صفحات
شماره هشت هزار و صد و شصت و دو - ۲۷ فروردین ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و شصت و دو - ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ - صفحه ۲۴

نگاهی به معنای حماسه و رئالیسم در فیلم «غریب»

تعارض دوست‌داشتنی انسان انقلاب اسلامی

فاطمه ترکاشوند
روزنامه نگار
 

خیلی وقت‌ها موقع تماشای فیلم‌های جنگی، درگیر این سؤال می‌شوم که آیا میان حماسه و واقعیت تعارض وجود دارد؟ آیا فیلم حماسی الزاماً نمی‌تواند رئالیستی باشد؟ آیا فیلم‌های جنگی به میزانی که به رویکرد رئالیستی نزدیک می‌شوند از رویکرد حماسی فاصله می‌گیرند؟ این شاید خمیرمایه همان موضع‌گیری‌های جنجالی همیشگی اهالی سیاست و هنر درباره فیلم‌های جنگی باشد؛ اینکه فیلم پروپاگاندا چیست و چقدر برای نمایش قدرت یک حکومت در حین جنگ لازم است.
شاید فیلم «غریب» تجربه خوبی برای محک زدن پاسخ‌های مختلف به این سؤالات باشد؛ می‌شود حماسی بود اما از واقعیت فاصله نامتعارف و منحرف‌کننده نگرفت. می‌شود حماسی بود اما به دام نمایش یک پروپاگاندای ضعیف سیاسی نیفتاد.
واقعیت البته همیشه گوهر نایافتنی عرصه بازنمایی‌های هنری در هر قالبی از فیلم و تئاتر گرفته تا ادبیات و شعر بوده است. غم‌انگیز است که فاصله ذاتی واقعیت با چیزی که دستان ما لمسش می‌کند و چشم‌هایمان می‌بیندش و گوش‌هایمان آن را می‌شنود، هرگز حذف‌شدنی نیست. اما هنر اساساً مخلوق همین دریافت‌های متفاوت از واقعیت است.
حالا «غریب» با روایت متفاوتی از شهید محمد بروجردی روی پرده آمده است؛ روایتی که می‌خواهد قهرمانی از مردم را به آنان معرفی کند که هم متعلق به همه گروه‌های متعهد به انسانیت و منافع ملی باشد و هم برای آنها مجبور به جنگیدن با خود آنها شود.
این تعارض در گوشه گوشه قصه «غریب» و حتی در اسم فیلم مشهود است. قهرمانی که در اوج مهربانی و مدارا، مدام با همه درگیر است؛ با مردمی که به جان هم افتاده‌اند، با دستگاهی سیاسی که برداشت درستی از درگیری‌ها ندارد و حتی با خودش وقتی که خشمگین می‌شود و باید جلوی خودش را بگیرد تا زیاده‌روی نکند و از حدود انسانی و اسلامی در ابراز خشم خارج نشود. تکامل‌یافته‌ترین شکل این تعارض را هم بعد از قصه در بازی دوگانه بابک حمیدیان باید دید. بازی قدرتمندی که می‌تواند کنترل احساسات در اوج خشم را در موقعیت پرتنش مواجهه با قصاب کرد، به نمایش بگذارد.
همین تعارض از «غریب» حماسه ساخته است. حماسه‌ای که گیرا اما واقعی است. شهید آوینی در نقد فیلم‌های جنگی معمولاً روبه‌روی پروپاگانداهای جنگی می‌ایستاد. او در جبهه‌های حق علیه باطل زیسته بود و همین باعث می‌شد «انسان انقلاب اسلامی» را عنصر حماسه‌ساز و وجه تمایز دفاع مقدس با سایر جنگ‌ها بداند و بر همین مبنا علیه پروپاگانداهای پرطمطراق بایستد.
این روایت جدید از محمد بروجردی، درست روی همین خط حرکت می‌کند. همان قدر که در نمایش جدیت انقلاب اسلامی برای مبارزه با اشرار سیاسی و بازگرداندن امنیت به مردم مصر است، همان قدر هم مراقبت می‌کند به آزادی‌های مردم حتی گروه‌های غیرمعتقد به انقلاب، لطمه‌ای وارد نشود. انصاف نیست اگر اعتراف نکنیم چنین انسانی، آن قدر عجیب است که فقط اگر از پس نمایش جزئیات کنش‌ها و انگیزه‌هایش بربیاییم به قدر کافی حماسه ساخته‌ایم. محمد بروجردی این روایت، حماسه غریبانه انقلاب اسلامی است. آدم‌های دست‌نیافتنی که روزی روی همین خاک قدم زدند و جهان ما، توفیق پیدا کرد این جنس تعارض دوست‌داشتنی را با آنها تجربه کند.

جستجو
آرشیو تاریخی