گزارش
بازنشر تصویری قدیمی از فیلم سینمایی «گربه آوازهخوان» که ایرج طهماسب در فضای مجازی با علاقهمندان به اشتراک گذاشته، خاطره یوسف علیخانی از زندهیاد «ر. اعتمادی» و درخواست رضا یزدانی برای توجه مردم به استعدادهای جوان از جمله مواردی هستند که در مجازی امروز میخوانید.
بازنشر تصویری قدیمی از گربه آوازهخوان
ایرج طهماسب، مجری و کارگردان، تصویری قدیمی از پشت صحنه فیلم سینمایی گربه آوازهخوان را منتشر کرده و در توضیحات آن نیز آورده: «فیلم گربه آوازخوان (اثر زنده یاد کامبوزیا پرتوی) با فرهاد صبا (مدیر فیلمبرداری) و عروسک گردانی بنده.» گربه آوازهخوان، فیلمی کمدی عروسکی به کارگردانی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی است که در سال ۱۳۶۹ تولید شد. این فیلم در ۳ مرداد ۱۳۷۰ در سینماهای ایران اکران شد؛ در خلاصه داستان آن آمده: «حَسنی و خواهرش گلدونه در پرورشگاه زندگی میکنند؛ روزی زن و شوهری برای انتخاب فرزند به پرورشگاه میآیند و گلدونه مورد توجه آنها قرار میگیرد. هنگامی که آنها قصد دارند با توافق مدیر پرورشگاه؛ گلدونه را با خود ببرند، حسنی با تکرار این واقعیت که آنها دارای پدری هستند که روزی آنها را از سر فقر و ناچاری جلوی پرورشگاه گذاشته و بالاخره دوباره سراغ آنها خواهد آمد، از بردن او جلوگیری میکند.»
یاد یوسف علیخانی از زندهیاد ر.اعتمادی
یوسف علیخانی، نویسنده و ناشر به بهانه درگذشت ر. اعتمادی، نویسنده مشهور ادبیات داستانی معاصرمان با اشارهای به سالهای فعالیتش در عرصه رسانه نوشته: «آن سالهایی که با نویسندگان گفتوگو میکردم، کمتر کسی بود که بعد از گفتوگو (چه با سرانجام و چه بیسرانجام)، ارتباطم با او ادامه یابد که یک خبرنگار کنجکاو بودم و دو ده تا سؤال در سر که بعد هم گفتوگوها منتشر میشدند و تمام؛ و یادم نمیآید عکس یادگاری با نویسندهای هم داشته باشم.» او در ادامه نیز به نام چند نفر از بزرگانی که پیشتر با آنان در کسوت روزنامهنگار گفتوگوهایی داشته، از جمله نادرابراهیمی، نجف دریابندری، رضا سیدحسینی و … اشاره کرده که در میان آنها اسامی فهیمه رحیمی و ر. اعتمادی هم دیده میشود. علیخانی نوشته: «به واسطه ناشر عزیز ر.اعتمادی به منزلش رسیدم در اکباتان و مردی که تماماً وقار بود و گویی در آموتخانهاش زندگی میکرد. چند ماه بعد از گفتوگو، یکشب زنگ زد. بیفوت وقت راندم تا خانهاش. غمگین بود و حرف داشت و گفت و گفت و گفت (عمداً ضبط نکردم که بگوید و خالی شود) و یادم نمیآید چه ساعتی از شب گذشته، برگشتم؛ قول داده بودم هر از گاهی به دیدارش بروم اما... امان از سرشلوغی.و شاید هم بعضی از ما باید بمانند تا نوحه بخوانند چنین وقتی؛ از غم فراموشکاری خود، وگرنه آنها که رفتند. و آدمی از وقتی میرود، دیگر نیست جز کلمههایی که باقی گذاشته است.»
درخواست رضا یزدانی از مردم
رضا یزدانی، خواننده و بازیگر با انتشار ویدیویی نوشته: «رأیگیری فینال آوای جادویی آغاز شد.بچههای گروه من که هر کدومشون از یک نقطه از ایران میان و به زبانها و گویشهای مختلف میخونن(فارسی، آذری، لری، مازندرانی)خیلی زحمت کشیدن که به فینال رسیدن به رأی شما نیاز دارن، حمایتشون کنید…»
توجه شاعر سرشناس طنزپرداز کشورمان به لهجه قمی
ناصر فیض، شاعر و طنزپرداز نوشته: «قرار است گاه با لهجه قمی تجربههایی در طنز داشته باشم.شما هم اگر دستی در سرودن دارید با گویش یا لهجههای محلّیتان امتحان کنید، بدون تردید از نتیجه آن ناراضی نخواهید بود.» در بخشهایی از شعری که فیض به همین مناسبت منتشر کرده آمده: «بخت و اقبآل تا بِمون پُش که/قیمت خونه بدجوری رُش که/حالا خونهت اگه گچاش بریزه/مگه میشه دومرتبه نُوش که/تازه اونُم گچای امروزی/نَمیشن تا قیامتُم خُش که/گچِ روکار نباس که زنده باشه/گچ زیرِ کارُم نباس کش که» اگر علاقهمند مطالعه کل این شعر هستید سری به صفحه ناصر فیض بزنید؛ او در پایان نوشتهاش توضیحاتی درباره برخی واژههای به کار رفته در این شعر هم نوشته؛ از جمله اینکه ترکیبات اضافی را غالباً بدون کسره و با ساکن کردن حرف آخر کلمه اوّل ادا میکنند، مثل: مالِ من» که میشود: «مالْ من».