هنیه زندهتر از هر زمانی است
«حماس» در آغاز حماسهای بزرگ
وصال روحانـی
روزنامهنگار
شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس به دست اسرائیل، این سازمان را از مهرهای کلیدی بینصیب ساخته اما سوابق نشان میدهد گروههای متفاوت «مقاومت» در منطقه خاورمیانه همیشه از این گونه رویدادهای منفی رهایی یافته و با توانی بیشتر از نو سر برآوردهاند و به نظر میرسد که این بار نیز چنین خواهد شد.
شورای رهبری حماس از مجموعهای شکل میگیرد که نفراتش در نقاط مختلف منطقه مستقر هستند و در نتیجه همیشه کسانی وجود دارند که جای رفتگان را پر کنند و جانی تازه به این سازمان ببخشند. رژیم غاصب صهیونیستی هنوز باور نکرده که با حذف برخی سران گروههای مقاومت به اهدافش که نابودی آن گروهها است، نمیرسد زیرا نه تنها آن گروهها تحلیل نمیروند بلکه با روی کار آمدن نیروهای جوانتر و جنگندهتر توان بیشتری مییابند.
اگر اسرائیل آن خبطها را نمیکرد
اگر این همه گروههای مقاومت را در خاورمیانه و بویژه در جنوب لبنان در حال مبارزه با اسرائیل میبینیم، به این دلیل ساده و صریح است که سفاکان حاکم بر تلآویو در 8 دهه اخیر انواع خبطها را مرتکب شده و اقسام ظلمها را به فلسطینیهای شریف روا داشتهاند و به تبع آن به خیزش مردمی جاری در منطقه عمری طولانی بخشیدهاند. رژیم نامشروع تلآویو پیش از آن که در اعصار تازهتر روبهروی حماس و جنبش جهاد اسلامی بایستد و پیوسته مقابل آنها ناکام شود، سالها در برابر سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) که یاسر عرفات رئیس آن بود و همچنین «فتح» صفآرایی کرد اما سرش مقابل آنها هم به سنگ خورد و نه تنها آنها را شکست نداد بلکه هر بار دردسرهایش فزونی گرفت و مقابل جانفشانی رزمندههای فلسطینی کم آورد. اگر اسرائیل از سال 1948 به سرزمین فلسطین وارد نمیشد و ملک آبا و اجدادی آنها را به قهریترین شکل ممکن تصرف نمیکرد، هرگز نیروهای «مقاومت» فراوانی زاده نمیشدند که طی این مدت صدها ضربه کاری را بر چهره اشغالگران کوبیدهاند.
اسرائیل و عدم درک واقعیتها
محصول شرمآور جدیدترین و وسیعترین نسلکُشی صورت گرفته توسط رژیم جعلی تلآویو در غزه و کرانه باختری و بخشهایی از جنوب لبنان، جان باختن بیش از 41 هزار فلسطینی شریف بوده و حداقل 92 هزار مجروح هم روی دست این ملت مظلوم اما مقاوم مانده است. امروز هم حذف هنیه نه تنها اسرائیل را در این جنگ نابرابر از حریف توانایش پیش نمیاندازد بلکه حماس و همچنین جنبش جهاد اسلامی (شریک حماس در اجرای حمله جانانه طوفان الاقصی به اسرائیل در 15 مهرماه سال پیش) را به پویش بیشتری وا میدارد. شاید اگر فردی بجز بنیامین نتانیاهو رئیس دولت تلآویو بود، از حذف هنیه صرفنظر میکرد زیرا میدانست که با کنار رفتن او، نیروی فراوانتری برای ادامه مبارزه در وجود رزمندههای حماس زایش خواهد یافت و عزم مبارزه در آنها را تشدید خواهد کرد و این اتفاق دقیقاً افتاد. به واقع هر چه شکوه و قدرت از درون سازمانهای مبارز فلسطینی برمیخیزد، از ایستادگی ذاتی آنها و روحیه تسلیمناپذیریشان است و هرگونه نگونبختی که طی این سالها دامان رژیم جعلی تلآویو را گرفته، محصول عدم درک این واقعیت مسلم توسط طراحان جنگی آنهاست.
خانه محبوب و محقر لیدر حماس
کاوش در زندگی سیاسی و دستاوردهای اجتماعی اسماعیل هنیه نشان میدهد چرا به سبب حذف شدن فیزیکی او به دست اسرائیلیها وی به لطف ذات قوی خویش و به یمن بیش از نیم قرن مبارزه تبدیل به مهرهای ابدی در جمع فلسطینیها شده و برخلاف آنچه رژیم اشغالگر قدس میپندارد، هر چه زندهتر و پویاتر وجودش در جای جای سرزمین فلسطین احساس میشود، روشهای کاری و مرامهای اجتماعی هنیه چیزی بود که فقط در صدیقترین سیاستمداران میشود آن را نشان کرد. حتی در سال 2006 که هنیه به عنوان نخست وزیر موقت فلسطین و رئیس و سیاستگذار تشکیلات خودگردان منطقه منصوب شد، با پرهیز از هرگونه فخرفروشی و تکبر از ترک خانه محقر خود در منطقه الشطی غزه و به واقع کمپ آوارگان مستقر در آن مکان خودداری کرد و متذکر شد که کاخهای اشرافی و عمارتهای شیک متعلق به سیاسیون افادهفروش غربی با طبع او سازگاری ندارد و تا واپسین روزی که نفس میکشد، بین مردم و مبارزان فلسطینی باقی خواهد ماند.
