مشکلات تعمیر لوازمی که به پایان عمرشان نزدیک شده‌اند

سوختن و ساختن با لوازم خانگی

 ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس


تا سروصداهای عجیب و غریب از توی آشپزخانه می‌شنود، دلش هری پایین می‌ریزد. می‌دانید برای چه؟ چون می‌ترسد یخچال و ماشین لباسشویی‌شان که این روزها دارد کج‌دار و مریز کار می‌کند، خراب شده باشد. این مرد هم مثل خیلی‌های دیگر 10 سال پیش یک یخچال خارجی خریده و حالا یخچالش کار دستش داده. او می‌داند که این روزها تعمیر این کالاها آسان نیست و خریدن دوباره‌شان هم مشکلات دیگری دارد.
 می‌گوید، مدت‌هاست سنسور در یخچال‌شان خراب شده و با صدای بوق آلارمش اعصاب برایشان باقی نگذاشته، اما می‌دانید جواب تعمیرکار به آنها چه بوده؟ «قطعه مورد نظر پیدا نمی‌شود و با یخچال مدارا کنید» درست مثل بیماری که دیگر امیدی به خوب شدنش نیست و پزشک می‌سپارد که با مدارا و تحمل اجازه دهند باقی عمرش را هم بگذراند. سرنوشتی که برخی از لوازم خارجی که قبلاً خریده‌ایم، پیدا کرده‌اند یا باید تحمل‌شان کنیم یا به سختی تعمیرشان کنیم یا به فکر تعویض‌شان باشیم که هر کدام قصه خودش را دارد. داستانی که بد نیست آن را از زبان تعمیرکاران و آنهایی که خواهان تعمیر لوازم‌شان هستند، بخوانیم.
 «به تعمیرکار گفتیم با اینکه در یخچال را می‌بندیم، باز هم هشدار بسته نبودن در می‌دهد و باید چند بار باز و بسته‌اش کنیم تا دیگر صدا ندهد که این مسأله اعصاب آدم را بهم می‌ریزد. به نمایندگی، زنگ زدم آمد و گفت این قطعه در بازار موجود نیست و هر کس هم آن را بفروشد، قطعه تقلبی است و بهتر است با یخچال بسازی. گفتم شاید دو روز دیگر هم صدایش قطع نشد باز هم باید با آن بسازیم؟»
تعمیر لوازم خانگی یکی از 10 شغل پردرآمد جهان است و اتفاقاً در کشور ما هم رونق دارد و این روزها به خاطر گرانی، بازار پررونق تری هم پیدا کرده و آدم‌ها تا جایی که بتوانند سعی می‌کنند کالاهای قدیمی‌شان را حفظ و تعمیر کنند.
آقا افشین سرش را گرم تعمیر یک جاروبرقی خارجی کرده که انگار لوله‌اش مشکل دارد. مغازه تعمیراتی‌اش در شرق تهران قرار دارد:«از قدیم همه می‌دانستند ما ایرانی‌ها در تعمیرات قوی هستیم شاید برای همین هم در شهر این همه مغازه تعمیرات می‌بینی. آدم‌های فنی زیادی در کار تعمیرات وارد هستند.الان هم مردم تا بتوانند وسیله قدیمی‌شان را تعمیر می‌کنند مگر اینکه دیگر نیارزد و این هم وظیفه تعمیرکار منصف است که درباره‌اش تذکر بدهد. چون خیلی اوقات هزینه تعمیرات بیشتر از خریدن یک وسیله نو است. من این مسأله را با مشتری‌هایم طی می‌کنم که اگر وسیله‌ای احتیاج به تعویض قطعه دارد از همان اول به مشتری می‌گویم که قطعه اصلی معمولاً پیدا نمی‌شود اگرهم پیدا بشود آن‌قدر گران است که بهتر است این هزینه را نکند. برای بعضی وسیله‌ها هزینه تعمیرات می‌ارزد و برای برخی هم نه. دیگر با خود مشتری است.»
حرف‌های آقا افشین تمام نشده که زنی برای تعمیر چای‌سازش از راه می‌رسد و مکالمه آنها انگار مهر تأییدی به حرف‌های آقای تعمیرکار می‌زند:«ببین خانم این چایی‌ساز را چند خریده‌ای؟»
زن کمی فکر می‌کند:«چایی‌سازم را چند سال پیش 160 هزار تومان خریدم و الان همین بالای یک میلیون قیمت دارد و دکمه‌اش خراب شده گفتم شاید درست شود.»
