سمرقند و بخارا
سعید فلاحفر
پژوهشگر هنر
«سمرقند و بخارا» واژگان صمیمی و آشنای زبان و فرهنگ فارسی است، چندان که هر ایرانی با شنیدن این نامها، همچون شنیدن آوازه اصفهان و نیشابور به یاد هویت تاریخی و وطن فرهنگی خود میافتد. حالا اما این دو شهر، پاره تن فرهنگ ایرانی، غریب افتادهاند و ملاقاتشان برای ایرانیها دشوار است، دشوارتر از مسافران اروپایی. چطور میتوانیم با این خواهر و برادر دور از کشور تجدید دیدار کنیم؟
جمهوری ازبکستان پرجمعیتترین کشور میان کشورهای آسیای میانه است و 80 درصد مردم آن را مسلمانان تشکیل میدهند. سمرقند، بخارا، خیوه، ترمذ و شهرسبز از مهمترین و کهنترین شهرهای ازبکستان هستند.
مردم این سرزمین در منطقه جغرافیای فرهنگی زبان فارسی قرار دارند که امروزه بیشتر به زبان ترکی ازبکی صحبت میکنند، اما همچنان در بخشهایی از این کشور از جمله سمرقند و بخارا، زبان فارسی نزدیک به 80 درصد رواج دارد. ترکیببندی جمعیتی ازبکستان حاکی از هجوم و نفوذ ترکها و مغولها است.
سرزمین ازبکستان روزگاری متعلق به ایرانتبارها بوده، اما در این ترکیب فعلی، تنها ژن ایرانی در تبارشناسی ازبکها باقی مانده و سایر عوامل فرهنگی رو به افول است. از نظر سیاسی ازبکستان در سالهای اخیر به بهبود روابط با تاجیکستان، ترکمنستان و افغانستان توجه نشان داده است اما برخلاف انتظار و پیشینه تاریخی، توسعه روابطش ـ از جمله روابط فرهنگی و هنری ـ با ایران چندان محسوس نیست؛ اگرچه ایران و ازبکستان هر دو از اعضای مؤسسه فرهنگی اکو هستند که به منظور توسعه همکاریهای اقتصادی، فنی و فرهنگی میان کشورهای عضو تأسیس شده است.
سمرقند را «قلب جاده بزرگ ابریشم» و «مروارید معماریهای اسلامی» مینامند. تصور معماری و بناهای باشکوه در میدان تاریخی «ریگستان» هر علاقهمندی را ذوقزده میکند. سایر شهرهای تاریخی ازبکستان هم کم از سمرقند ندارند. گذشتهها و اشتراکات فرهنگی محدود به زبان و معماری نیست و شامل سایر هنرها، آداب و آیینها نیز میشود.
برای درک وضعیت روابط امروزی و وظایف حکومتی در این مهم، یک مثال کافی است که البته شامل برخی فرهنگهای همجوار دیگر هم میشود. خرید بلیت پرواز تهرانـ تاشکند (پایتخت ازبکستان) بیش از سی میلیون تومان هزینه دارد و از طریق فرودگاه دوبی و... و صرف زمان حداقل پانزده تا بیست ساعت میسر میشود، در حالی که این مبلغ برای مقصدی مثل استانبول و پرواز مستقیم روزانه، حدود یازده میلیون تومان هزینه و سه ساعت طول پرواز خواهد بود.
در این مقایسه این سؤال مطرح میشود که با وجود این همه اشتراکات و الزامات فرهنگی و استراتژیک چرا هنوز پرواز مستقیمی بین تهران یا مشهد با تاشکند دایر نشده است؟ آیا با چنین محدودیتی میتوان به توسعه روابط فرهنگی، اقتصادی و هنری بین دو پاره یک فرهنگ امید داشت؟ به نظر میرسد بستر روابط فرهنگی با ازبکستان حتی به اندازه تسهیلات پرواز به تایلند هم فراهم نشده است. همین تدارک بدیهی در راهاندازی پرواز بین ایران و ازبکستان میتواند ظرفیتهای بزرگی را برای توسعه فرهنگی، جامعه هنری هر دو کشور، رویدادهای هنری و حتی زیرساختهای اقتصادی هنر تأمین کند که در حال حاضر به هدر میرود.