جامع علوم
مسعود طاهری
فیلمساز و پژوهشگر
استاد سید عبدالله انوار در زمره معدود اساتیدی بودند که جامع علوم بودند، امثال این اساتید در روزگار حاضر به دلایل مختلف بشدت رو به قلت گراییده، تا جایی که تعداد چنین افرادی در بین ما اکنون به تعداد انگشتان یک دست هم نیستند، به طوری که از سال پیش با رحلت حضرت آیتالله حسنزاده آملی تا امسال با رحلت استاد انوار گویی باز تناثر نجوم رخ داد و دو نفر از بزرگان این عرصه مهم تمدنی را از دست دادیم. اما جامع علوم چه کسانی هستند؟ کسانی که این روزها در مراکز علمی دینی با صفت مبالغه «علامه» از آنها یاد میشود، معمولاً به افرادی اطلاق میشود که تقریباً به تمام علوم قدیمه یعنی علوم پیشامدرن احاطه داشته باشند. این شامل دو بخش کلی و بزرگ میشود: علوم اوایل و علوم اواخر. علوم اوایل ـ که البته این عنوان هم به تعبیر شمسالدین آملی است ـ علومی هستند که همگی محصول تمدنهای پیش از اسلام مانند تمدن یونانی، ایرانی، رومی که خرده تمدنهای سریانی و نسطوری را هم دربرمیگرفت و تمدنهای هندی و حتی چینی میشدند، علوم اوایل در نزد حکمای مسلمان شامل علوم عقلی مانند حکمت نظری و عملی و علوم ریاضی از علم حساب و هندسه و هیئت گرفته که بیشتر ریشه یونانی داشتند تا علوم طبیعی مانند طب که بیشتر ریشه ایرانی و سریانی داشتند و فنونی مانند فن دم و هم که ریشه هندی دارند میشدند. علوم اواخر هم که بیشتر محصول تمدن اسلامی هستند یا در تمدن اسلامی بدون مقدمه از تمدنهای گذشته در این تمدن ایجاد شدهاند مانند فقه، حدیث، تفسیر و علم تصوف؛ یا برخی علومی بودند که در تمدنهای پیشین دارای سابقه بودند و در تمدن اسلامی براساس مقتضیات تمدنی مسلمانان روزآمد شدند، مانند علم تاریخ، جغرافیا و قس علیهذا. علوم اواخر به صورت کلی شامل علوم ادبی از علم لغت، صرف، نحو، قافیه و عروض گرفته تا علوم شرعی مانند فقه، تفسیر، کلام، حدیث و ادعیه و در یک سرفصل دیگر شامل علوم تصوف مانند علم سلوک، حقیقت، مراصد و حروف میشدند. احاطه بر جمیع این علوم در سنت تمدنی اسلامی و بخصوص ایرانی کار حکمای بزرگ بود، اما به تدریج هر چه ما به سوی زمان حاضر میآییم از تعداد چنین افرادی که بر جمیع این علوم احاطه داشته باشند کاسته شده و کم و کمتر شد تا اکنون به تعداد یک دست رسید.
استاد سید عبدالله انوار که سالها توفیق شاگردی ایشان را با تعلیم کتب مختلف داشتم، در تراز افرادی مانند سعید نفیسی، مجتبی مینوی، علامه ابوالحسن شعرانی و حضرت آیتالله حسن حسنزاده آملی بودند که فقط در علوم عقلی و نقلی و یا علوم شرعی احاطه نداشتند بلکه دایره احاطه ایشان بر این علوم به علوم ریاضی و هیئت و هندسه و حساب و علوم ادبی مانند قافیه، عروض و امثال که خود از علوم مشکله این بخش میشدند میرسید که در نوع خود کمنظیر بودند، بدون اینکه ادعای علامه بودن و امثال این نوع عناوین را داشته باشند. علاوه بر اینها بر بسیاری از علوم متجدد و مدرن مانند فلسفه تحلیلی و سایر علوم مدرن مانند روانشناسی احاطه داشتند و مثلاً در عین اینکه کتاب «ملخّص» فخر رازی یا نفائسالفنون شمسالدین آملی را تدریس میکردند به صورت تطبیقی و مقایسهای با آرای ویتگنشتاین و کانت هم مقایسه میکردند که نشان از احاطه ایشان بر گستره وسیعی از علوم داشت. در عین حال، علمی مانند تهرانشناسی هم جزو علوم تفننی ایشان محسوب میشد که در آن به گواه تهرانپژوهان فعلی، ایشان از سرآمدان این علم بود. کلام آخر اینکه سید عبدالله انوار معلم جامع علوم بودند که هر وقت هر کسی تقریباً بسیاری از علومی را که ایشان به آن احاطه داشت از ایشان جویا میشد با دقت جواب جوینده و سائل علم را با یک اشتیاق عجیبی تعلیم میدادند و تبیین میکردند.