در آینه تصویر
سعید فلاح فر
پژوهشگر هنر
تهران 57 برای هر کسی به شکلی تداعی میشود. نسلی از مردم ایران در روزهای پرالتهاب انقلاب اسلامی همراه رویدادها بودند یا حداقل سن و تجربه آنها تصویر قابل درکی برای آنها ایجاد میکرد. نسل جوان امروز هم خاطره مستقیمی از آن روزها ندارند. من اما به نسل متفاوتی تعلق دارم. کودکیام در محلهای بود که دائم و از نزدیک میتوانستم راهپیماییهای انقلابی و حضور ارتش در خیابانها، سنگرها، شعارها و... را ببینم و بشنوم. همچنین شاهد رفت و آمد و هیجانات بزرگترها باشم اما هنوز درکی از اوضاع اجتماعی نداشتم. نسل ما شاید به همین دلیل، بیشتر از دیگران درباره انقلاب اسلامی سال 57 پرسش داشته باشد. تلاش ما برای انطباق دیدههای خام و منابع تاریخی همیشه با مشکلاتی رو به رو میشود. برای چنین منظوری هیچ چیز نمیتواند به اندازه دیدن عکسهای تاریخی وسوسهانگیز باشد. شاید علاقه شخصی من به تاریخ و عکاسی هم در این گرایش بیتأثیر نباشد.
موزه هنرهای معاصر تهران در نمایشگاه «آینه در آینه 2» تهران 57 را به روایت عکسهای قربان خلیلی به نمایش گذاشته است. این چندمین نمایشگاهی است که آن وسوسه کهنه را زنده کرد. مجموعهای که انتظار داشتم خاطرات کودکی، مطالعات تاریخی و روایتهای مختلف را در یک واقعیت و حقیقت مشترک به هم متصل کند.
اگرچه باید اعتراف کرد؛ نمایشگاه با تأثیر کاربردی و تاریخی اولیه این آثار تفاوت زیادی داشت. شاید به جرأت بتوان مدعی شد که این عکسها تفاوت ماهوی با آنچه سالها پیش بودهاند، دارد. برایم جذاب بود که مخاطب همزمان با انتشار این عکسها در روزنامهها، چه برداشت و تعبیری از روایت عکس داشته یا به چه نکاتی توجه میکرده است؟ همذات پنداری مرا به هیجان وا میداشت.
هنر معاصر چنان با زمان و مکان نمایش و فضاهای مرتبط با اثر درآمیخته است که تصور هنر ـ به تمام معنا ـ بدون فرض این عوامل غیرممکن است. از همین رو نمیتوان به این عکسها نگاه کرد بدون اینکه قرائت پیش آمده بین نشر عکس در روزنامه و هم زمان با التهابات انقلاب را ـ به اجبار ـ از قرائت همین عکسها در فضای معناداری مثل موزه هنرهای معاصر تهران جدا کرد. نیروی اجتماعی و تأثیرگذار عکسها در این قرائت جدید، جایش را به نوعی تاریخنگاری داده است. احساسات انقلابی به قوت روایت روزنامه در زمان انتشار نیست. اما در عوض تمام المانهای تاریخی و بخصوص اشارات نوستالژیک برای نسل میانه به حداکثر جذابیت تبدیل شدهاند. به این ترتیب؛ در عوض اقناع در پرسشهای تاریخی، سؤالات تازهای از مقایسه عکسها با آنچه در کودکی دیده بودم و مخصوصاً با آنچه این روزها میبینم به انبوه پرسشهای قبلی اضافه میشود.
به نظرم عکسها عوض میشوند. قهر میکنند. عاشق میشوند. بالغ میشوند. دل میدهند. دلگیر میشوند. پیر میشوند. اما به سختی میمیرند.