نقد تئاتر ضرورتی برای رشد و گفتوگو
شهرام کرمی
نویسنده و کارگردان و مدرس دانشگاه
این روزها اجراهای زیاد و متنوع در سالنهای دولتی و خصوصی اجرا میشود. بازیگران و نویسندگان و کارگردانها و عوامل هنری شامل طراح، آهنگساز، دستیار، منشی و چند عامل دیگر برای اجرای یک تئاتر فعال هستند. تئاتر در اشکال مختلف اجرا میشود و عوامل مختلف در تولید آن نقش دارند. خاصیت تئاتر در تنوع و اشکال متفاوت و بخصوص تجربه و آفرینشهای نو است.
جامعه به تئاتر نیاز دارد و اهمیت آن در پیوند با همین نیاز است. به قول آرتور میلر: «تئاتر بسیار شبیه زندگی است.» درباره اصالت و اهمیت تئاتر در زندگی بحث نداریم بلکه فرایند تولید و اجرای این هنر و عناصر مهم آن حائز ارزش است. در تاریخ تئاتر و از همان آغاز که «پیزیسترات» و «اریستوفان» و «ارسطو» بهعنوان منتقد در حوزه ادبیات و تئاتر نقد را آغاز کردند تا به امروز اهمیت هنر و ادبیات در مواجهه با منتقدین آن صاحب ارزش شده است.
نقد نمایشنامه و اجرا، کنکاش مؤلفههای فنی و علمی این رشته است که چندین خاصیت مهم دارد. پیش از شمردن اهمیت نقد علمی در جریان فعالیت این حوزه لازم به یادآوری است که همان اندازه که عوامل و عناصر چون نویسنده و کارگردان و بازیگر و چندین عوامل فنی و هنری در تولید و اجرای تئاتر نقش دارند، منتقد و نقد او بهعنوان عنصر اصلی در فرایند هنر تئاتر نیز یک ضرورت است. منتقد یا نقدنویس (Criticism) کسی است که بهصورت حرفهای اثری خلاق را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
منتقدان هنری یا همان گروه نقادان کسانی هستند که به تحلیل تفکر و اندیشه و ساختار و شیوه و سبک یک اثر هنری و فرایند ارتباط آن بین مخاطب و اثر میپردازند. این کار چند اهمیت دارد. کیفیت و سطح اثر هنری به چالش کشیده میشود و هنرمند و اثرش مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و به تناسب شرایط و فرهنگ جامعه بخصوص رفتار مردم و جایگاه ادبیات و هنر متر و معیار روشن در خصوص کیفیت یک اثر شکل میگیرد.
کار منتقد ارزشگذاری یک اثر نیست اما همواره منتقد و نقد دایره اهمیت و ارزش هنر را تعیین میکند. وقتی از نقد و منتقد بحث میشود، سطح و جایگاه آن حرفهای و شاخص دیده میشود و در یک روند فراگیر نقد ادبیات و هنر با حضور نویسندگان و منتقدان با دانش و هنرمند و جسور میتواند حلقه تولید و اجرا را تکمیل کند.
ما نویسندگان ، هنرمندان ، منتقدان و عوامل هنری حرفهای و زیادی در تولید و اجرای تئاتر داریم. منتقدان باسواد و دانش زیادی هم داریم که اینک بیشتر از هر زمان دیگری به حضور و فعالیت حرفهای آنها نیاز داریم. باید نقد هنری در جریان فعالیت تئاتر ما مستمر و پویا باشد و منتقدان این حوزه باید در عرصه فعالیت حرفهای فرصت ظهور داشته باشند.
رسانهها و مطبوعات و مجلات و حتی ناشران از این سرمایه کمتر بهره میبرند و کم توجهی به این حوزه میتواند روند حرفهای تئاتر را دچار خلأ و چالش یا حتی تهی از فکر و اندیشه کند.
گزارشنویسی به جای نقد علمی و ادبی جایگزین نقد علمی شده و با وجود آنچه هست این روند باید معکوس شود. نقد تئاتر ضرورتی برای رشد و ارتقای تئاتر ما است که با وجود تولید انبوه هنر تئاتر کار منتقد واسطه میان تماشاگر و گروه هنری بوده که به اندیشه اهمیت داده و گفتوگو را در فضای تئاتر ما بسط میدهد.