردند و برای انجام کارهای روزمره به سطح خیابان‌ها آمدند، برخوردهای خونبار و اسف‌انگیزی صورت پذیرفت. یکی از بانیان اصلی این موج گسترده «مهاجرستیزی» امریکا بود که به بهانه سرکوب تروریسم، لشکرهای متعدد خود را در عراق و افغانستان مستقر ساخت و به این نیز اکتفا نکرد و به هر شکل ممکن زنان مسلمان را چه در عرصه‌های شغلی و چه در مجامع تحصیلی از رعایت حجاب اسلامی منع کرد و هر فردی که این اجبار را رعایت نکرد، از چرخه زندگی رایج در امریکا خارج ساخت. امواج این نفرت‌پراکنی عمومی به آرامی در سطح اروپا بسط یافت و یک بار دیگر در بریتانیا هم جاری شد و آنچه اکنون یعنی حدود 25 سال بعد از واقعه «11 سپتامبر» و قدرت نمایی «القاعده» و «طالبان» و البته «داعش» در بریتانیا جریان دارد و به زد و خوردهای خیابانی اخیر منجر گشت، به مثابه احیای آن جریان و مدل تشدید شده‌ای از آن است.
 
فورانی از افراطی‌گری‌ها
در زمانه‌ای که نسل‌کشی بی‌شرمانه صهیونیست‌ها در غزه جان بیش از 42 هزار فلسطینی شریف را ستانده و فزون‌تر از 93 هزار مجروح  روی دست آنها گذاشته، جای افسوس عمیق دارد که در نقطه‌ای بسیار دورتر و به ظاهر آرام‌تر غریبه‌ستیزهای انگلیس اسلحه به دست به خیابان‌ها بریزند و هر سیاهپوستی را که می‌بینند، بزنند و هر فردی که سیمای مهاجران را داشته باشد، از دم تیغ بگذرانند و مدعی شوند که اقدام‌شان برای رها شدن جامعه انگلیس از مضرات وجودی این اقشار بینوا است. تنها راه ممکن برای تضعیف این روند مذموم و جلوگیری از خون‌های به ناحق ریخته شده، ورود هر چه سریع‌تر و قوی‌تر دولت انگلیس به صحنه و سرکوب افراد افراطی و بانیان مهاجرستیزی و به واقع بسط‌ دهندگان بی‌نظمی‌های شدید اجتماعی است. لازمه تحقق این امر، ضعف و حقیقت‌گرا بودن کایر استارمر نخست‌وزیر انگلیس و کابینه اوست و این متأسفانه چیزی است که نمی‌توان در لندن دید و به آن امید بست. آنچه در این شهر و نقاط مختلف دیگر انگلیس خودنمایی زجرآوری دارد، وجود برهوتی از بی‌اعتمادی‌ها و فورانی از افراط‌‌ گری‌ها است. چیزی که با روش‌های انتخابی استارمر و حمایت آشکار و پنهان او از رادیکال‌ها و موافقت او با سرکوب اقلیت‌ها به این زودی‌ها از جامعه انگلیس رخت برنخواهد بست.
منبع: Aljazeera.com

 

بــــرش

این شرح وظایف کیست؟
روزهای اخیر  از حجم برخوردهای خیابانی در انگلیس به شکل محسوسی کاسته شده و رادیکال‌ها فهمیده‌اند که اوضاع به نفع‌شان نیست و بهتر است که فعلاً صحنه را خالی کنند و قوانین موجود به آنها اجازه اقداماتی بیش از این را نمی‌دهد. استارمر نیز در اظهاراتش به این مسأله و حاکمیت یافتن قانون بر اقدامات تمامی اقشار اشاره و این را یک نیاز حیاتی خواند اما در مورد اینکه وی در این زمینه جدیت به خرج بدهد و حرفش با آنچه واقعاً در دل و ذهن دارد، یکسان باشد، شک اساسی وجود دارد و به نظر می‌رسد که او در این زمینه کاملاً منفعل عمل می‌کند و کارهایش شک‌برانگیز است. کارشناسان مسائل اجتماعی در بریتانیا بیش از پیش می‌پرسند که آیا حاکم ساختن نظم بر جامعه و جلوگیری از برخورد تند ایده‌های مخالف جزو وظایف دولت و وزارت کشور انگلیس است یا مردم معمولی باید به کف خیابان‌ها بیایند و از اغتشاشگری افرادی جلوگیری کنند که برخورد فیزیکی و عقیدتی با آنها وظیفه هر کسی باشد، قطعاً جزو شرح وظایف آنان نیست.