مهدی عباسی، پژوهشگر مسائل امریکا در گفت‌و‌گو با «ایران»:

افول قدرت واشنگتن مشهود است

محبوبیت بایدن داخل امریکا در معرض خطر است و همین امر رئیس‌جمهور امریکا را به این تحلیل می‌رساند که باید به طرح آتش‌بس فراگیر چراغ سبز نشان دهد. یکی از جدی‌ترین گروه‌هایی که سبد رأی دموکرات‌ها و شخص بایدن را پر می‌کنند، جوانان امریکایی و ترقی‌خواهان یعنی همان چپ‌های امریکا هستند.

همزمان با اجرای آتش‌بس چهار روزه به نظر می‌رسد امریکا نسبت به تداوم این طرح چراغ سبز نشان داده است. این را آقای امیرعبداللهیان در مصاحبه اخیر خود با الجزیره نیز مطرح کردند. آیا این امر به معنای آن است که امریکا شرایط فعلی را برای ادامه جنگ غزه از سوی اسرائیل مناسب نمی‌بیند؟
این روزها نظاره‌گر رخدادهایی هستیم که به وضوح نشان می‌دهد ایالات‌متحده دیگر از تداوم جنگ استقبال نمی‌کند. این رویکرد به چند دلیل رخ داده است؛ نخستین دلیل، تلفات گسترده‌ای بوده که به رژیم‌صهیونیستی طی47 روز جنگ در غزه وارد شده است. طبق اعلام رسمی سخنگوی حماس که پیش از آتش‌بس موقت انجام شد، تنها ظرف 72 ساعت 33 خودروی زرهی رژیم‌صهیونیستی آسیب دیده و برآورد تلفاتی که از آغاز حمله زمینی داشته‌اند هم 335 خودروی زرهی بوده است. به این آمار باید تلفات انسانی گسترده را هم اضافه کرد که تعداد زیادی از آنها طی عملیات زمینی در غزه کشته شده‌اند. در جبهه لبنان ضربات اطلاعاتی و نظامی جدی به رژیم‌صهیونیستی وارد شد و از جبهه یمن هم کشتی‌های اسرائیلی یکی پس از دیگری توقیف می‌شوند. در چنین شرایطی طبیعی است که معضل تسلیحاتی پدیدار شود، به طوری که طی چند روز گذشته گزارش مفصلی از خالی بودن انبارهای تسلیحاتی اسرائیل مخابره شد. البته این کمبود در همان روزهای اول جنگ هم خود را نشان داد و امریکایی‌ها موشک گنبد‌آهنین را به تل‌آویو رساندند، اما حالا این مشکل عمیق‌تر شده است و در چنین خلأیی تداوم جنگ می‌تواند آسیب جدی به رژیم‌صهیونیستی وارد کند.
دلیل دومی که امریکا را به سمت‌وسوی موافقت با پایان جنگ سوق می‌دهد تا رژیم‌صهیونیستی نتواند به جنایات خود ادامه دهد، فشارهای بین‌المللی است که نمونه آن در همین هفته رخ داد. نخست‌وزیر اسپانیا و بلژیک پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی در یک نشست مشترک، بیانیه مشترکی را قرائت کردند و با محکوم کردن اقدامات صهیونیست‌ها عنوان کردند که اسرائیل فوراً باید حملات خود را به غزه متوقف کند. تأکید آنان بر این بود که فقط راهکار سیاسی در غزه جوابگو است و هیچ راهکار نظامی برای حل این موضوع وجود ندارد. ما از آقای جاستین ترودو، نخست‌وزیر کانادا که لیبرال‌تر نداریم. او صریحاً از آتش‌بس حمایت می‌کند. در کنار مقامات این کشورها، افکار عمومی اروپا و امریکا هم فشار جدی به رژیم‌صهیونیستی وارد کرده و طرفداری گسترده خود را از آتش‌بس فریاد زده‌اند. نظرسنجی‌ها در بریتانیا نشان می‌دهد بیش از 70 درصد مردم انگلیس طرفدار آتش‌بس هستند. این مجموعه دلایل، ایالات‌متحده را به این نتیجه می‌رساند که از تداوم جنگ دفاع نکرده و به دنبال تداوم آتش‌بس باشد.

