صفحات
شماره هشت هزار و صد و شصت و یک - ۲۶ فروردین ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و صد و شصت و یک - ۲۶ فروردین ۱۴۰۲ - صفحه ۲۳

متفکری با رویکرد رئالیسم انتقادی

فرهاد بیانی
استادیار جامعه شناسی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم

 

پیش از هر چیز درگذشت استاد فرهیخته جناب آقای دکتر عماد افروغ را به جامعه دانشگاهی بویژه اصحاب معرفت در علوم اجتماعی تسلیت عرض می‌کنم و در این ماه مبارک و این ایام، که امید می‌رود شبی از شب‌های قدر باشد، از خداوند منّان تقاضای رحمت و شفقت بر روح آن بزرگوار را دارم.
آشنایی بنده با دکتر افروغ به صورت جدی از سال 1399 آغاز شد- اگرچه پیش از آن نیز از طریق نوشته‌های شان تا اندازه  ای با جهان فکری و معرفتی ایشان آشنا بودم- یعنی زمانی که برای انجام دو پروژه تحقیقاتی در مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، یعنی «مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی نامینالیسم» و «تبیین فربهی معرفت‌های فردگرا در برابر تکیدگی امر اجتماعی»، از حضور ایشان به عنوان مشاور پروژه بهره‌مند شدم. طی این همکاری توفیق یافتم که گفت‌و‌گوهایی را در باب این موضوعات با ایشان انجام دهم و از فضای فکری ایشان بیشتر بهره ببرم. در کنار این واقعیت که ایشان همراهی بسیار خوب و راهگشایی با این پژوهش‌ها داشتند، اشاره به سه خصیصه شخصیتی و معرفتی در ایشان را بر خود ضروری می‌دانم؛
اول، روی گشاده دکتر افروغ برای پذیرش سمت مشاور پروژه و کمک‌های بی‌دریغ شان بود. اگرچه من آن زمان برای اولین بار با ایشان تلفنی گفت‌و‌گو می‌کردم اما همین که از ماهیت موضوع و مسأله تحقیق مطلع شدند بدون هیچ تکلفی، علیرغم مشغله فراوان، این مسئولیت را پذیرفتند؛ بویژه اینکه علاقه‌مندی به مکتب رئالیسم انتقادی نقطه مشترک فربهی میان بنده و دکتر افروغ بود. این امر برای محقق تازه کار و تازه به کسوت هیأت علمی درآمده‌ای چون من بسیار دلگرم کننده و آموزنده بود.
دوم، در جریان انجام پروژه، اگرچه می‌دانستم که مشغله‌های متعددی دارند و از کسالت هم رنج می‌برند، اما در کوتاه‌ترین زمان ممکن، گاهی کمتر از سه روز، مطالبی را که خدمت شان ارسال می‌کردم با دقت مطالعه کرده و با بیان نکات اصلاحی و پیشنهادی حقیقتاً در پیشبرد کار بسیار راهگشا بودند. این جدیت و صداقت در کار علمی را امروزه بین کمتر فرد دانشگاهی، حتی در بین نیروهای جوانان دانشگاهی، می‌توان یافت.
سوم، پشتکار ایشان در فعالیت علمی و معرفتی است که نه تنها بر من آشکار است، بلکه بر هر کسی که با ایشان آشنایی داشته باشد نیز روشن است. 
ما می‌توانیم با نگاه ایشان یا نظرگاه فکری و معرفتی شان موافق یا مخالف باشیم اما به گمانم همه در این امر اتفاق نظر داریم که تا آخرین روزهای عمر شان در ذهن، مسأله و پرسش داشتند و می‌کوشیدند برای این پرسش‌ها، پاسخ‌هایی درخور بیابند. این همان طریق اصحاب معرفت است که در میان پرسش و پاسخ زیست می‌کنند. این اسلوب در دکتر عماد افروغ بسیار فربه بود و عیان.روح شان غرق رحمت باد.
 

جستجو
آرشیو تاریخی