«ماجرای دندونام» اثری جذاب و تأثیرگذار


«ماجرای دندونام» نوشته «والریا لوییزلی» و ترجمه وحید پورجعفری و رضا عابدین‌زاده یکی از بهترین کتاب‌های سال به انتخاب نیویورک تایمز، نیویورکر، ان پی آر، گاردین، پابلیشرز ویکلی، هافینگتون پست، سن فرانسیسکو کرانیکل و لس آنجلس تایمز است که توسط نشر آرادمان منتشر شده است.
رمانی که نخستین بار در سال 2013 به چاپ رسید و دومین رمان «لوییزلی» با اینکه اثری بسیار جذاب و تأثیرگذار است، اما بیش از آنکه یک روایت سرراست باشد، یک «فراروایت» تجربی و مبتکرانه است. داستان این رمان به ماجرای زندگی و ماجراجویی‌های عجیب شخصیتی به نام «گوستاوو «هایوی» سانچز» می‌پردازد. «هایوی» در ابتدا یک نگهبان خرده پا است اما با پیشروی داستان به بزرگترین دلال حراجی‌ها در جهان تبدیل می‌شود و در دنیا سفر می‌کند تا هم چیزهای مختلف را به فروش برساند و هم کلکسیون اشیای عجیب و غریب خود را کامل کند. یکی از این اشیای عجیب و غریب، دندان‌های «مریلین مونرو» است که «هایوی» به جای دندان‌های خودش در دهانش گذاشته است!
والریا لوییزلی نویسنده‌ای مکزیکی است که در ایالات متحده زندگی می‌کند.لوییزلی در مکزیکوسیتی به دنیا آمد. او پس از فارغ التحصیلی در رشته فلسفه از دانشگاه مکزیکو، به نیویورک نقل مکان کرد. لوییزلی به تحصیل در رشته ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا روی آورد و تا مقطع دکتری پیش رفت. او در دانشگاه هوفسترا، ادبیات و نویسندگی خلاق درس می‌دهد و با گالری‌های هنری مختلف نیز همکاری می‌کند.
لوییزلی در بخشی از رمانش نوشته: «توی پاچوکا به دنیا اومدم. یه شهر بادخیز و زیبا. با چهارتا دندون که زودتر از موعد سرو کله شون پیدا شد و با بدنی که سرتاسرش با یه لایه نازکی از کرک و پرز پوشیده شده بود. اما به هر حال من به خاطر این شروع شوم و نامیمون خدا رو شکر می‌کنم. آخه به قول اون یکی عموم یوریپیدس لوپز سانچز زشتی به شخصیت آدم سرو شکل میده. وقتی پدرم برای اولین بار منو دید مدعی شد که زن اتاق بغلی پسر واقعیش رو با خودش برده. اون مرد به هر دری زد تا دوباره منو به همون پرستاری که بچه رو ازش تحویل گرفته بود پس بده. نامه نگاری وشکایت، باج سبیل، تهدید و ارعاب اما مادرم همون لحظه اول آغوشش روبه‌روم باز کرد: به روی اون ماهی کوچولوی پفی تیره. این زن طوری بزرگ شده بود که هر چرک و کثافتی رو می‌پذیرفت و می‌ذاشت به پای سرنوشتش.