از خلاقیت تا اعتبارآفرینی برای تئاتر کودک
احمد رونقی
پژوهشگر تئاتر کودک
همه هنرمندانی که در تئاتر کودک و نوجوان فعالیت میکنند، این دغدغه را دارند که موضوعات مربوط به کودکان را به صورت غیر مستقیم و به دور از شعار در نمایشهای خود بگنجانند ولی در این میان نکتهای اساسی وجود دارد به این معنا که نمیتوانیم صرفاً با نشان دادن این دغدغهها فکر کنیم کارمان را انجام دادهایم. در این چند سال که به عنوان مخاطب، تئاترهای کودک زیادی دیدهام، به این نکته برخوردهام که متأسفانه درصد قابل توجهی از نمایشها اصلاً درام خوبی نداشتهاند وقتی درباره موضوعی مهم صحبت میکنید، اگر شیوه ارائه خوبی نداشته و سطحی به آن پرداخته باشید، تأثیر خوبی بر تماشاگر نمیگذارید. متأسفانه متنهای خوب در تئاتر کودک ما، اغلب خارجی است اما مگر چند متن خارجی داریم؟! اگر بخواهیم به فرهنگ و سنتهای خودمان نگاه کنیم، نویسندگان اندکی داریم که برای کودک و بویژه نوجوان نمایشنامه خوب مینویسند. البته گاه دیدهایم هنرمندان ما هم بخوبی به این موضوعات پرداختهاند و خانوادهها راضی از سالن بیرون آمدهاند ولی نباید خود را گول بزنیم چراکه گاهی هم کارگردانیها طوری است که کار را باید یک ماهه آماده کنند و تازه از اجراهای میانی است که کار، شکل میگیرد و به کیفیت خوبی میرسد. در کشور ما تئاتر به شکل مدرن تقریباً یک هنر وارداتی است. درست است که پیشینه تعزیه و مراسم دیگر داشتهایم اما اینها آیین و سنت بوده و حرفهای نبوده و تئاتر به معنای آنچه روی صحنه میرود، به کشور ما وارد شده است. قاعدتاً وقتی تئاتر در اروپا به صورت امروزی شکل گرفت، پشت آن تاریخ محکمی بوده ولی ما خیلی از داشتهها را نداریم و باید برای جبران آن خیلی کار کنیم. علت دیگر اینکه ادبیات ما شفاهی بوده نه مکتوب. درست است که قصههایی مانند «امیر ارسلان نامدار» بعداً کتابت شده ولی بسیاری از قصههای ما سینه به سینه نقل شده ولی در غرب، فرهنگ مکتوب رواج داشته است. در اروپا وقتی کسی نقاشی میکشد، مربیاش از او میخواهد مطلبی درباره آن نقاشی بنویسد به همین دلیل نقد هنری از آنجا آغاز میشود ولی اینجا از کودکی که نقاشی میکشد، میخواهیم برایمان تعریفش کند. بجز اینها، کمبود امکانات و بودجه هم تأثیرگذار بوده است. گرچه خلاقیت حرف اول را میزند ولی کمبود بودجه خیلی جاها باعث میشود که نویسندگان از متن خود بزنند. متأسفانه در کشور ما، از نگاه هنرمندان حرفهای تئاتر بزرگسال، تئاتر کودک اصلاً به حساب نمیآید. برای خود من پیش آمده برخی از همکارانم آن را سطح پایین و نازل دانستهاند و این خیلی غم انگیز است. بین تئاتر کودک و بزرگسال شکاف عمیقی وجود دارد درحالیکه فاصله جغرافیایی تئاتر شهر و تالار هنر فاصله بسیار کم است ولی هنرمندان تئاترهای بزرگسال، حتی به دیدن کارهای کودک نمیروند. حال آنکه باید با دیدن کار همکارانشان از آنان حمایت کنند. با وجود این مشکلات بنیادین، مردم به تماشای کارهای کودک عادت نمیکنند اما وقتی تعداد سالنها زیاد باشد و حضور هنرمندان پر رنگ، وقتی پول در جریان و دستمزدها بالا باشد، معلوم است هنرمندان دیگر که خود را حرفهای میدانند، دیگر از تئاتر کودک تکان نمیخورند و حتی هنرمندان تلویزیون و سینما هم با دیدن رونق و اعتبار تئاترهای کودک، مشتاق کار در این حوزه میشوند.