از هستهای کوتاه بیاییم، فرزندانمان ما را نخواهند بخشید!
حبیب احمدزاده
نویسنده
حدود ده روز پیش بود که ساعتی را در سفری هوایی با یکی از دوستان دانشمند در امور طراحی رآکتورهای اتمی جدید در بوشهر، همسفر و همراه شدم. به او گفتم سؤالی مطرح است که آیا بدون ماجراهای سیاسی و ایدئولوژیک جانبی، نمیتوان موازنه قدرت در منطقه و جهان امروز را با هزینه کمتری بهدست آورد؟ جواب منطقیاش کاملاً مبهوتم کرد. گفت احمقانهترین زمینه سؤال و جواب در مورد داشتن یا نداشتن علم هستهای، همان جواب نادانهایی چون ناصرالدین شاه و دیگر حاکمان سلسله قاجار است مبنی بر بیارزش دانستن نفت به عنوان یک مایع صرفاً بدبو و سوزنده که با واگذاری امتیازش به غیر میتوان هزینه سفر به ینگه دنیا و به قول قدیمیها استمهال قروض وام عشرتشان را به بانک انگلیس پرداخت کرد. مشکل دقیقاً همین جاست که نه اهل قاجار متوجه شدند که اهمیت نفت در آینده نزدیک چیست و نه ما امروزیها با تمام ادعا و دنگ و فنگمان در دانستن!
در واقع ما و روشنفکران باید بدانیم که جهان در آینده نزدیک به چه علت از جهان نفت، جهان الکتریسیته و جهان ابررایانهها عبور کرده و پای به جهان جدیدی از انرژی خواهد گذاشت که نامش را به طور ساده (جهان باتریهای اتمی نامحدود) مینامند. ملتی بدون این دانش یعنی ملتی مانده در عصر ماموتهای منقرض شده!
بعد کلیپی در تبلتش نشانم داد که قبلاً در جایی نمونهاش را دیده ولی کمتر به آن توجه نشان داده بودم؛ کلیپ درباره موضوعی بود که اکنون یکی از مهمترین ابرپروژههای کشورهای دارای تحقیقات فناوری انرژی هستهای حتی قبل از ساخت رآکتورهای گداخت هستهای است.
اگر آن کلیپ را ببینید شاید شما هم نداشتن یا رها کردن چنین فناوری را برای آینده فرزندانمان واقعاً خیانتی بس نابخشودنی به شمار بیاورید. صراحتاً باید گفت همان گونه که آن نفت ظاهراً بدبو به قاجار تعلق نداشت و مواهب محیط زیست هم ارث پدری ما نیست، شاید تحقیقات در تمام زمینههای انرژی هستهای نیز صرفاً میراثی است که باید کوشا و بیوقفه برای آیندگان ایرانمان باقی بگذاریم.