سنت تاریخی و شریف قربانی از دریچه کیرکگارد
آزاده جهاناحمدی
منتقد ادبی
اصلیترین مفهوم کیرکگارد که بر بنیان آن تجربه دینی قربانی کردن اسحاق را (روایت تورات) و فهمپذیر میکند مفهوم «فداکاری و ایثار» است. به عبارت دیگر او در پاسخ به این پرسش که خداوند از کشتن فرزند به دست پدر چه چیز را مراد کرده است پاسخ میدهد: این آزمون خدا برای ایمان است به واسطه دشوارترین فداکاری. فداکاری که او میپذیرد خارج از ساحت امر اخلاقی قرار دارد و در این معنا تأیید میکند: این آزمون خدا برای ایمان است تا ابراهیم به واسطه «امری غیراخلاقی» دشوارترین فداکاری را انجام دهد. اما مفهوم فداکاری با تکیه بر چه روایتی از این تجربه دینی، برجسته میشود؟ کیرکگارد برای نشان دادن اوج بغرنجی ابتلایی که ابراهیم بدان دچار شده آن را اینگونه روایت میکنند: ابراهیم، پدر ایمان بعد از آنکه سالها رنج بیفرزند بودن را تحمل کرده بود به یمن محال صاحب فرزندی شد که بسیار او را دوست داشت. اسحاق بزرگترین تعلق خاطر و دلبستگی ابراهیم بود و از این رو خدای بر آن شد تا ابراهیم را بیازماید که آیا حاضر است به خاطر او و نه هیچ هدف اخلاقی دیگری از بزرگترین وابستگی خود چشمپوشی کند؟ کیرکگارد تأکید میکند دو امر سبب میشود ابتلای ابراهیم بسیار دشوار باشد: اول اینکه او به عنوان پدر ایمان، فردی پارسا و پرهیزکار است که تا پیش از ابتلا یکسره در چهارچوب امر کلی یا به تعبیر دیگر در چهارچوب امر اخلاقی زیسته است. دوم اینکه ابراهیم بسیار اسحاق را دوست دارد و بدان دلبسته است به نحوی که نابترین احساسات پدری را میتوان در ابراهیم یافت و نه در هیچ کس دیگری. تجربه دینی اینگونه روایت میشود که گویا خداوند با آگاهی داشتن از مهر بیانتهای ابراهیم نسبت به اسحاق به قصد آزمودنش او را بین دوگانه عشق انسان و عشق خدا مختار کند تا ببیند آیا ایمان او حاضر است عشق انسان را قربانی عشق خدا کند؟ اینجاست که اصلیترین مفهومی که میتواند عمل ابراهیم را تعبیر کند، مفهوم فداکاری است. اگر ابراهیم قادر شود در نتیجه کشاکشها و دلهرههای درونی خویش اسحاق را قربانی خدا کند این امر نشانه ایمان و به سرانجام رسیدن ابتلا و از آن مهمتر خشنودی خداست. اما اگر ابراهیم با تکیه بر هر وسوسهای ولو اینکه امری اخلاقی باشد از قربانی کردن اسحاق سرباز زند این امر نشانه بیایمانی اوست که حاصلی جز تباهی ابراهیم ندارد. اما ابراهیم در سرانجام این ابتلا در نظر کیرکگارد چگونه به نظر میآید؟ ابراهیم توانسته است از وسوسههای درونی خویش فراتر رود و بر فراز بلندترین قله ایمان بایستد و از این رو کیرکگارد، ابراهیم را ستاره راه مضطربان در ساحت ایمان قلمداد میکند. این بدان معناست که ابراهیم سرانجام با کشیدن کارد یکسره در ساحت امر ایمانی قرار گرفت و آن را تأیید کرد. اما خدا در انتهای این ابتلا از نظر کیرکگارد چگونه به نظر میآید؟ او از اینکه ابراهیم در نهایت توانست، دشنه را بکشد خرسند است؛ او خرسند است که عشق خدا بر عشق انسان پیروز شد و ابراهیم، خدا را بر اسحاق ترجیح داد. او به نشانه خرسندیاش از ابراهیم، فدیهای برای او میفرستد که به مثابه هدیهای برای قدردانی از ایمان و عشق اوست. درنهایت فداکاری ابراهیم که مبتنی بر امر شر بود راهی به رستگاری گشود و امر متناهی و نامتناهی یکسره به دست آمد. بدین ترتیب اطلاق مفهوم فداکاری به عمل کشتن پسر به دستان پدر یکسره روایت این تجربه دینی را دگرگون میکند. به گونهای که در سایه این مفهوم قتل بدل به «تکلیفی ایمانی»، قاتل بدل به «فداکار» و مقتول بدل به «فدیهای مقدس» میشود. این روایتی است که مبنای تحلیلِ کیرکگارد قرار میگیرد و بر اساس آن طرح فلسفی خویش را میافکند.