هراس صهیونیست ها از پذیرش آتش بس

حماس هر روز قدرتمندتر می شود

فائزه سادات یوسفی
خبرنگار

اکنون رژیم صهیونیستی به رغم لفاظی‌ها پیرامون عدم تمایل به آتش بس اما به دلیل فشارهای فزاینده از سوی شبکه مقاومت و همچنین اهرم‌های دیپلماسی پنهان و پیدای متصل به این شبکه در کارزار پذیرش آتش بس در بن‌بست قرار گرفته است. اکنون عمده‌ترین هراس رژیم صهیونیستی از پذیرش آتش بس، ‌مربوط به فردای موجودیت تپنده جنبش حماس و ارتقای تصاعدی آن پس از پایان یافتن حملات و همچنین اعلام ناتوانی بر سر پروژه «حذف حماس»است. بر همین اساس است که نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با رد هر گونه آتش بسی بر این امر اصرار دارد که «تا پایان مأموریت نابودی حماس به صبر نیاز داریم و نیمی از پیروزی را نمی‌خواهیم.»
تلاش صهیونیست‌ها برای پاکسازی آثار طوفان الاقصی
آنچه که طوفان‌الاقصی بر همگان و بالاخص رژیم صهیونیستی اثبات کرد، ارتقای استراتژیک گروه نظامی حماس و به کارگیری شیوه‌های نوین رزمی چریکی آن در نبرد با خطوط اطلاعاتی و رزمی رژیم صهیونیستی بود. از آن مهم‌تر، غافلگیری و چیرگی حماس و فروریختن هیمنه دفاعی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در شکل‌گیری تصویر جدید آن در عرصه جهانی سبب شد که نام آن به عنوان یک ارتش غیر کلاسیک زبده در صدر قرار گیرد.
این شکست حیثیتی که عواقب متعدد بین‌المللی و منطقه‌ای را برای این رژیم در بر داشته و خواهد داشت، منجر به این شد که سردمداران صهیونیستی تنها یک راهبرد را برای تسلی افکارعمومی داخلی و ترمیم چهره شکست خورده و مغلوب خود در نظر بگیرند و آن پروژه «حذف حماس» است. اشغالگران با دستاویز قرار دادن این هدفگذاری، نسل کشی و حملات وحشیانه خود را علیه مردم نوار غزه با حداکثر توان دنبال می‌کنند و بر این اصل استوارند که تشدید حملات از چند منظر راه را برای این پروژه هموار می‌کند.
اول آنکه، از منظر صهیونیست‌ها مردم، پشتیبان اصلی گروه‌های مقاومت چون حماس تحت محاصره ظالمانه و بمباران کوبنده و همچنین در اختیار نداشتن حداقل امکانات زیستی، به عجز افتاده و سنگرهای حماس را خالی می‌کنند. به زعم آنها حماس از این رهگذر به طرق مختلف تحت فشارمدنی قرار گرفته و قدرت درونی آن تضعیف می‌شود. این در حالی است که وقایع میدانی بخوبی معکوس این تلقی را بازتاب می‌دهد و مردم هر چه بیشتر تحت فشار قرار گرفته و خوی وحشیگری رژیم را بیشتر لمس کرده‌اند، بیشتر با گروه‌های مقاومت اعلام همبستگی کرده و بر دفاع از سرزمین خود پافشاری می‌کنند. دوم آنکه حملات جنون‌آمیز به نوار غزه، از لحاظ سخت‌افزاری و لجستیکی حماس را دچار خدشه می‌کند. به معنایی از نظر صهیونیست‌ها گروه‌های مقاومت تنها در قامت گروه‌های نظامی آموزش دیده خلاصه می‌شود، ‌اشتباهی که نه تنها رژیم بلکه اندیشه کلان غرب به آن دچار بوده و از درک بنیان وجودی آن کم بهره است.
فهم ناقص رژیم در ماهیت «مقاومت»
رژیم در ادراک ماهیت گروه‌های مقاومت فلسطینی و انگیزه آنها دچار نافهمی راهبردی است و از این رو، تمام تاکتیک‌هایی که تا به حال به کار برده به سرانجام خود نرسیده و نخواهد رسید. حماس بیش از آنکه یک گروه نظامی و یک ارتش غیر رسمی باشد، یک باور عمیق و یک ایدئولوژی است که در تمام مردم فلسطین ریشه دوانده و حذف آن نشدنی است. باوری منطبق بر آزادسازی سرزمین مادری از اشغال متجاوزان و پایان دادن به تجاوزات جنایتکارانه رژیم صهیونیستی.اما رژیم صهیونیستی همت خود را در بمباران و قتل عام به کار گرفته تا به زعم خود با ردیابی و دسترسی به مواضع این جنبش چون تونل‌های پیچیده در نوار غزه شریان‌های حیاتی آن را قطع کند و استراتژی «حذف حماس» را به انتها برساند. اشتباه دیگر رژیم صهیونیستی که در همین راستا نیز معنا می‌شود، پایان یافتن نبرد با مردم فلسطین و پیاده‌سازی آرزوی دیرینه خود بر تمام کشور فلسطین در ازای حذف حماس یا دیگر گروه‌های مقاومت است.
