هدف اسرائیل از تنش در منطقه خاکستری

نوید کمالی
 پژوهشگر مسائل امنیتی

به نظر می‌رسد رژیم صهیونیستی با ترور فرماندهان ارشد جبهه مقاومت تلاش می‌کند ابعاد درگیری و تنش در غزه را به سمت عراق و سوریه بکشاند. این رویکرد ناظر به چه اهدافی در پیش گرفته شده است؟
بدون شک بعد از واقعه 7 اکتبر و ضربه مهلکی که مقاومت فلسطین به اعتبار و هیمنه پوشالی ساختار دفاعی و امنیتی رژیم صهیونیستی وارد کرد، این رژیم با تمام توان و با تکیه بر تمام ظرفیت‌های جنگی و تروریستی‌اش به دنبال احیای تصویر سابق خود در اذهان عمومی منطقه و جهان از طریق تحمیل ضربه و خسارت به طرف‌های مقابل است. عملیات‌های ترور هفته‌های اخیر خصوصاً ترور فرماندهان مقاومت در کشورهای لبنان و سوریه را می‌توان از جمله این تلاش‌ها در نظر گرفت. در عین حال صهیونیست‌ها به خوبی بر این نکته واقفند که ورود تمام عیار به جنگ با جبهه مقاومت و خاصه جمهوری اسلامی، موجودیت آنها را در معرض تهدید قرار خواهد داد. لذا از ورود مستقیم به درگیری با کشورمان خودداری می‌کنند و تنها از طریق اجرای ترورهای ناجوانمردانه سیاست وارد کردن ضربات چاقوی خود را پیش می‌برند.
 
چرا در هفته‌های اخیر رژیم صهیونیستی به طور مستقیم اقدام به ترور تعدادی از مستشاران کشورمان در سوریه کرده است؟
با توجه به شرایط حاکم بر فلسطین و خاصه غزه، رژیم صهیونیستی بشدت تحت فشار قدرت‌های غربی برای پایان دادن به بحران غزه است، در این راستا حتی رئیس‌جمهور ایالات متحده که حامی سنتی و دیرینه رژیم صهیونیستی محسوب می‌شود رسماً به دنبال تحمیل فشار به کابینه امنیتی رژیم برای توقف جنگ غزه است، طبیعتاً در چنین شرایطی رژیم صهیونیستی با تکیه بر این دست حملات به دنبال خارج کردن توجه جامعه جهانی از جغرافیای غزه است. برای دستیابی به پاسخی دقیق‌تر باید نگاهی به دیدگاه مراکز نخبگانی و اندیشکده‌های رژیم صهیونیستی و ایالات متحده امریکا در رابطه با احتمال تشدید تنش‌ها بین ایران و رژیم صهیونیستی و نقش ایالات متحده در جلوگیری از تشدید آن داشته باشیم. اندیشکده‌هایی مانند مرکز پیشرفت امریکا و گروه بین‌المللی بحران بر این باورند که تنش‌ها در چندین عرصه تشدید خواهند شد، از جمله این عرصه‌ها عبارتند از: تشدید درگیری‌ها در لبنان و غزه، تشدید حملات علیه اهداف نظامی و اقتصادی فرا سرزمینی مانند آنچه در دمشق رخ داد و در نهایت تشدید تنش‌های لفظی و روانی در بستر رسانه‌ها. نکته قابل توجه اینجاست که از منظر این اندیشکده‌ها اشتباهات محاسباتی در جریان این تنش‌ها می‌تواند منجر به وقوع جنگی گسترده‌ در منطقه و حتی جهان شود.
نهادهایی مانند مؤسسه بروکینگز و مؤسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل نیز معتقدند که دو طرف انگیزه‌های قوی و قابل توجهی برای عدم ورود به یک جنگ جدی و رسمی را دارند لذا تنش تنها در منطقه خاکستری و در قالب وارد کردن ضرباتی متقابل مانند ترور برخی چهره‌ها و شخصیت‌ها ادامه خواهد یافت. اندیشکده‌هایی مانند بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی و مرکز استراتژیک بگین-سادات نیز هشدار می‌دهند که چالش‌های سیال داخلی، بویژه در رژیم صهیونیستی مانع فراهم شدن زمینه وقوع درگیری جدی بین دو طرف می‌شود.
 