 آقای تعمیرکار چند دقیقه‌ای را صرف نگاه کردن به چای‌ساز سیاه رنگ می‌کند:« فقط یک میلیون تومان هزینه تعمیرش می‌شود در حالی که قیمت نو همین ایرانی‌اش می‌شود یک میلیون و 400 تومان. خودم تازه برای دخترم خریده‌ام.» زن چند دقیقه‌ای فکر می‌کند و به این نتیجه می‌رسد که به جای هزینه یکی میلیونی تعمیر آن، یک وسیله نو بخرد. این زن که می‌رود، آقای تعمیرکار حرف‌هایش را ادامه می‌دهد:«آدم در چنین شرایطی ترجیح می‌دهد یک وسیله نو بخرد که در نهایت هم بیشتر آدم‌ها این کار را می‌کنند اما قبلاً این طوری نبود، قطعه‌ها راحت و ارزان پیدا می‌شدند. برای همین یک سری وسایلی که قبلاً تعمیر و مورد استفاده قرار می‌گرفت کلاً از چرخه خارج می‌شود یا در انباری خانه می‌مانند یا دور انداخته می‌شوند، کالاهایی که ارزش تعمیر ندارد. بالاخره تعمیر یک یخچال و مثلاً سه میلیون هزینه کردن برایش می‌ارزد اما این شامل خیلی از وسایل نمی‌شود.» البته جاروبرقی‌ای که افشین آقا تعمیرش می‌کرد درست مثل روز اولش می‌شود چون فقط لوله‌اش ایراد پیدا کرده بود که با دست توانای تعمیرکار درست شد.
 مرد جوان هم وقتی با جارو شارژی‌اش مشکل پیدا کرد ترجیح داد بی‌خیال تعمیرش شود:« یکی از قطعه‌هایش خراب شد و همه تعمیرکارها گفتند باید دیگر قید این جارو را بزنی.الان کمتر کسی دنبال تعمیر لوازم برقی کوچک منزل است و اکثر مردم دنبال تعمیر لوازم بزرگ خانه‌شان هستند.»
 نیما از آنهایی است که اتفاقاً برای تعمیر یکی از کالاهایی که به نظرش می‌ارزد دوباره درست شود، اقدام کرد:«ما دوازده سال پیش یک یخچال ساید بای ساید خارجی خریدیم همان موقع که ما این یخچال را خریدیم یادم می‌آید که همه تازه‌عروس‌ها هم از همین یخچال کره‌ای و سایرکالاهای برقی‌اش جهیزیه می‌خریدند یعنی بازار تحت سیطره این برندهای کره‌ای بود واتفاقاً  قیمت مناسبی هم داشت. جنس ایرانی هم با تنوع کم در بازار موجود بود و معمولاً کمتر کسی جنس ایرانی می‌خرید. ما هم یخچال ساید با گارانتی مناسب خریدیم. اصل بود و نمایندگی واقعی‌شان هم در ایران فعال و خدمات بعد از فروش خوبی هم می‌داد، آن روزها اصلاً کالای ایرانی این تنوع و کیفیت را نداشت. اما بالاخره بعد ده -یازده سال کار کردن یخچال ما هم مشکل پیدا کرد و فریزرش از کار افتاد به نمایندگی‌اش هم زنگ زدیم اما در واقع دیگر نمایندگی‌ای وجود ندارد اما به هر حال با همان‌ها که هنوز خود را نمایندگی آن شرکت می‌دانند، تماس گرفتیم و آنها آمدند و گفتند موتور یخچال‌تان را باید عوض کنید، آن موتوری هم که ما داریم تنها شبیه موتور قبلی است و اصل نیست و فقط می‌تواند کارتان را راه بیندازد. ما 10 میلیون برای تعویض موتور هزینه کردیم اما چه شد؟ دقیقاً بعد از شش ماه دوباره از کار افتاد، این بار که تماس گرفتیم به اصطلاح نمایندگی‌اش گفت یخچال‌تان مرخص است و بهتر است به جای اینکه 10 میلیون دیگر برایش هزینه کنید، آن را  بفروشید و یک یخچال ایرانی بخرید. یخچال ساید بای ساید خراب‌تان را هم بیشتر از 4 یا 5 میلیون تومان نمی‌خرند حالا همین یخچال ایرانی‌اش کمتر از 50 یا 60 میلیون نیست. ما در این اوضاع چطور می‌توانیم یخچالی با این قیمت بخریم؟ واقعاً چرا تمهیداتی اندیشیده نمی‌شود تا این کالاها تعمیر شوند. یخچال هم از آن نوع کالاهایی است که در خانه دائم استفاده می‌شود وهمه ترس خراب شدنش را دارند.»
این ترس خیلی از کسانی است که چند سال پیش کالاهای برقی خارجی خریده‌اند و حالا این لوازم خراب یا مستهلک شده‌اند. خیلی‌ها حالا از یخچال و ماشین لباسشویی‌شان مثل بچه‌شان مراقبت می‌کنند چون می‌دانند تعمیرات و خرید دوباره این کالاها می‌تواند برایشان حسابی دردسرساز باشد.

 

بــــرش

مدت‌هاست سنسور در یخچال‌شان خراب شده و با صدای بوق آلارمش اعصاب برایشان باقی نگذاشته، اما می‌دانید جواب تعمیرکار به آنها چه بوده؟  «قطعه مورد نظر پیدا نمی شود و با یخچال مدارا کنید.» درست مثل بیماری که دیگر امیدی به خوب شدنش نیست و پزشک می‌سپارد که با مدارا و تحمل اجازه دهند باقی عمرش را هم بگذراند