صفحات
شماره هشت هزار و صد و هفتاد و دو - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و هفتاد و دو - ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

قلندر جوان

آزاده جهان‌احمدی
منتقد ادبی

معرفی کتاب «قلندر و قلعه» نوشته یحیی یثربی
«قلندر و قلعه» کتابی است که داستان زندگی شیخ شهاب‌الدین یحیی‌بن حبش سهروردی را با زبانی شیرین و روان به قلم تحریر درآورده است. شیخ شهاب‌الدین سهروردی مشهور به شیخ اشراق از حکما و عرفای ایرانی بزرگ قرن ششم هجری است. این روایت از داستان زندگی سهروردی به قلم دکتر سیدیحیی یثربی (استاد رشته فلسفه و کلام اسلامی در دانشگاه علامه طباطبایی) نوشته شده است.
دکتر یثربی که در این اثر وقایع تاریخی و دیدگاه‌های فلسفه سهروردی را به تخیل و فنون نویسندگی خود آمیخته است، اثری درخور توجه نگاشته که با زبانی ساده و گیرا، هم زندگینامه شیخ اشراق را به شیوه‌ای دقیق و قوی و همینطور راه و رسم عارف مسلکانه او را که میراثی ارزشمند برای حکما و فرزانگان پس از خود است، برای خواننده بازگو می‌کند.
داستان در فضای قرن ششم هجری و با کودکی شهاب‌الدین آغاز می‌شود، زمانی که یحیی در کودکی هر شب خواب می‌بیند که می‌خواهد پرواز کند ولی برای پرواز یک بال بیشتر ندارد. وقتی که متوجه می‌شود علم و دانش همان بال‌های او برای پرواز هستند، والدین خویش را راضی می‌کند تا برای فراگیری علوم مختلف به شهرهای دیگر سفر کنند.
سهروردی در علم‌اندوزی مرزی برای خود متصور نبود. برای یادگیری علوم سفرها و مشقت‌های زیادی را به جان خرید، اما پس از تلاش‌ها و درس‌خواندن‌های بسیارش سرانجام به جایی رسید که ادامه دادن درس خواندن را بی‌فایده دانست و به سمت عرفان و تصوف روی آورد.
در این حین روزی که در حال گذر از آتشکده زرتشتیان بود با مُغ (آتشبان آتشکده‌های زرتشتیان) آشنا شد و در پی هم‌صحبتی با او روحی تازه در حرف‌هایش یافت؛ حرف‌هایی که احساس می‌کرد پیش از مغ از زبان دیگری نشنیده بود.در همان آتشکده با دختر مغ، سیندخت آشنا و شیفته او شد. سیندخت که آینده را از پیش می‌دانست، در اوج لحظه‌های عاشقانه زندگی سهروردی حضور یافت و سمبل زیبایی بر این لحظات عاشقانه شد. البته گاهی با بی‌رحمی با شیخ حکیم داستان برخورد می‌کند، اما روحی لطیف به عمق داستان می‌بخشد.
به گفته نویسنده، سیندخت که از شخصیت‌های محبوب این کتاب برای خوانندگان به شمار می‌آید از واقعیت تاریخی برخوردار نبوده و از خیال‌پردازی‌های نویسنده به داستان افزوده شده است.
سخنان مغ و سیندخت چنان در روح بی‌آلایش یحیی اثر می‌کند که سهروردی تصمیمی برای تغییر مسیر زندگی خود می‌گیرد؛ توشه به سفری می‌بندد که سرآغاز شهرت او در فلسفه و عرفان می‌شود، راهی که برای او بنیانگذاری فلسفه اشراق و سر به حلقه چوبه دار سپردن را به همراه داشت.
خواندن کتاب قلندر و قلعه، خواننده را با سؤالاتی مواجه می‌کند که علاقه‌مند به خواندن و شناختن بیشتر از سهروردی شود.
این داستان زیبا در عین حفظ کشش داستانی، نکاتی فلسفی از حکمت اشراق را با زبان ساده بیان می‌کند، از جهل و تحجر زمانه سخن می‌گوید. نمونه زیبا و قابل توجهی از این مورد را می‌توان در بخشی از کتاب که به جلسه محاکمه دادگاهی شیخ می‌پردازد، خواند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی