درگیری فکری شهید مطهری با چه کسانی بود؟
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا
رئیس پژوهشکده حکمت اسلامی
شهید آیتالله مطهری در مسأله تعارض عقل و متن با دو دسته بشدت درگیری فکری داشت؛ یکی اهل تحجر که از قدیم بودند و الان هم هستند و ایشان را بسیار مورد آزار قرار دادند و ایشان را وادار کردند که از حوزه رهسپار تهران شود و هجرت کند. ایشان همواره با این تحجر درگیر بود و آن را آفت بزرگ تفکر دینی و حوزههای علمیه میدانست. دسته دوم گروهی بودند که بهایی به تفکر دینی نمیدانند و فکر میکردند معرفت دستاورد غرب است و کاملاً غربزده بودند البته غربزده نه به معنایی که جلال آل احمد میگوید بلکه غربزده فکری یعنی کسانی که فکر میکردند هر چه در عالم غرب مطرح شده است باید پذیرفت. در آن دوره مارکسیستها نماینده شاخص این جریان بودند ولی افراد دیگری هم بودند. شهید استاد مطهری تلاش میکرد با اینها از طریق مدارا و منطق برخورد کند.
شهید مطهری از سوی هر دو دسته آسیب دید هم از سوی اساتیدی که غربزده بودند و هم از سوی حوزویان متحجر. شما ماجرای اختلاف دکتر آریانپور و شهید مطهری را میدانید که در دانشگاه تهران برای ایشان چه وضعی به وجود آوردند و نهایتاً ایشان تلاش کرد استعفا بدهد چون آنها حاضر به گفتوگوی منطقی نمیشدند. در حوزه هم ایشان با اهل تحجر درگیر بودند و هیچ بعید نیست بگوییم شهید مطهری بیشتر به دست اهل تحجر شهید شود یعنی طوری شهید شد که غربزدهها هم ناراحت شدند. ایشان در مبارزه با تحجر تلاش زیادی میکرد که ایشان در کتاب حماسه حسینی جانب عقل را میگیرد و عقل بشر را داور قرار میدهد و بر همین اساس راجع به عاشورا، مناسک عاشورا و تحریفات عاشورا بازخوانی انجام میدهد. مرحوم مطهری خیلی جاها وارد نقد فقه و سخنان فقها شده است. تفکیکی که میان فقیه شهری و فقیه دهاتی انجام میدهند در همین راستا است. این مباحث بازتابهای جدی در جامعه داشت.
الان نگاه نکنید که شهید مطهری شناخته شده و خیلی از حوزویان اندیشههای ایشان را میپذیرند یا دست کم اهل فضل به آرای ایشان توجه دارند، در آن دوره ایشان بشدت مبغوض شده بود و رانده میشد و به ایشان اجازه صحبت نمیدادند و از هر طرف تحت فشار بود. در عین حال تا پایان عقلانیت و عقلگرایی را از دست نداد و حاضر نشد به تحجر و ظاهرگرایی دینی توجه نشان دهد.
مرحوم مطهری به عقل بهای زیادی داد. در آثار ایشان یک نوع عقلانیت عمیق شیعی وجود دارد و نمیشود این را انکار کرد. ما عقلانیتی که در برخورد بزرگان دین و اهل بیت(ع) با مخالفان و تفکرهای جدید شاهدیم در رویکرد ایشان میبینیم. شهید مطهری کسانی را که با ایشان مقابله داشتند به گفتوگو دعوت میکرد. ایشان همه را دعوت به گفتوگو میکرد و میگفت بیایید با هم صحبت کنید و خود را اهل منطق معرفی میکرد و شعار «نحن ابنا الدلیل نمیل حیث یمیل» سر میداد. ایشان الگویی منحصر به فرد بود که در نزاعهای اجتماعی، سیاسی و فکری با رویکرد عقلانی پیش رفت و حتی جایی که بین دین و عقل تعارض وجود داشت به نفع عقل حکم میداد و میگفت عقل مفسر متن است و این عقل است که آیه و روایت را تفسیر میکند.
در عین حال ایشان در کتاب اسلام و مقتضیات زمان ثابتات دین را جدا میکند و میگوید شما نمیتوانید به ثابتات دین دست بزنید و این متغیرات دین است که در دورههای مختلف میتواند احکام مختلفی داشته باشد.