خط عابر پیاده
یکی از همراهان رئیس جمهور در سفر به نیویورک
قسمت دوم/ منهتن از همه شهرهای دنیا بیشتر بالا و پایین دارد. بالا بالاست راحت است ویو دارد. از آن بالا که نگاه کنی، همه با عجله راه میروند. تمام مدت روز رود روان راه رفتن جاریست. برخی عصرها و صبحها کنار ساحل با گوشی در دست و هندزفری در گوش میدویدند. هر 50 تا فرد یک زوج همه خیلی تنها راه میرفتند مثل آجرهای کنار هم، مثل تیکههای لگو شلوغ اما انفرادی در حال پیادهروی چقدر خوب یا بد نمیدانم اینقدر هزینه استفاده از ماشین بالاست که همه راه میروند.
پیادهروی اجباری برای سلامتی مؤثر است. الزام به پیادهروی به دلیل هزینه بالای استفاده از ماشین است. هزینه پارک بالا، هزینه بنزین خیلی بالا، هزینه گذشتن از مناطق شهری مختلف مثل عوارضی نمیصرفد ماشینبرداری همه را پیاده میروی میرسی به مترو. چراغهایی با سرهای سبز نماد در مترو است. رفتم پایین ببینم متروشان چگونه است. مثل قبر بود با پله و دیوار بلندتر! میلههای زندان مانندش وقتی پول بدهی تو را رد میکند. میلههای سیاه و خاکستری و کثیف با ورودیهای الکترونیکی، پلهها را زود آمدم بالا البته انگار یک ایستگاه بسیار زیبا دارد نزدیک سازمان ملل که توریستها را برای بازدید به آنجا میبرند ولی من نرفتم. ترمینال قطار را هم دیدم از بالای پل، زیبایی نداشت. یاد ترمینال قطار مدینه به مکه و جده افتادم یادش بخیر واقعاً عالی بود. عدالت و رفاه و اقتصاد موج میزد در منهتن!! آنها که بالای برج مینشینند با اینان که پایین راه میروند، نسبت دارند؛ نسبت بالا به پایین دارند. برخی همان پایین برجها در منطقه هارملند میخوابند اما آن بالاییها نور میگیرند و سد نور میشوند برای آن پایین. یکی از غریبترینها برایم شلوغی بیش از اندازه پیادهروها بود، رسماً ترافیک شدید پیادهها کنار ترافیک ماشینها چند برابر است. پیادهروها خوب و منظم است اما برای این تعداد پیاده جا کم داشت. پیادهها اصلاً به هم توجه نمیکردند، بیاعتنا و با عجله دو خصوصیت پیادهروهای شلوغ و متنوع منهتن است.
انگار برجها داشتند خیابانها و آدمها را فشار میدادند به موازات خطکشی. ادامه دارد...