به نظر می‌رسد امریکا به عنوان شریک مسلم اسرائیل با سیاست تشدید تنش، مخالفت‌هایی از خود نشان داده و پیام‌های این کشور به ایران برای مدیریت تنش هم ناظر به این مسأله است. نظر شما چیست؟
به طور سنتی کاخ سفید همواره نقشی کلیدی در هدایت سیاست‌های داخلی و منطقه‌ای رژیم صهیونیستی داشته است، در ماه‌های اخیر نیز این نقش با وجود اختلاف نظرهای قابل توجه دولت جو بایدن با سیاست‌های افراط گرایانه بنیامین نتانیاهو حفظ شده است. با این حال در جریان حوادث اخیر شاهد رویکردی متغیر در رابطه دولت امریکا و کابینه رژیم صهیونیستی بوده‌ایم.
از یک سو پس از عملیات طوفان الاقصی بایدن و دولتش به طور کامل حمایت خود از رژیم صهیونیستی را اعلام کردند و از سوی دیگر در پی تشدید جنایات جنگی ارتش اسرائیل در غزه دولت امریکا با هدف مبرا کردن خود از تبعات سیاسی و تاریخی جنایات رخ داده در این بحران و همچنین حفاظت از منافع خود در منطقه، فشارهای آشکار و پنهانی برای کنترل تنش در منطقه از طریق اعمال فشار بر نتانیاهو به کار بسته‌اند. در این رابطه برخی اندیشکده‌های غربی مانند شورای آتلانتیک و مرکز سیمپسون معتقدند که ایالات متحده در شرایط فعلی نفوذ چندانی بر دولت نتانیاهو ندارد، با این حال برخی دیگر از اندیشکده‌ها مانند کمیته امور عمومی امریکا-اسرائیل و مرکز امور عمومی اورشلیم استدلال می‌کنند که ایالات متحده می‌تواند از فشارهای هدفمند، از جمله کاهش کمک نظامی و ابزارهای دیپلماتیک برای تأثیرگذاری بر تصمیم‌گیری رژیم صهیونیستی در راستای پیشگیری از گسترش دامنه تنش در منطقه استفاده کند. در همین چهارچوب اندیشکده‌هایی مانند بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها و مؤسسه مطالعات امنیتی تل‌آویو بر این باورند که حفظ و توسعه ارتباطات فی‌مابین کاخ سفید و تل‌آویو برای کاهش تنش‌ها و مدیریت بحران‌های احتمالی ضروری است؛ در نتیجه این دست اندیشکده‌ها به کاخ سفید توصیه می‌کنند که با وجود تمام اختلاف نظرها با نتانیاهو از طریق حفظ ارتباط با وی مانع اتخاد تصمیمات نسنجیده در جریان بحران اخیر شوند.
 
بلینکن در سفر اخیر خود به منطقه، راهکار دو دولتی را برای حل مسأله غزه مطرح کرده اما اسرائیلی‌ها این پیشنهاد را هم نپذیرفتند. آیا امریکا با ادامه دار بودن سرپیچی صهیونیست‌ها، امکان دارد که پشت آنان را در ادامه این جنگ خالی کند؟
بعید است که دولت امریکا پشت رژیم صهیونیستی را در جنگ فعلی خالی کند. چرا که بعد از عملیات 7 اکتبر رژیم از لحاظ روانی و انسانی به شکننده‌ترین حالت خود رسیده است؛ لذا توقف حمایت‌های امریکا از این رژیم می‌تواند موجودیت این رژیم را با خطرات جدی روبه‌رو کند. باید به این نکته توجه داشت که ایالات متحده و رژیم صهیونیستی همواره دارای پیوند و پیمانی استراتژیک در ابعاد مختلف بوده‌اند، در قالب این پیوند اسرائیل متحد کلیدی ایالات متحده در خاورمیانه تعیین شده است لذا از دست رفتن رژیم صهیونیستی می‌تواند منافع ایالات متحده در منطقه را دچار چالش جدی نماید. با این حال با توجه به در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده امریکا و همچنین افزایش احساسات ضد اسرائیلی در بین نسل جوان امریکا دور از انتظار نیست که در ماه‌های پیش رو و حداقل تا پیش از برگزاری انتخابات امریکا شاهد افزایش فشارهای تاکتیکی کاخ سفید برای توقف جنایات رژیم صهیونیستی در غزه و ممانعت از تنش آفرینی نتانیاهو در منطقه باشیم.
 
حملات یمن به کشتی‌های عازم سرزمین‌های اشغالی ادامه دار خواهد بود؟ آیا می‌تواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند؟
بدون شک اقدامات مقاومت یمن در دریای سرخ و ایجاد چالش در مسیر تردد ناوگان‌های مرتبط با رژیم صهیونیستی در این آزادراه دریایی زمینه ساز وقوع تحولات جدید در منطقه شده است اما شکی نیست افزایش اثر بخشی این اقدامات نیازمند گسترش دایره اقدام علیه رژیم صهیونیستی و متحدان آن و خاصه ایالات متحده در سطح منطقه و حتی جهان است، هر چند که این اقدامات باید از چنان ظرافت و هوشمندی برخوردار باشد که در قبال وارد کردن حداکثر هزینه به دشمن کمترین هزینه را متوجه جبهه مقاومت کند. سان تزو، فیلسوف شهر جنگ که کتاب «هنر جنگ» اثر شناخته شده او در حوزه دکترین نظامی است یک نیروی مسلح موفق را به آب تشبیه کرده است.
از منظر وی درست همان طور که آب جاری از بلندی‌ها دوری  می‌کند و به سراغ زمین‌های پست می‌رود، یک نیروی مسلح هوشمند نیز باید از رویارویی با نقاط قوت دشمن دوری کند و به نقاط ضعف آن یورش آورد، درست همان طور که آب شکل زمینی را می‌گیرد که در آن جاری است، در نتیجه یک نیروی مسلح قوی و هوشمند نیز پیروزی هایش را در پی انطباق خود با وضعیت دشمن به دست می‌آورد. جنگ هیچ‌گونه شرایط ثابت و پایداری ندارد لذا به نظر می‌رسد که جریانات مقاومت از جمله در یمن نیز باید با تکیه بر این آموزه رویکردها و اقدامات جدیدی را برای تحمیل حداکثر هزینه به دشمن توسعه دهند تا در دراز مدت نیز توان و قابلیت بازدارندگی آنها به شکل مطلوب امروزی حفظ شود.