صفحات
شماره هشت هزار و پانصد و هشت - ۲۱ تیر ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و پانصد و هشت - ۲۱ تیر ۱۴۰۳ - صفحه ۸

طرح پلیس آگاهی پایتخت برای مبارزه با سارقان اجرا شد

از دستگیری سرهنگ قلابی تا سارق مسلح با خالکوبی عجیب

گروه حوادث-مرضیه همایونی/ 105 سارق و مالخر با کلکسیونی از جرایم در آخرین طرح دستگیری سارقان منزل و اماکن توسط پلیس آگاهی پایتخت دستگیر شدند تا به گفته رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ امنیت بیشتری برای شهروندان به وجود بیاید.

به گزارش «ایران»، سردار علی ولیپور گودرزی رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ، در حاشیه اجرای طرح دستگیری سارقان منزل و اماکن که صبح دیروز برگزار شد، گفت: در این طرح ۱۰۵ سارق و مالخر شناسایی و دستگیر شدند که اکثر آنها سابقه‌دار بودند. ۳۳ نفر از این افراد دستگیر شده سارق منزل بودند که به صورت باندی اقدام به سرقت می‌کردند. از متهمان ۳۶۰ گوشی تلفن همراه نیز کشف شده است.
وی با بیان اینکه تعامل تنگاتنگی بین دستگاه قضا و پلیس وجود دارد و هدف از این اقدامات، ایجاد بازدارندگی و پیشگیری از وقوع جرم و امنیت بیشتر برای شهروندان است، گفت: در خصوص مرتکبان جرایم خشن، هیچ‌گونه تخفیفی در نظر گرفته نمی‌شود و سارقان به اشد مجازات خواهند رسید.

سرقت برای انتقام‌گیری از اتباع بیگانه
مرد جوان با اجاره یک مینی‌بوس و معرفی خود به عنوان مأمور پلیس از اتباع غیرمجاز اخاذی می‌کرد.
روش اخاذی چگونه بود؟
من و دو همدستم، مینی‌بوس اجاره می‌کردیم و کنار خیابان می‌ایستادیم و بعد اتباع بیگانه را که می‌دیدیم خودمان را سرهنگ و سرگرد معرفی کرده و از آنها کارت شناسایی و پاسپورت می‌خواستیم. اگر نداشتند می‌گفتیم که بروند بالا و سوار مینی‌بوس شوند. داخل مینی‌بوس به آنها می‌گفتیم چون شما غیرقانونی به ایران آمده‌اید، شما را باید تحویل دهیم اما می‌توانیم در ازای مبلغی پول چشم‌پوشی کنیم. با این روش در 20 روز حدود 300 میلیون تومان گیرمان آمد.
چرا این کار را می‌کردی؟
من نقاش ساختمان هستم اما از زمانی که اتباع به ایران آمده‌اند وضعیت کاری ما خیلی خراب شده است. چون با پول کمتری کار می‌کنند و ما بیکار می‌شویم. به خاطر بی‌پولی همسرم طلاق گرفت و باید 114 سکه مهریه‌اش را بدهم.
خانواده‌ات از ماجرای اخاذی‌هایت باخبر هستند؟
خانواده‌ای ندارم. یک سال و نیمه بودم که مادرم مرا سر راه گذاشت و در پرورشگاه بزرگ شدم. البته مادرم را بعد از سال‌ها جست و جو پیدا کردم، اما ازدواج کرده بود و حاضر نشد مرا بپذیرد.
 