نقش ایران را در آتش‌بس کنونی چگونه ارزیابی می‌کنید؛ آتش‌بس فراگیر طرحی است که ایران از زمان آغاز جنگ دنبال کرده است و حالا هم به نظر می‌رسد امکان اجرای آن وجود دارد. ارزیابی شما چیست؟
آتش‌بس فراگیر طرحی بود که از روز اول جنگ روی میز ایران قرار گرفت. جمهوری اسلامی صریحاً اعلام کرد در صورتی که رژیم‌صهیونیستی و ایالات‌متحده از خط قرمزهای ایران و محور مقاومت عبور نکنند، خواهان استمرار این جنگ نبوده و می‌خواهند آتش‌بس برقرار شود. در نشست‌های مختلف هم وزیر امور خارجه کشورمان برای میانجیگری و تبادل اسرا اعلام آمادگی کرد که حتی در بحث آزادسازی اسرای تایلندی هم نقش جدی ایران مطرح شد، اما پیرامون چراغ سبز امریکا به آتش‌بس فراگیر نکته مهمی که وجود دارد این است که این کشور فارغ از دلایلی که می‌داند نفع رژیم‌صهیونیستی در ادامه این جنگ نیست، خطرات جدی‌ای را هم متوجه خود می‌داند.
محبوبیت بایدن داخل امریکا در معرض خطر است و همین امر رئیس‌جمهور امریکا را به این تحلیل می‌رساند که باید به طرح آتش‌بس فراگیر چراغ سبز نشان دهد. جو بایدن در نوامبر سال دیگر، انتخابات ریاست‌جمهوری را در پیش دارد. یکی از جدی‌ترین گروه‌هایی که سبد رأی دموکرات‌ها و شخص بایدن را پر می‌کنند، جوانان امریکایی و ترقی‌خواهان یعنی همان چپ‌های امریکا هستند. این طیف پس از جنگ غزه بسیار نسبت به بایدن منتقد شدند و مواضع تندی را علیه او گرفته‌اند. طبق آخرین نظرسنجی‌ای که دانشگاه کویینی پیاک امریکا که یکی از مؤسسات معتبر نظرسنجی در این کشور است منتشر کرده، طیف گسترده‌ای از جوانان امریکایی طرفدار آتش‌بس در غزه هستند. نظرسنجی دیگری که از سوی این دانشگاه منتشر شد، نشان داد که 52درصد جوانان امریکایی با فلسطین ابراز همدردی می‌کنند. آماری که پیش از 7 اکتبر رقمی زیر 30 درصد را نشان می‌داد.
نشریه امریکایی «مادِرجونز» هم در گزارشی آورده است: جنگ غزه می‌تواند تهدیدی جدی برای بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری سال آینده باشد. این تهدید در ایالتی همچون میشیگان که جمعیت قابل‌ملاحظه‌ای از مسلمانان در آنجا سکونت دارند و در انتخابات قبلی به بایدن رأی داده بودند، خود را بیشتر نشان می‌دهد. چه بسا که آنها تهدید جدی هم کرده بودند که در انتخابات آینده به بایدن رأی نمی‌دهند. بنابراین بایدن با کاهش جدی محبوبیت در امریکا به‌دلیل حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی مواجه است که او ، دولتش و تمام مشاورانش به این تحلیل رسیده‌اند، بهتر است به آتش‌بس گسترده در غزه چراغ‌سبز نشان دهند.
 
