یادداشت

اسرائیلِ آنها

حسن آقاجانی
فعال فرهنگی حوزه بین‌الملل


امام موسی صدر می‌گفت اگر شیطان در یک طرف و اسرائیل در طرف دیگر بایستند، به همراه ابلیس در برابر رژیم غاصب قدس می‌ایستم؛ چرا که اسرائیل شر مطلق است.
درست هم می‌گفت؛ رژیمی مبتنی بر تبعیض نژادی و با نگاهی شریعت‌انگارانه به ستم و تبعیض در حق دیگران، دست ابلیس را هم از پشت بسته و به حاکمیتی غاصب بدل شده که سیری‌ناپذیری کم‌نظیرش، واژه کودک‌کش را به مثابه اسم علَم برای این موجودیت درآورده است. باید با این غده سرطانی جنگید و علاجش کرد؛ اما چگونه؟
در این ستون چگونگی‌ها بیش از چرایی‌ها برای من مهم‌اند. چرایی مبارزه با چنین رژیم مجعول نامشروعی چندان دنگ و فنگ ندارد؛ آ‌نچه مهم است روش مبارزه است و این‌جا هم، کمی دید بین‌المللی به موضوع دارم.
برای منِ مسلمانِ ساکن غرب آسیای سنتی و نهضتی، دشمنی با اسرائیل چندان غریب نیست؛ هم از لحاظ جغرافیایی غصب فلسطین مسأله من است و هم هویت دینی و امّی من ایجاب می‌کند کنار فلسطینیان باشم. سیاست کشورم به موضع‌گیری در مورد اسرائیل نیاز هویتی دارد و اقتصادم هم بی‌ربط به حاشیه‌نشینان مدیترانه نیست. ما با موضع نسبت به اسرائیل به دنیا می‌آییم و اهمیتش هیچ‌گاه برایمان کم‌رنگ نمی‌شود؛ چه جمهوری اسلامی باشد و چه نباشد. شاهدش هم آنکه برای جوان عراقی و اماراتی و ترک و پاکستانی و یمنی نیز این موضوع مهم است و در روند عادی‌سازی روابط برخی کشورها ترکش‌هایش را دیده‌ایم.
اما آیا مبارزه با صهیونیسم تنها باید برای ما سکنه غرب آسیا تعریف شود یا بازخوردی به مراتب وسیع‌‌تر برای حذف این لکه سیاه از صفحه روزگار نیاز است؟
نخستین مواجهه نزدیکم در آن طرف کره زمین با موضوع اسرائیل برایم باورنکردنی بود. بسیاری از مردم -جوان و پیر- وقتی ازشان در مورد اسرائیل می‌پرسیدی نمی‌دانستند کجاست و نزاعش با فلسطین چیست و اصلاً چرا ضدیت با اسرائیل یا حمایت از آنْ باید موضوع منِ غرب‌نشین باشد؟
وضع برای آنان که اسرائیل را می‌شناختند بدتر بود! چرا که آنچه آنان از اسرائیل می‌دانند به کلی با تصور ما بیگانه است: اسرائیل یک کشور کوچک و پیشروست که به دست یهودیان صلح‌طلب اداره می‌شود. آنان که همواره تحت ظلم بوده‌اند، با حمایت‌های جامعه جهانی توانستند روی پای خود بایستند و در سرزمین مادری‌شان زندگی کنند. مردمش بسیار مهربان و حامی‌اند و حتی (شاید باورتان نشود) برای سیل و زلزله‌های آن طرف دنیا هم گروه جهادی(!) می‌فرستند تا کمک‌کار باشد. تصور کنید در چنین بافتاری بزرگ شده‌اید و حالا در رسانه اجتماعی کسانی را می‌بینید که با تم نظامی در مورد پاک‌کردن این کشور مظلوم(!) از نقشه جهان صحبت می‌کنند. برداشت‌تان از آنان چه خواهد بود؟ در چنین بافتاری، هر مقدار آتش مبارزه ما سنگین‌تر باشد، همدلی با غده سرطانی منطقه هم بیشتر خواهد شد. فکر می‌کنم بازنمایی مبارزه ما با اسرائیل برای بسیاری از مردم جهان نیازمند اصلاح و گفتمان‌سازی است. نمی‌شود به تعریف اسرائیل ناز و مهربان خدشه‌های شناختی وارد نکرد و توقع داشت مبارزه با آنان گسترش یابد. مبارزه شکلی و گزارشی را رها کنید؛ بیایید اسرائیل واقعی را درست بشناسانیم!

 

جستجو
آرشیو تاریخی