در حافظه موقت ذخیره شد...
مراحل اصلاح جامعه در نظر قرآن کریم
طلبه و پژوهشگر
راههای اصلاح جامعه و محقق ساختن عدالت و از بین بردن ستم و مقاومت در برابر شر و فساد به کار رفته از نظر اسلام، منحصر در سه چیز است:
1- وسایل دعوت و ارشاد، یعنى ایراد خطبهها و مواعظ و نوشتن مقالات و تألیفات که روش بسیار پسندیده و شریفی است و خداى متعال نیز در قرآن به این روش اشاره کرده است: ادْعُ إِلى سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ.[1] یعنی [مردم را] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به نیکوترین شیوه به بحث [و مجادله] بپرداز، یقیناً پروردگارت به کسانى که از راه او گمراه شدهاند و نیز به راه یافتگان داناتر است.
2- وسایل مقاومت مسالمتآمیز و سلبى، نظیر متحد شدن علیه فساد و دورى جستن از مفسدین و قطع روابط اقتصادى با آنان و همکارى نکردن با ستمکاران و شرکت ننمودن در اعمال و حکومت آنان. این روش نیز در آیات متعددی از قرآن مورد اشاره قرار گرفته است: وَ لا تَرْکنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النَّارُ[2] و لا تَتَّخِذُوا الْیهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاء[3] در میان غیر مسلمانان نیز کسانى معروف به طرفدارى از این رویه شدهاند. مثل بودا و حضرت مسیح و گاندی و حتی ادیبی مثل تولستوی.
3- قیام مسلحانه و جنگ است که اسلام این روش را نیز پیشنهاد کرده و در مواردى دستورش را صادر فرموده است.
پس اسلام هر سه روش را (هر کدام را در جاى خود و بموقع خودش) صحیح دانسته و به تدریج به کار بسته است، روش اول موعظه حسنه و دعوت سالم است، اگر دشمن از این راه تسلیم نشد و دست از ستمکارى خود بر نداشت و همچنان به فساد انگیزى و استبداد خود ادامه داد طریقه دوم را به کار مىگیرد، یعنى قطع رابطه، آن هم به دو روش یا بطور مسالمتآمیز و یا به نحو قهر و همکارى نکردن با دشمن. اگر از این راه به زانو در آمد و حاضر شد دست از ظلم خود بردارد که هیچ و اگر حاضر نشد، نوبت به طریق سوم مىرسد که عبارت است از قیام مسلحانه، چرا که خداوند به هیچ وجه به ظلم ظالم رضایت نمىدهد و کسانى که در برابر ظلم او ساکت مىنشینند شریک ظلم او هستند.
اسلام دعوت خود را با شمشیر نمیگستراند. زیرا عقیده و ایمان چیزى نیست که با زور و شمشیر در دلها قرار بگیرد. اگر اسلام دست به شمشیر زده است، تنها در برابر کسانى بوده است که در خوددارى از ظلم و فسادشان به آیات و براهین قانع نشدهاند و پیوسته خواستهاند سنگ در سر راه دعوت به حق بیندازند، اسلام در اینگونه موارد شمشیر نمىکشید که آنان را به سوى دین بخواند بلکه مىخواست شر آنان را دفع کند.
قرآن میگوید: قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکونَ فِتْنَةٌ.[4] پس قتال با کفار براى دفع فتنه آنان بود، نه به خاطر آنکه آنان به دین خدا معتقد شوند.
[1]- سوره نحل، آیه 25.
[2]- سوره هود، آیه 113.
[3]- سوره مائده، آیه 51.
[4]- سوره بقره، آیه 193.