صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و یک - ۰۵ خرداد ۱۴۰۳
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و هفتاد و یک - ۰۵ خرداد ۱۴۰۳ - صفحه ۱۶

سانسور سیستماتیک معجزه حضور!

وقت آن است که برخی تحلیلگران سیاسی و اجتماعی از مقام انکار خارج شوند

شهاب اسفندیاری
رئیس دانشگاه صدا و سیما


شهید قلب تاریخ است. خون شهید حق را از باطل جدا کرده و مسیر را روشن می‌کند.
خون شهید بهشتی برکات فراوانی برای انقلاب داشت؛ با رسوا شدن منافقین و متحدان آنها، حق و باطل برای مردم آشکار شد. این شناخت به تحکیم و تثبیت نظام انجامید. خون شهید رئیسی هم قطعاً برکات زیادی خواهد داشت.
معجزه حضور حماسی دیروز و امروز ملت در آیین تشییع یک طلیعه‌ است. اعلام عزای عمومی در کشورهایی که یک چهارم جمعیت جهان را شامل می‌شوند و حضور بی‌سابقه ده‌ها هیأت خارجی و مقامات عالی رتبه، آن هم از کشورهایی که پس از انقلاب برای نخستین بار به ایران می‌آمدند، یک نشانه است.
فراموش نکنیم این جمهوری اسلامی که میلیون‌ها نفر به تشییع پیکر مسئولان شهیدش آمدند و ده‌ها هیأت خارجی برای ادای احترام به مسئولان آن سفر کردند، سال ۱۴۰۱ درگیر حوادثی بود و چنان جنگ عظیم تبلیغاتی بین‌المللی علیه آن بر پا شده بود که بسیاری از تحلیلگران فاتحه‌ آن را خوانده بودند.
فراموش نکنیم که این همان کشوری است که به دلیل تحریم‌های غرب وحشی، سال‌هاست که اقتصادش دچار مشکلات عدیده شده و مردم با فشارهای شدید زندگی دست و پنجه نرم می‌کنند. واقعاً چه دلیلی دارد چنین جمعیت‌های بزرگی برای تشییع مقامی بیایند که قاعدتاً باید او را مسئول وضع موجود خود بدانند؟
قطعاً برخی از تحلیلگران سیاسی و اجتماعی همچون گذشته چشم بر واقعیت‌ها خواهند بست. قطعاً باز هم به سانسور سیستماتیک این معجزه حضور خواهند پرداخت. قطعاً باز هم برخی با متر و خط‌کش به جان عکس‌ها و نقشه‌ها می‌افتند و داده‌های فضای مجازی را می‌پیچانند تا حقیقت را انکار کنند.
برخی هم چرتکه می‌اندازند که جمعیت شهر چقدر است و جمعیت حاضران چقدر و چند درصد می‌شود. این هم نوعی تدلیس است. هر دانشجوی علوم سیاسی می‌داند که اهمیت اجتماعات را با مقیاس جمعیت شهر ارزیابی نمی‌کنند. یک اجتماع ۱۰۰ هزار نفری هم فی‌نفسه یک اتفاق مهم است چه رسد به اجتماع میلیونی.
این انکار یک مکانیسم دفاعی روانی است. معمولاً افرادی که مصیبتی به آنها وارد می‌شود در مراحل اولیه به انکار حادثه می‌پردازند. این واکنش در انسان‌ها موقت و محدود است والا به بیماری تبدیل می‌شود. متأسفانه برخی تحلیلگران ما سال‌هاست در مقام انکار مانده‌اند.
‏چه مصیبتی بر آنها وارد شده که نمی‌توانند از انکار خارج شوند؟ اینکه هرچه درباره‌ جامعه‌ ایران پیشگویی کرده‌اند غلط از آب درآمده است. به دلیل آرزواندیشی و غرق شدن در نظریه‌های انتزاعی و وارداتی و دور ماندن از مردم و جامعه، غالباً به دیوار سخت واقعیت برخورد کرده‌اند.
بسیاری از انگاره‌های دروغینی که دستگاه‌های ایدئولوژیک حکومتی غرب و وابستگان فکری و پیروان داخلی آنها در این سال‌ها با حجم سنگین در فضای فرهنگی و اجتماعی ایران پمپاژ می‌کردند، بار دیگر به واسطه‌ خون پاک شهید رئیسی و همراهان بااخلاص او افسون‌زدایی شد.
همه‌ جهان فهمید که جامعه‌ ایران یک جامعه فروپاشیده‌ نیست؛ جمهوری اسلامی هم یک رژیم کلنگی نیست؛ و «با رفتن یک خدمتگزار در سد آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد». عملیات وعده‌ صادق و آیین باشکوه تشییع رئیس‌جمهور صادق ما هیچ تردیدی درباره عزت و اقتدار ایران باقی نگذاشت.
‏آیا وقت آن نرسیده است که برخی تحلیلگران سیاسی و اجتماعی خود را از مقام انکار خارج کنند، نادرستی تحلیل‌های سابق خود را بپذیرند، عینک‌های ایدئولوژیک را بردارند و با واقعیت‌های جامعه کنار بیایند؟
این کار حتماً حال خودشان را هم بهتر خواهد کرد و شاید از حس «استیصال» خارج شوند.

جستجو
آرشیو تاریخی