از این طریق و به لطف زندگی هر روزه کنار مردم محتاج، وی توانست از هر درد و نیاز تازهای که در میان مردم فلسطین ریشه میدواند، مطلع شود و درمانی برای آن بیابد. اینچنین بود که او نبض زندگی فلسطین را در مشت خود حس میکرد و آن را جان خود میپنداشت و حتی برای یک لحظه از جمع آوارگان و فقرا خارج نشد زیرا «فقر» آنها را «ثروت» وجودی خویش میانگاشت. او یک سادهزیست و مبارز اصیل بود که خاطرات گرانقدرش میتواند نسلهای بعدی مبارزان حماس را هم غنیتر و نیرومندتر کند.
تدوین یک مانیفست جدید مبارزاتی
هنیه از همان دهه 1980 که تحصیلات آکادمیک و رشد سیاسیاش را با حضور در «دانشگاه اسلامی» غزه آغاز کرد، به گونهای ظاهر شد که مشخص بود چیزی ورای دستاوردهای عادی را میطلبد و از هر دانشجوی دیگری در آن دانشگاه ژرفبینتر است. در دهه 1990 هم که هنیه کوشید با شرکت در انتخابات شوراهای محلی فلسطین جای پایی برای خود در مجامع اصلی سیاسی بیابد، به واقع در پی نزدیکتر شدن به بطن مبارزه مردمی فلسطینیها با نسلکُشهای تلآویو بود. آنچه هنیه در این روند آموخت و در چند مرحله به سازمان حماس تزریق کرد، تدوین درست راههای مبارزه و اجرای روشهایی بود که در آن بتوان شدیدترین ضربات را به ارتش تجاوزگر اسرائیل وارد کرد بدون اینکه جان مردم عادی و بویژه فلسطینیهای مظلوم ساکن سرزمینهای اشغالی به خطر بیفتد. هنیه سرانجام با تدوین و انتشار چندن مانیفست کاری، حماس را صاحب یک خط و روال درست و دقیق کاری در روشهای مبارزهجویی خود کرد و در این راه به مردم فلسطین متذکر شد که هم گروههای مقاومت منطقه را زیر چتر حمایتی خویش قرار دهند و هم تابع یک اصول کلی در روند مبارزاتی خویش باشند.
عامل جوشش، انگیزهبخش بزرگ
با این مقدمات بود که حماس انتخابات سیاسی سال 2006 فلسطین را فتح کرد و زمامدار امور شد و هنیه به عنوان لیدر آن حرف اول را در راه اداره منطقه به دست نیروهای مردمی زد. عمر این پدیده کوتاه مدت بود و هنیه در سال 2007 مجبور به کنارهگیری از سمت خود شد اما وی چنان در دل فلسطینیها خانه کرده بود که هرگز نمیشد وی را از مسیر حرکت و سلوک آنها دور نگه داشت. همیشه این احتمال وجود داشت که هنیه به لطف خوشفکریها و روشهای منصفانه و عدالتطلبانهاش و البته پرهیز از هرگونه افراطگری از نو به قدرت برسد و این اتفاق در سال 2017 تحقق یافت. خیل دوستداران هنیه میگفتند او هرگز روشهای توأم با میانهرویاش را کنار نمیگذارد و همیشه به مصالح ملت خویش فکر میکند و به همین سبب باید از او در امور مختلف تأسی کرد. سیاسیون ارشد فلسطین نیز معترف بودند که او به زبان مردم عادی صحبت میکند و در عین حال یک سیاستگذار مجرب است که میتواند بهترین طرحهای سیاسی را بریزد و برای اداره مؤثر منطقه قدمهای بلندی را بردارد. جوانان فلسطینی نیز همیشه میگفتند که این مرد جوششی ماندگار را در وجود آنها میکارد و یک انگیزهبخش بزرگ برای آنها است.
منبع: Middle East Eye
برش
سقوطی هر چه نزدیکتر
وقتی «طوفان الاقصی» به راه افتاد و حماس از زمین و هوا و دریا اسرائیل را کوبید، هنیه به بهترین شکل به مدیریت اوضاع منطقه پرداخت. درست است که حملات جنونوار ارتش صهیونیستی در 11 ماه اخیر به بهانه جبران ضایعات آن طوفان لطمات بزرگی را به فلسطینیها وارد کرده و چیز زیادی از غزه و رفح باقی نگذاشته اما هنیه در ماههای منتهی به ترور خود تلاشگر اول در راه تدوین نقشه یک آتشبس ماندگار و اصولی در منطقه و بازگشت شرایط به وضعیت قبل از جنگ و البته معاوضه گسترده اسرای دو طرف با یکدیگر بود. در تدوین این طرحها قطر و مصر هم نقش فعالی داشتند اما مؤثرتر از همه، هنیه بود که میدانست چگونه شروطی را بگذارد که قابل ابتیاع باشد. این رژیم کودککش تلآویو بود که با نفی مکرر این طرحها و گذاشتن شروطی سختتر مانع نتیجه دادن این تلاشها شد و جنگها را استمرار بخشید. بازنده اصلی اما همین دولت جنگافروز و شخص نتانیاهو است زیرا بزودی اداره حماس به دست سیاستمداران سرسختتری میافتد که برای خونخواهی هنیه شدیدترین ضربات را به اشغالگران قدس وارد خواهند کرد. ضرباتی که سقوط رژیم منحوس آنها را هر چه محتملتر و هر چه نزدیکتر خواهد کرد.