همه شرورهای روسیه قدیم در سینمای جنگ سرد جدید
فاطمه ترکاشوند
روزنامهنگار
جنگ سرد میان امریکا و روسیه هیچوقت تمام نمیشود. این حکم را لااقل از روی پرطرفدار شدن سریال «چیزهای عجیب» میتوان با قاطعیت داد؛ سریالی که انتشار فصل اولش از سال 2016 آغاز شد و فصل چهارم آن هم به ژوئن 2022 رسید تا نشان دهد حتی اگر سه دهه از فروپاشی شوروی گذشته باشد و فکر کنیم جهان از قطببندی میان دو بلوک غرب و شرق خارج شده، واقعیت سینما در ادامه تقسیمبندی سیاسی صحنه جهانی، تغییر چندانی نکرده است. جالب اینکه سریال دقیقاً همان قطببندی سیاه و سفید میان امریکا و شوروی در سینمای پس از جنگ جهانی دوم را دنبال میکند؛ سینمایی که روسیه در آن شر مطلق و امریکا قهرمان نجاتبخش دموکراسی و بشریت است. این دست روایتها سراسر سه دهه جنگ سرد را پوشش دادند تا اینکه جنگ ویتنام توانست راویان امریکایی را قانع کند که امریکا هم میتواند گاهی سیاه و نماینده شرارت باشد اما هنوز افکارعمومی ایالاتمتحده دوست داشت، دشمن واقعیتری را بَدمن داستان خلقت بپندارد. شاید تنها موفقیت سینمای امریکا پس از جنگ سرد این بود که به امریکاییها نشان داد هر چند شوروی (روسیه)، شرور ابدی است اما ما امریکاییها هم میتوانیم گاهی کثیف باشیم. اینچنین بود که سینمای هالیوود حتی به کمک سینمای مستقل و دگراندیش امریکا، تعریف از «خود» و هویت امریکایی را به عداوت ابدی با «دیگری»، موهومی به نام روسیه گره زد که هنوز هم میتواند برای صنعت فیلمسازی امریکا و بلوک غرب، سودآوری اقتصادی داشته باشد. نکته اینکه زمان درونی سریال در دهه 70 و 80 میلادی میگذرد اما دستکم ما مخاطبان میدانیم که داریم در سومین دهه قرن بیستویکم زندگی میکنیم اما بازهم دوست داریم حتی شده چند کودک و نوجوان امریکایی را در تلاش برای شکست دادن چند احمقِ تمامیتخواه روسی ببینیم و بپذیریم که آدمبدها و آدمخوبهای قصه میتوانند با چنین فاصله فاحشی از هم متعلق به دو دولت متخاصم باشند؛ اما گذشته از نوستالژیهای سینمای جنگ سرد با هیولاها و سرهنگهای توسعهطلب و دانشمندان دیوانه روسی، سازندگان سریال «چیزهای عجیب» بدون تردید، برآوردی هم از صحنهآرایی کنونی جهان داشتهاند؛ برآوردی که اثرشان را از یک سریال ترسناک و معمایی برای سنین نوجوان و جوان، به محصولی قابل عرضه در مقام دیپلماسی فرهنگی و اثری قابل تأمل در حوزه سیاست بینالملل روز جهان ارتقا میدهد. تماشای این سریال از این جهت جذاب است که بستهای از تمام شرورهای سینمای جنگ سرد را در خود جا داده و حتی پرده از بسیاری از آنها که فکرش را هم نمی کردیم، برداشته است؛ شرورهایی در قالب موجودات عجیب وغریب که با به هم ریختن چیزهای سادهای مثل آب، هوا، خاک و ذهن از جاهایی نفوذ میکنند که حتی فکرش را هم نمیکنید و این اتفاق، آنها را ترسناکتر و غیرقابل پیشبینیتر میکند. سینما و مردم جهان، دوران جنگ سرد را طوری گذراندند که شاید کمتر کسی فکر میکرد منظور این فیلمها مستقیماً میتواند متوجه شوروی باشد اما حتی اگر قصد سازندگان هم این نبود، مخاطب در بافت فرامتنی مسائل سیاسی-فرهنگی، چیزی غیر از این را در خودآگاه یا ناخودآگاه دریافت نمیکرد. آیا «چیزهای عجیب» را باید به این حساب گذاشت که جهان با جنگ سرد جدیدی روبهرو است؟