مسعود اطیابی از تجربه کارگردانی «هتل» به «ایران» گفت

خاکریز امروز من شادی مردم است

با «انفرادی» در سال 1401 و «دینامیت» در سال 1400 عنوان پرفروش‌های سال سینما را در اختیار داشتید و امسال هم «هتل» را که وارد جدول پرمخاطب‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب شده است. خروجی ضرب و تقسیم‌هایی که به شکل عمومی در ذهن عامه مردم شکل می‌گیرد، این است که لابد آورده مالی چند سال اخیر سینما برای مسعود اطیابی، خیلی وسوسه‌کننده است که هر سال یک یا دو فیلم کمدی روانه اکران می‌کند؟
 
نه. عملاً برای کارگردان هیچ آورده مالی ندارد؛ یعنی دستمزد عادی می‌گیرد. من تازه بعد از چند کارم که کمی اقبال بیشتری پیدا کرده، الان دستمزد بیشتری‌طلب می‌کنم، آن هم الان. بنابراین واقعاً آورده وسوسه‌کننده‌ای نیست. اگر سودی باشد که چندان هم نیست برای سرمایه‌گذارهایی است که هزینه فیلم را تأمین کرده‌اند. آنها و بیشتر از همه صنعت سینمای ایران سود می‌کنند یعنی مجموع کلان سینما از سالن سینما گرفته تا کارکنانش و همچنین فیلم‌های اجتماعی که اقبال زیادی از سوی مخاطب ندارند. اینها سود بیشتری از قبل فیلم‌های پرفروش می‌برند. یک سوم فروش کل سینما به صاحبان اثر می‌رسد. مثلاً اگر فسیل 300 میلیارد فروخته 100 میلیارد تومان دست صاحبان فیلم می‌رسد که اگر 30 میلیارد تومان برای ساخت آن هزینه کرده باشند پولشان در یک سال و اندی سه برابر شده است اما تهیه‌کننده، کارگردان و بازیگر دستمزدشان عادی است. دستمزد بنده از یک فیلم خیلی پرفروش در کل سال به اندازه دستمزد یک ماه یک دندانپزشک هم نمی‌شود.
 بخش خصوصی عملاً اگر سودی بکند، برای سرمایه‌گذار است. منِ کارگردان و حتی بازیگرها که دستمزد بیشتری می‌گیرند سود خاصی نداریم. به عنوان مثال بازیگری که 4 میلیارد تومان دستمزد می‌گیرد اگر طی سال سه تا فیلم هم بازی کند در نهایت 12 میلیارد تومان می‌شود یعنی پول یک آپارتمان درست و حسابی را هم طی یک سال نمی‌تواند در بیاورد.
در واقع فروش فیلم‌های کمدی، هزینه اکران فیلم‌های دیگر را تأمین می‌کند وگرنه سالن‌های سینما ضررده می‌شوند. خیلی از فیلم‌هایی که اکران می‌شوند حتی به اندازه پول برقی که مصرف می‌شود آورده ندارند چه برسد به اینکه پول 4 تا کارمند سالن سینما را هم تأمین کنند. هزینه سالن‌های سینما از قِبل فیلم‌های پرفروش در می‌آید و در واقع این یارانه‌ای برای فیلم‌هایی با فروش کم است. فیلمی که فروش کمتری دارد عملاً در طول روز پول یک کارمند سینما را هم در نمی‌آورد چه برسد به 400 سالن که هر کدام به میزان متوسط سه چهار نفر نیروی انسانی دارند.
 
برخی از سالن‌داران امیدوار شده‌اند که پس از مدت‌ها مخاطب با سینما آشتی کرده و برخی هم معتقدند تعدد ساخت و اکران قابل توجه این دست فیلم‌ها، فیلمسازان اجتماعی را به حاشیه برده است. چقدر با این گزاره موافق هستید؟
 نه. فیلم خوب؛ کمدی یا غیرکمدی ندارد. نمونه‌های موفق فیلم اجتماعی کم نداشتیم. «متری شیش و نیم» و «درباره الی» هم خوب فروختند؛ فیلم‌های خوبی بودند و خب مردم هم فیلم‌های خوب را انتخاب می‌کنند. اصلاً به ژانر ربط ندارد. متأسفانه این روزها فیلم‌های اجتماعی ما کیفیت پایینی دارند. به لحاظ ساختاری کم فروشی می‌‌کنند. برای اینکه سود را در تولید دیده‌اند و نه در ارتباط با مخاطب. اعتبار سازنده‌ بسیاری از این فیلم‌ها در ندیده شدن فیلمشان است؛ یعنی باید تلاش کنند فیلمشان دیده نشود. برای همین به هر روشی متوسل می‌شوند تا فیلمشان دیده نشود، سه چهار نقد سفارشی بخرند و خودشان را مطرح کنند. تأکید می‌کنم اساساً خیلی‌هایشان نمی‌خواهند فیلمشان دیده شود و از اول می‌دانند اندازه فیلمشان چقدر است اما آنهایی که فکر می‌کنند فیلمشان باید دیده شود خب باید فیلم بهتری بسازند.
 
بخشی از این خواستن به فیلمساز بر می‌گردد و بخشی هم به شرایط کار؛ به اینکه فیلم متناسب با حال و هوای جامعه و مخاطب چقدر شانس دریافت مجوز ساخت دارد؟
 به نظرم همیشه امکانش هست. بهانه‌ها را بگذارید کنار. برای فیلم کمدی که شرایط سخت‌تر است و براحتی پروانه ساخت نمی‌گیرد. امسال نزدیک به 100 فیلم اکران شده مگر چند تای آن کمدی است؟! به سینمای اجتماعی و سینمای غیرکمدی بیشتر بها داده می‌شود، پروانه ساخت می‌دهند، در ساختش مشارکت دارند و به تبلیغاتش کمک می‌کنند و... کدام یک از این حمایت‌ها شامل حال فیلم کمدی می‌شود.مشکل اینجاست که بیشتر این فیلم‌ها سودشان در تولید است. می‌گویند با یک فیلم بار خودمان را ببندیم بهتر از این است که مثل اطیابی‌نامی زحمت بکشیم تند تند کارکنیم تا اموراتمان بگذرد.
 
می‌گویید ضعف فیلم‌های اجتماعی به تنبلی فیلمساز و فیلمنامه نویس مربوط می‌شود؟!
 به ساده‌گیریشان بر می‌گردد. خیلی ساده می‌گیرند. فیلم‌ها را نگاه کنید. خانواده خود شما چند تا از این فیلم‌های اجتماعی امسال را دوست دارد ببیند؟ برخی‌ها هم عملاً طوری تبلیغ می‌کنند که نیا من را ببین. از یادداشت دو نفر منتقدی که در تجلیل آنها مطلب می‌نویسند بیشتر راضی می‌شوند تا اینکه مخاطب فیلم را ببیند و واقعیت دستش بیاید. اعتراض و توهین به ژانر مقابل‌ هم برایشان راحت‌ترین کار است.
 
پس بر این باورید که شرایط برای ساخت فیلم اجتماعی وجود دارد و از آنها حمایت هم می‌شود؟
 چندین فیلم کمدی سراغ دارم که فیلمنامه‌شان رد شده. مثالش خود ما، امسال قبل از «هتل»، سه تا از فیلمنامه‌هایمان رد شد.