اول خودشناسی بعد کتاب

حسام آبنوس
روزنامه‌نگار


این روزها بازار کتاب‌هایی داغ است که حرف از برنامه‌ریزی داشتن و منسجم بودن و زمان‌مند بودن در کارها می‌زنند. کتاب‌هایی که پرطرفدار است و همه می‌خواهند به کمک آنها به نسخه مطلوب خودشان برسند. کتاب‌هایی که نسخه‌هایی برای رسیدن به یک مدل ایده‌آل ارائه می‌کنند بدون اینکه این نکته را بگویند که با ماشین طرف نیستیم و مخاطب این حرف‌ها انسان است. در واقع برای ماشین می‌توان نسخه واحد پیچید ولی برای انسان نمی‌شود، انسان‌ها مثل هم نیستند و هرکس بسته به موقعیت و شرایطی که در آن بوده، شیوه‌ای برای رسیدن به مدل مطلوب خودش دارد.
مثلاً من فکر می‌کردم اگر صبح‌ها زودتر بیدار شوم یا شب‌ها دیرتر بخوابم به نتیجه‌ای که مدنظرم است دست پیدا می‌کنم غافل از اینکه همه نباید سحرخیز باشند یا کم‌خوابی بکشند، به عبارتی فکر می‌کردم مشکل در زمان خوابیدنم است. یعنی تصور اینکه با کم خوابیدن به نقطه مدنظرم می‌رسم یک تصور رایج ولی ظاهراً غلط است که من هم تا مدت‌ها با آن درگیر بودم. البته وقت تلف کردن با اینکه از مدت زمان بیداری‌مان بهترین استفاده را ببریم فرق دارد؛ بدون اینکه بخواهیم به خودمان کم‌خوابی بدهیم. تا اینکه در یکی از کتاب‌هایی که می‌خواندم به این پاراگراف رسیدم: «راه فرعی این است که خواب را یکی از موانعی بدانیم که پیش روی زندگی بیش از حد طولانی، بیش از حد متعهدانه، پرمشغله ولی نه همیشه پرثمرمان قرار دارد.» در حالی که بسیاری معتقدند برای اینکه بتوانیم در اغلب اوقات اثربخشی بالایی داشته باشیم، خواب ضروری است... نانسی جفری در وال‌استریت ژورنال می‌نویسد: این موضوع دیگر رسماً بیان شده است، خواب که در جامعه پراسترس امریکا کالایی کمیاب است به نماد جدیدِ داشتن مقام و منزلت تبدیل شده است. خواب، زمانی از سوی افراد بسیار موفق به عنوان ناتوانی حقارت‌آمیز به باد تمسخر گرفته می‌شد، یعنی افراد موفق سال‌های دهه 1980 که می‌نالیدند «ناهار برای بازنده‌هاست» و معتقد بودند «خواب برای ساده‌لوحان است» حالا گفته می‌شود «خواب عامل احیای ذهن خلاق است.» حتی پژوهش‌هایی انجام داده‌اند که در آن نشان می‌دهد افرادی (مثلاً نوازنده‌های ویولن) که خواب شب کافی و استراحت عصرگاهی اندازه، داشته‌اند در تمرین‌ها و کسب مهارت لازم موفق‌تر بوده‌اند. در واقع این افراد از زمان بیداری باکیفیت‌شان که با استراحت کافی همراه بوده، بهره بیشتری می‌برند. این پاراگراف (و پاراگراف‌های قبلی و بعدی آن) باعث شد تا بدون عذاب وجدان بخوابم در حالی که قبل از آن همیشه بابت ساعات خوابیدنم که غیرمعمول هم نبود، عذاب وجدان داشتم.
برای همین می‌خواهم توصیه کنم برای رسیدن به یک ذهن خلاق (که در همه امور زندگی از جمله نوشتن و خواندن به آن نیاز داریم)، قبل از رفتن به دنبال نسخه‌های مختلف که این روزها با عبارات انگیزشی در بازار کتاب فراوان است، خودتان را بشناسید. حتی مدل آدم‌های موفق هم نمی‌تواند به‌ درد ما بخورد، بلکه قرار است ما موفقیت‌های خودمان را داشته باشیم. پس دنبال نسخه شفابخش خودتان باشید.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و صد و سی و سه
 - شماره هشت هزار و صد و سی و سه - ۰۲ اسفند ۱۴۰۱