«ایران» از طراحان و عوامل داخلی و خارجی با هدف بی‌ثبات‌سازی سیستان و بلوچستان گزارش می‌دهد

بازتولید تروریسم با «زن، زندگی، آزادی»

جزئیات ۱۶ اقدام کور تروریستی ۸ ماه اخیر گروهک های مسلح در سیستان و بلوچستان

  استان سیستان و بلوچستان طی دو دهه گذشته وضعیت پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است؛ از طرح‌های اقتصادی و امنیتی
 مردم پایه شهید شوشتری که استان را به سوی محرومیت‌زدایی و امنیت و توسعه پایدار سوق می‌داد تا ترور سردار سرافراز نیروی زمینی سپاه توسط گروهک جندالله و سلسله اقدامات تروریستی که پس از نفوذ سرویس‌های اطلاعاتی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در مناطق همجوار جنوب شرق کشور شدت گرفتند.
اما با دستگیری، محاکمه و اعدام سرکرده جندالله «عبدالمالک ریگی» و تداوم الگوهای توسعه‌محور شهید شوشتری در دهه 90 از سوی نهادهای انقلاب، وضعیت استان رو به ثبات نسبی حرکت می‌کرد که با آغاز روند اغتشاشات پاییزی 1401، تحت شعار «زن، زندگی، آزادی» مجدداً برخی جریان‌های سیاسی امنیتی و گروهک‌های خفته تروریستی با پشتیبانی سرویس‌های خارجی، تلاش دارند وضعیت استان را به وضعیت امنیتی تبدیل کنند.
 این روند به طور رسمی از روز جمعه 8 مهر 1401 کلید خورد که طی یک اقدام تروریستی پس از خطبه‌های نماز جمعه مسجد مکی زاهدان، عده‌ای از تروریست‌ها به مقر انتظامی پیرامون مسجد حمله کردند و در جریان درگیری‌های پیش‌آمده عده‌ای از شهروندان و نیروهای امنیتی به شهادت رسیدند.
پس از این حادثه اما روند ترور نیروهای انتظامی و مرزبانی منطقه در دستور کار گروهک‌های تروریستی مسلح قرار گرفت و دست‌کم طی 16 عملیات کور تروریستی و حمله به مقرها و خودروهای انتظامی ده‌ها نفر از کارکنان پایور و وظیفه انتظامی و مرزبانی در هشت ماه گذشته شهید و مجروح شدند.
 
تبدیل مرزهای امنیتی به مرزهای اقتصادی
این در حالی است که یکی از راهبردهای اصلی حاکمیت و دولت جمهوری اسلامی ایران تغییر نگرش در حکمرانی مرزی است. صحبت‌های رئیس‌جمهور در دیدار فرمانده ارتش پاکستان مبنی بر تبدیل مرزهای امنیتی به مرزهای امن و اقتصادی نمود این تغییر نگرش و ریل‌گذاری جدید است که در دیدار ژنرال سید عاصم منیر فرمانده ارتش پاکستان با فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز مطرح شد. به گزارش «ایران» در این دیدار سردار حسین سلامی اعلام کرد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این آمادگی را دارد که با مشارکت و همکاری ارتش پاکستان، مرزهای امنیتی دو کشور را از وضعیت امنیتی عبور داده و به مرزهای اقتصادی تبدیل کند. همچنین توسعه بازارچه‌های مرزی و همکاری در بخش انرژی دو ستون این راهبرد امنیت مرزی است. در کنار این موارد، افتتاح طرح‌های مهم آبی و برقی در استان و همچنین توجه ویژه به مناطق آزاد ساحل دریای عمان از جمله مکران و چابهار مسائلی است که با عزم جدی دولت سیزدهم در حال رقم خوردن است. بنابراین می‌توان تلاش‌های ضدامنیتی در استان را که در بستر آشوب‌های سال گذشته تداوم یافته، در راستای خدشه‌دار کردن برنامه‌های توسعه‌ای سیستان و بلوچستان قلمداد کرد؛ تلاش‌‍‌هایی که از سوی چهار رکن اصلی در حال رقم خوردن است.
 