خالکوبی‌های معنادار
«فرشته مرگ، شروع فاجعه» خالکوبی‌هایی است که در دو طرف گردنش انجام داده و به قول خودش این خالکوبی‌ها یک دنیا داستان به همراه دارد.
معنای این خالکوبی‌ها چیست؟
 من دشمنان زیادی دارم و فرشته مرگ را روی گردنم خالکوبی کردم تا دشمنان بدانند در صورتی که بخواهند به من آزاری برسانند، مثل فرشته مرگ به سراغ‌شان می‌روم و زندگی‌شان را می‌گیرم.
و خالکوبی دیگر؟
من عاشق دختری در محله‌مان هستم اما رقیب عشقی دارم. این خالکوبی را روی گردنم زدم که رقیب عشقی‌ام بداند اگر به دختر مورد علاقه‌ام نزدیک شود فاجعه‌ای شروع خواهد شد.
چرا دستگیر شدی؟
سرقت مسلحانه. وقتی به خواستگاری رفتم چون پول نداشتم دخترشان را به من ندادند بنابراین من هم تصمیم گرفتم سرقت کنم تا بتوانم شروط خانواده مهرناز، دختر مورد علاقه‌ام را انجام دهم.
چند سرقت انجام دادی؟
سرقت زیادی نتوانستیم انجام دهیم، کلاً 20 گرم طلا هم سرقت نکردیم. می‌خواستیم نقشه پنجمین سرقت خانه را اجرا کنیم که دستگیر شدیم. از دیوار بالا می‌رفتیم که همسایه دید و ما را لو داد.
اسلحه با خودتان داشتید؟
بله. ولی اصلاً استفاده نکردیم. با خودمان می‌بردیم که اگر یک وقتی کسی سر برسد با تهدید اسلحه بتوانیم فرار کنیم.

اخاذی بعد از سرقت
مرد جوان به جرم بیهوش کردن رانندگان و سرقت دستگیر شده است.
چطور سرقت می‌کردی؟
به عنوان مسافر خودرو دربست می‌گرفتم بعد به بهانه گرمای هوا و تشنگی به آنها آبمیوه مسموم تعارف می‌کردم. بعد از خوردن آبمیوه‌ها بیهوش می‌شدند و من وسایل با ارزش داخل خودروها و تلفن‌های همراهشان را به سرقت می‌بردم.
البته در یکی از سرقت‌ها راننده بیهوش شد و با گاردریل تصادف کرد. این تصادف در بزرگراه امام علی رخ داد و شدت تصادف به قدری بود که تصور می‌کردم راننده مرده باشد. اما خوشبختانه بعد از سه روز از کما بیرون آمد.
یکی از جرایمت هم اخاذی است. از چه کسانی اخاذی می‌کردی؟
از همان راننده‌ها بعد از سرقت تماس می‌گرفتم و به شرط دریافت پول تا حدود 50 میلیون تومان، به آنها می‌گفتم که مدارک‌شان نزد من است.
 همین مسأله هم باعث بازداشتم شد زیرا به مالباخته شماره حساب دادم و چون سابقه‌دار بودم پلیس مرا پیدا و دستگیر کرد.
سوابق کیفری‌ات چیست؟
چند باری به خاطرشرارت، زورگیری و سرقت مقرون به آزار به شیوه بیهوشی به زندان افتادم.
 آخرین بار هم به همین جرم بازداشت شدم و سه سالی حبس بودم.
تغییر شماره سریال گوشی تلفن همراه
سه متهم، دستبند به دست در کنار هم ایستاده‌اند و هر سه آنها به اتهام تغییر شماره سریال تلفن‌های همراه دستگیر شده‌اند. بهروز یکی از آنهاست که تعمیرات موبایل دارد و وسوسه پول باعث شد وارد این کار شود.
چطور سریال گوشی‌ها را تغییر می‌دادی؟
 به کامپیوتری که روبه‌رویش روی میز قرار دارد اشاره می‌کند و می‌گوید: یک دستگاه کد به کامپیوتر وصل می‌کردم و با آن شماره‌ها را تغییر می‌دادم.
از چه کسی گوشی‌های تلفن همراه را می‌گرفتی؟
مالخرها برایم می‌آوردند، آنها گوشی‌ها را از سارقان می‌خریدند و بعد از تغییر شماره می‌فروختند. سریال گوشی که تغییر کند دیگر پلیس نمی‌تواند رد آن را بزند.
 برای این کار چقدر می‌گرفتی؟
100 تا 200 هزار تومان.
چرا کم می‌گرفتی؟
تعداد که زیاد باشد به چشم می‌آید. چاره‌ای نداشتم، بازار تعمیرات تلفن همراه به قدری بد شده که مجبور شدم دست به این کار بزنم.
تغییر شماره سریال، کار سختی است؟
تخصص نیاز دارد، ما چون در کار تعمیرات تلفن همراه بودیم، یادگیری‌اش برایمان خیلی سخت نبود.

جستجو
آرشیو تاریخی