مروری بر کتاب «موریانگی» مجموعه بیانات مقام معظم رهبری
«نفوذ» و «نفوذی» در دکترین دشمنشناسی
کتاب «موریانگی» مجموعه بیانات رهبر معظم انقلاب با موضوع «نفوذ» و «نفوذی» و ادبیات مربوط به این حوزه است که در بین سالهای 1368 تا 1395 در مراسم و مناسبتهای متعدد، در میان اقشار و گروههای مختلف ایراد نمودهاند و «انتشارات ایران» به تازگی آن را در پنج فصل سیصد صفحهای منتشر کرده است. مسأله در بررسی و اهمیت کتاب از آنجا آغاز میشود که اگرچه موضوع نفوذ در سالهای اخیر در ادبیات سیاسی کشور بسیار مورد توجه قرار گرفته و بحثهای زیادی در مورد آن صورت گرفته، اما صحبت از نفوذ و ادبیات مربوط به آن در کلام رهبر معظم انقلاب از همان روزهای نخست دوران زعامت ایشان در جایگاه رهبری، بهعنوان یکی از مهمترین ابزار دشمنشناسی انقلابی مطرح بوده است. با نگاهی به بیانات ایشان در طول سالیان مختلف، این نکته مشخص میشود که بحث نفوذ در بیانات ایشان بیشتر با هدف انسجامآفرینی داخلی صورت گرفته است. کتاب حاضر با تکیه بر بیانات رهبری، به مثابه تلاشی برای شناخت روشهای دشمن است و نویسنده سعی دارد با بررسی ادبیات نفوذ در کلام مقام معظم رهبری، دشمنشناسی را بهعنوان ضرورتی جدی برای جامعه ایران که بهدنبال آرمانها و اهداف بلند خود در عرصه جهانی است، معرفی نماید. خود رستمپور نویسنده کتاب «موریانگی» در بخشی با عنوان مقدمه نویسنده میآورد: با وقوع غیرمنتظره و شگفت انقلاب اسلامی و برپایی یک نظام سیاسی مستقل در کشور ایران، مفهوم و حد و مرز واژهای به نام «دشمن» تغییرات بنیادین و اساسی پیدا کرد. نظام ارزشی متمایز و مبانی هویتی به کلی متفاوتِ نظام سیاسی جمهوری اسلامی با رژیم پهلوی، مهمترین و اساسیترین دلیل این تغییر -و چه بسا باید گفت این تحول- محسوب میشود. در صدر این تغییر در ادبیات، باید از رویگردانی کامل از ایالات متحده امریکا و رژیم صهیونیستی سخن گفت. امریکا تا پیش از انقلاب اسلامی، فراتر از یک دوست، متحد یا همپیمان ایرانِ پهلوی بود. وابستگی قوه تصمیمگیری و نهادهای سیاستگذاری ایران به مطلوبیتها، بایستهها و ارزشهایی که دستگاه حاکمه و مسئولان امریکا بدان اظهار میکردند، واقعیت تلخی است که در بیان کارگزاران پهلوی از نخستوزیر و وزیر گرفته تا نماینده مجلس و کارگزاران برجسته ادارات و نهادهای مختلف بدان تصریح کردهاند و عمدتاً در خاطرات و اظهارات خود نیز بدان اشاره کردهاند. با این نگاه، ایالات متحده امریکا و رژیم صهیونیستی در صف نخست دشمنان جمهوری اسلامیاند. ممکن است پرداختن به چرایی این دشمنی، پس از نزدیک به چهار دهه خصومت و معاندت این دو و متحدین آنان، کاری تکراری و حتی بیهوده بهنظر برسد؛ اما توجه به چند بیان رهبر معظم انقلاب که اکنون، آگاهترین فرد کشور به روشها و اسلوب دشمنیهاست، میتواند فضای کلی این کتاب را نشان دهد. او در بخش دیگری از این کتاب با استناد به یکی از سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب در تحلیل و تشریح دکترین دشمن شناسی ایشان مینویسد: «کارآمدی در حوزه فرهنگی با فعالیت فرهنگی ایجابی محقق میشود. حمایت رهبر معظم انقلاب از مجموعههای خودجوش فرهنگی در حوزههای مختلف و تأ کید ایشان بر پشتیبانی از تولیدات فرهنگی بومی در این راستا تفسیر میشود که فعالیت صرفاً تدافعی در مقابل هجوم بیامان فرهنگی، راهبرد مناسبی نیست. ایشان در بخش تحرک دشمنان در حوزه فرهنگ به این نکته باور دارند که هدف و آماج تحرک دشمنان در زمینه فرهنگ، عبارت است از ایمان مردم و باورهای مردم. مسئولان فرهنگی، باید مراقب رخنه فرهنگی باشند؛ رخنههای فرهنگی بسیار خطرناک است؛ باید حساس باشند، باید هوشیار باشند. نمیخواهیم بگوییم همه آسیبهای فرهنگی کار بیگانگان است؛ نه، خود ما هم مقصریم؛ مسئولان مختلف، مسئولان فرهنگی، مسئولان غیرفرهنگی، کمکاریها، غلطکاریها، اینها تأثیر داشته؛ ما همه را به گردن دشمن نمیاندازیم؛ امّا حضور دشمن را هم در زمینه مسائل فرهنگی نمیتوانیم فراموش کنیم.» نویسنده با آوردن شاهد مثالهای فراوان از این جنس بیانات رهبری به این نتیجه میرسد که «بنابراین نباید از یاد برد که دشمن بهدلیل آنکه انقلاب اسلامی ایران، زمینه تنبیه، بیداری و آگاهی مردم جهان و بویژه کشورهای منطقه را فراهم نموده و ایستادگی و مقاومت بینظیری در مقابل همه برنامهها و دسیسههای دشمن از خود نشان داده است، خصومت و توطئه ورزی خود را همچنان ادامه خواهد داد. ممکن است در برخی برههها و بویژه در سالهای اخیر که از سویی، جنگ نظامی و تحریم اقتصادی بدان شکلی که دشمن انتظار داشته است، پیش نرفته و در عمل به شکست انجامیده است و از سویی دیگر لحن و بیان مسئولان و مقامات جبهه استکبار نیز تغییر و تلوّن جدیدتری یافته، برخی گمان کنند دشمن آن دشمن سابق نیست و میتوان و چهبسا باید با او مسائل را حل و فصل کرد؛ حال آنکه به گفته رهبری چنین نیست.»