نادیده‌ گرفتن‌های تاریخی

محمد قوامی
نویسنده

 تاریخ نانوشته هنر سراسر پر است از نام‌هایی که شنیده نشده‌اند. نوابغ و هنرمندانی که هیچ‌وقت مورد توجه قرار نگرفتند یا دست‌کم آن‌طور که باید، دیده نشده‌اند. گاهی البته یک کاربلد گمنام‌تر و دلسوزتر از خود هنرمند پیدا می‌شود که مثلاً بزرگ‌ترین آهنگساز جهان را به تاریخ و به آیندگان معرفی کند تا جایی که یوهان برامس آلمانی می‌گوید: «بزرگ‌ترین خوش‌اقبالی من این بوده است که کار جمع‌آوری آثار باخ در دوره حیات من به پایان رسید.» این روزها که جهان خیلی کوچک‌تر از آن موقع‌ها شده است، شاید توقع نداشته باشیم یک هنرمند کاردرست دیده یا شنیده نشود ولی کماکان این اتفاق می‌افتد. گاهی اصلاً افتخار یک جشنواره این می‌شود که مثلاً ویم وندرس را ما کشف کرده‌ایم.
البته وقتی می‌گوییم فلان فیلم مهجور مانده معانی و سطوح متفاوتی دارد. مثلاً ارزش‌ «رفقای خوب» اسکورسیزی بر کسی پوشیده نیست اما طرفداران استاد با کینه و ناباوری به «با گرگ‌ها می‌رقصد» اشاره می‌کنند که چطور آمد و اسکارها را درو کرد و دست اسکورسیزی بزرگ را از این آدمک کوچولو دور نگه داشت. یک مثال نزدیک‌تر می‌زنم: «دنیس ویلنوو.» شاید اصلاً فکر می‌کنید که چقدر آشنا است. ویلنوو با فیلم کوتاه «طبقه بعدی» در سال 2008 جایزه بهترین فیلم کوتاه جشنواره کن را گرفت که همین چند سال پیش هم الگوی ساخت فیلم «پلتفرم» قرار گرفت. سال بعد با فیلم «پلی‌تکنیک» فقط در جشنواره کن حضور پیدا می‌کند و سال بعد از آن با «ویران‌شده» نامزد بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان می‌شود. خوب تا اینجا بد نبود، جایزه کن! و یکی دو تا حضور. ویلنوو سال 2013 «زندانیان» را می‌سازد؛ فیلمی فوق‌العاده که فقط در یک رشته نامزد اسکار شد، همین. فیلم «دشمن» هم که محصول همان 2013 است، اقبال بسیار کمتری داشت، اما نکته اینجا است که هر چقدر ویلنوو پخته‌تر می‌شود، لزوماً خوش‌شانس‌تر نمی‌شود. سال 2015 که «سیکاریو» را ساخت، نامزد سه اسکار شد.
فیلم بی‌نظیر «ورود» هم با بازی اِیمی آدامز بدشانس‌تر از آقای کارگردان، نامزد هشت جایزه اسکار شد که فقط یک اسکار صدا نصیبش شد. البته سرانجام سال بعد «بلیدرانر» توانست دو اسکار از پنج نامزدی را به خود اختصاص دهد که خب بعد از این همه سال بد نبود، اما یکی از فیلمسازان کمتر شناخته‌شده سینما تام تیکور آلمانی است. او با «بدو، لولا، بدو» به‌عنوان یک فیلم‌اولی، خودی نشان داد و با «شاهزاده و جنگجو» موقعیت خود را تثبیت کرد، اما وقتی فیلم «بهشت» را  سال 2002 ساخت مورد اقبال واقع نشد.
 فیلم براساس فیلمنامه‌ای از تیم کیسلوفسکی-پیسیویچ ساخته شد و کیت بلانشت و جیووانی ریبیسی در آن بازی کردند اما نام تیکور با فیلم بعدی‌اش یعنی «عطر» بر سر زبان‌ها افتاد. همین شد که هالیوودی‌ها آمدند سراغش و گرچه فیلم‌های بدی نساخت اما تام تیکور اروپایی، ماند جایی بین سینمای اروپا و امریکا.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و سی و سه
 - شماره هشت هزار و صد و سی و سه - ۰۲ اسفند ۱۴۰۱