برخی معتقدند جنگ اخیر غزه امریکا را متوجه نقش حیاتی ایران در مدیریت تنش‌های منطقه‌ای کرده است. کما اینکه حمایت واشنگتن از آتش‌بس هم همین را نشان می‌دهد. نظر شما چیست؟
امریکا به‌خوبی از توان اطلاعاتی، نظامی و دیپلماسی ایران در منطقه آگاه است. آنها می‌دانند که بازیگر اصلی منطقه پساامریکا یعنی بعد از خروجشان از افغانستان و کاهش جدی حضورشان در عراق و سوریه، قطعاً ایران است. این را هم می‌دانند که ضربه‌ای که این روزها محور مقاومت به نیروی نیابتی آنها در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی وارد کرده، نه با هدایت بلکه با حمایت اصلی ایران صورت گرفته است. اساساً هم علت موضع‌گیری‌های سناتورهای امریکایی و نامزدهای انتخاباتی در امریکا همین است. اینکه خانم نیکی‌هیلی، نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا به‌صراحت اعلام می‌کند که ما باید ایران را بمباران کنیم و به‌تعبیر آنها سرِ مار را بزنیم، همین است. یعنی آنها از نقش ایران در منطقه و مدیریت محور مقاومت آگاهند. در ماجرای یمن هم همین امر را شاهد بوده‌ایم. وقتی عنصر بی‌ثبات‌کننده منطقه یعنی ایالات‌متحده خروج خود را کلید زد، روابط خوبی میان ایران و عربستان شکل گرفت و به‌تبع آن جنگ یمن هم خاتمه یافت. این اصل در بین سناتورهای امریکایی و دولت‌های متعدد در امریکا چه جمهوری‌خواه و چه دموکرات، اصلی پذیرفته شده است.

جنگ غزه، امریکا را باتوجه به درگیری‌اش در جنگ اوکراین متوجه چه واقعیاتی کرده است؟ آیا شکنندگی قدرت اسرائیل به‌عنوان گروه نیابتی امریکا در منطقه، در پی این جنگ ثابت شد؟
ما در این جنگ شاهد افول جدی قدرت ایالات‌متحده بوده‌ایم. ضعف و آسیب‌پذیری بزرگترین نیروی نیابتی آنها در منطقه و بلکه دنیا که سالانه سه‌میلیارد دلار برای امریکا هزینه داشت کاملاً عیان شد. در اینجا بیش از پیش جمله پروفسور «نورمن فین‌کنشتاین» استاد مشهور علوم سیاسی در امریکا ثابت شد که می‌گفت اسرائیل بدون امریکا نمی‌تواند یک روز هم دوام بیاورد. این جنگ به‌خوبی این اصل را به اثبات رساند.
یکی از خطاهای بایدن عدم برآورد دقیق وی از افکارعمومی امریکا بود.
این جنگ به بایدن و دولت امریکا و هر سیاستمداری در این کشور نشان داد که فلسطین از چه قدرت و محبوبیتی در بین افکارعمومی این کشور برخوردار است. تصوری که آنها پیش از 7 اکتبر داشتند همان چیزی بود که طی دهه‌ها، حمایت‌های گسترده‌ای را چه در سطح ملت‌ها و چه در سطح دولت‌ها از رژیم صهیونیستی شاهد بوده‌اند.
 اما حالا به‌واسطه وقوع جنگ می‌بینند که جوانان در دانشگاه‌های مختلف امریکا از جمله هاروارد و برکلی، فریاد می‌زنند و اسرائیل را «دولت آپارتاید» خطاب می‌کنند. شوخی نیست که 52 درصد از جمعیت زیر 34 سال در امریکا، با فلسطین ابراز همدردی کنند. چندی پیش نظرسنجی جالبی هم منتشر شد که نشان می‌داد محبوبیت فلسطین کنونی در امریکا، از محبوبیت آقای مایک‌جانسون، رئیس مجلس نمایندگان امریکا هم بیشتر است. این واقعیت چیزی جز افول قدرت امریکا را نشان نمی‌دهد.