حماس قدرتمند از گذشته
سیر تحولات پیرامون جنبش‌های مقاومت و همچنین حماس، بیانگر آن است که به موازات تشدید فشارهای همه جانبه رژیم صهیونیستی، ‌گروه‌های مقاومت در تلاشی فراگیر توان رزمی، لجستیکی و انسانی خود را ارتقا می‌دهند. به معنایی هر چه فشارها و تهدیدات افزایش یابد، نیروهای مقاومت فلسطینی قدرتمندتر شده و بر ارتقای بومی خود تأکید می‌کنند. پس از نبرد سال 2014 حماس و رژیم صهیونیستی، بسیاری بر این باور بودند که این جنبش تحت حملات فزاینده صهیونیست‌ها به نوار غزه دچار اختلال شده و کارایی سابق را ندارد. علاوه بر آن، رسانه‌های غربی-عبری پس از سال 2014 تلاش بیشماری را در جهت مسبب انگاری حماس در پسا فاجعه انسانی نوار غزه، آغاز کردند تا به زعم خود روند اختلال را تشدید کنند. اما گروه مقاومت حماس با طوفان‌الاقصی بخوبی این انگاره را شکست و نشان داد که نه تنها مخدوش‌سازی آنها امکان پذیر است بلکه به طور معکوسی اکنون پتانسیل مطرح شدن در صدر ارتش‌های غیر کلاسیک در عرصه جهان را دارند و هماورد اصلی رژیم در سرزمین‌های اشغالی هستند. لذا برآوردهای منطبق بر قیاس با وضعیت رژیم صهیونیستی پس از جنگ 2014 سبب شده که اتاق فکر مشترک واشنگتن-تل آویو بر ایده «حذف حماس» تمرکز کرده و تمام تلاش خود را در این جهت به کارببرد. چرا که در آینده‌ای نه چندان دور می‌توانند به طور فعالانه تهدیدات خود را حرفه‌ای‌تر و دامنه آن را وسیع‌تر کنند. از این روست که نتانیاهو و دیگر سران رژیم صهیونیستی متفق القول تلاش دارند تا بن‌بست‌های احتمالی آینده را امروز رفع کنند.
از سوی دیگر، جلوه دیگری که امروزه هویدا شد، هم‌افزایی جبهه مقاومت فرامرزی همپا با سایر گروه‌های مقاومت فلسطینی و چند جبهه شدن میدان کارزار رژیم صهیونیستی بود. باز شدن زاویه‌های دیگر رویارویی در ارتش اشغالگر در حال حاضر موجب سرگردانی بودجه‌بندی نظامی و طرح‌ریزی عملیاتی آن شده و با پراکندگی توان رزمی قدرت آن را کاهش داده است. علاوه بر آن، صهیونیست‌ها را نه تنها در داخل سرزمین‌های اشغالی بلکه از سوی پهنه منطقه نیز تحت فشار قرار داده است.
البته الگوی عینی دیگری هم برای این موضوع وجود دارد. تجاوز امریکا به افغانستان و عراق و برنامه اولیه نظامی نیروهای امریکایی همراه با ناتو در کشتار غیر نظامیان و برچیدن گروه‌های مقاومت در برابر تجاوز و سلطه آنها، نه تنها موجب حذف یا تضعیف آنها نشد، بلکه همین روش، زمینه تقویت انگیزه و نهایتاً قدرتمند شدن آنها را فراهم کرد و منجر به شکل‌گیری حلقه‌های جدیدی از گروه‌های مقاومت در این مناطق شد. استنلی مک کریستال، فرماندهی نیروهای امریکایی در جنگ افغانستان معتقد است که در طول اشغال افغانستان، به ازای هر غیرنظامی کشته شده توسط نیروهای امریکایی، 10 شورشی به وجود آمد.
در مجموع رژیم صهیونیستی از این هراس دارد که حماس و دیگر گروه‌های مقاومت در آینده، بسیار حرفه‌ای‌تر و قدرتمندتر از امروز ظاهر شده و سطوح رویارویی خود با ارتش صهیونیستی را بالا ببرند. به همین لحاظ خطر تهاجم سنگین‌تر و غافلگیرانه‌تر که بتواند حرفه‌ای‌تر از امروز شاکله رژیم صهیونیستی را در مخمصه‌ای سهمگین‌تر و مخرب‌تر فرو برده و حتی امکان حمله را از آن سلب کند، در کابینه جنگ موجود است.