تحسین هلال احمر بود یا ایران ما؟
محمد نسیمی
روزنامه نگار و امدادگر
دوست داشتم چهره قریب رضا ،آتشنشان شهید را قبل از رفتنش میدیدم. غبار چهره این بچه ها فقط خاکستر آتش نیست. قریب رضا ، بوی تربیت حضرت ارباب را می داد.
به تفرج نبودم. هیچ خبرنگاری اگر در حوزه بحران باشد ، به تفرج نیست. در حال نوشتن در میان خون و خرابه و خاک است. از خوی به ترکیه. ملت خاورمیانه چقدر کرد و ترک و لر و بلوچ و عرب و ترکمن هستند. چقدر تهرانی هستند اصلاً. زادگاه من.
وقتی تحسین رئیس فدراسیون بین المللی صلیب سرخ و هلال احمر دنیا را در نامه اش دیدم ، با خودم فکر کردم که چرا ما خودمان را باور نداریم.
کاش او در کنار امدادگران و اهل بحران ایرانی در خوی و سوریه و ترکیه ، واقف می شد که ما قریب رضا هم داریم در آتشنشانی مان.
راه بشر، از دل همین بچههای هیأت سالار شهیدان در میآید.
این راه شهادت ، برای هرکسی که خاک ایران و جان مردمش را به چشم و دل می کشد ، روایت ایثار را زنده می کند. چنانچه قریب رضا کرد. چنانچه امدادگران هلال احمر در خوی و حلب و ترکیه کردند. راهی که تن می دهی و جان می بخشی و پایانش احتمالاً شهادتی است بر صدق آنان که از تو دلیرتر بودند در جانبازی و ایثار.
باید به خانواده شهید قریب رضا .. تبریک و تسلیت گفت که با جانفشانی ، پروانه وار برای نجات مردم به دل آتش زده است و جان خود را به کف گرفته و فدای مردمش کرده است ، باید به هلال احمر هم تبریک گفت که دوسال است مدال و تقدیرنامه از بین 180 کشور دنیا می گیرد.
این صحنه های ایثار برای من خبرنگار و شما قطعاً آشناست اما تحسین و زانوی ادب را به پیشگاه خانواده هایی بزنیم که فقدان آنان را در آتش و برف و خون و ویرانی تحمل کردند؛ آتشنشانان و امدادگرانی که چون قریب رضا ، خود را فدایی ملت در آتش و بحران و زلزله و سیل و حوادث جاده ای و طبیعی و غیر طبیعی می کنند و در حل بحران ، جان خود را نثار مردم و ایمان قلبی به حق و راه شهادت می کنند . تحسین بین المللی یا مردمی فقط برای آتش نشانی و هلال احمر نیست. تحسین جان ایرانی شیفته دلیری و غیرت است. تک تک مردم من. ما . ما ایرانیان.
قلب من خبرنگار و مردمم مملو از اندوه فقدانشان و حقگذاری ایثارشان . به چنین مردان و زنانی جز تهنیت نباید گفت.