نگاهی به بازیگران بی‌ثبات‌سازی بلوچستان
همان‌طور که اشاره شد چهار جریان اصلی در این تحرکات دست دارند و هر یک اهداف خاص خود را دنبال می‌کنند.
نخست باید به نقش سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه اشاره کرد که برخی مانند سرویس اطلاعات خارجی انگلیس (MI6) در منطقه شبه قاره تا مرزهای بلوچستان به طور سنتی نفوذ دارند و منویات و اهداف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دربار انگلستان مانند ایجاد و تشدید شکاف‌های مذهبی و قومی را دنبال می‌کنند و برخی دیگر مانند موساد به تازگی روی بی‌ثبات‌سازی این منطقه سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
دومین بازیگر ناامن‌سازی جنوب شرق کشور، یک جریان داخلی در استان است که با سوار شدن روی موج اختلاف مذهبی و تسری آن به سیاست سعی می‌کند فضای ملتهب و تنش‌آلود را تشدید و حفظ کند.
سومین جریان، گروهک منافقین است که از طریق توان سایبری و تحریک روانی مردم این پروژه را جلو می‌برد. گروهک منافقین از ابتدای آشوب‌های سال گذشته سعی کرد در مناطق مرزی نفوذ و به‌صورت ارگانیک با گروهک‌های مرزی تجزیه‌طلب علیه امنیت کشور همکاری کند. در زاهدان اما اقداماتی مانند شعارنویسی و مدیریت جریان تبدیل تظاهرات به اغتشاش و ادراک‌سازی رسانه‌ای برای مشروعیت بخشی به آشوب مسلحانه و نمادسازی از چهره‌های بدسابقه مانند مولوی متواری و عبدالغفار نقشبندی از اصلی‌ترین کارویژه‌های سازمان است.
جریان چهارم گروهک‌های تروریستی مستقر در خاک کشورهای همجوار است که با اخذ اطلاعات و دستورالعمل از سرویس‌ها به‌صورت ایذایی حملاتی را در مناطق مرزی و برخی شهرهای مرکزی استان ترتیب می‌دهند.
در حقیقت دولت‌های متخاصم و سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه بازیگران اصلی و درجه یک روند بی‌ثبات‌سازی جنوب شرق کشور هستند و گروه‌های دیگر را باید کنشگران درجه دو و تابع برنامه بیگانگان یا همراستا با آن تلقی کرد. هدف این گروه‌ها از ناامنی استان سیستان و بلوچستان عدم توسعه این منطقه است؛ این هدف کلان از یک سو زمینه را برای طرح خواسته‌های تجزیه‌طلبانه و اقدامات مسلحانه در سطح منطقه فراهم می‌کند و از سوی دیگر، فضا را برای گسترش ناامنی، آشوب و تجزیه‌طلبی در این مناطق مهیا می‌کند. هماهنگی مواضع جریان‌های تجزیه‌طلب با منافقین علیه یکپارچگی ایران را در همین راستا باید ارزیابی کرد. ضمن اینکه با عدم توسعه استان است که زمینه زیست مافیایی گروه‌های مسلح و قاچاقچیان سوخت و مواد مخدر فراهم می‌شود و این عوامل در یک چرخه تکرار و تشدید می‌شوند.
 
 ضرورت اقدامات برای خنثی‌سازی توطئه
مطابق آنچه گفته شد، در یک سو روند توسعه‌ای استان در جریان قرار گرفته و از سوی دیگر، عوامل ناخشنودسازی مردم سیستان و بلوچستان تلاش دارند تا بنا به اهداف خود از سرعت پیشرفت این استان بکاهند. اما آنچه در وهله اول ضرورت دارد، ارتقای تعامل با دولت پاکستان و نقش‌آفرینی جدی ارتش این کشور در تضعیف نفوذ بیگانگان و مقابله عملی با گروهک‌های تروریستی است. بنابراین، قطع دست جریان‌های تروریستی و گروهک‌های مسلح ساکن در منطقه بلوچستان پاکستان، در حکم لازمه تسریع پیشرفت‌ها و کور کردن چشم فتنه‌گران خارجی و داخلی در استان مظلوم و کم‌برخوردار سیستان و بلوچستان است.