هنر و جهات آن
محسن نفر
آهنگساز، پژوهشگر، مدرس موسیقی و نوازنده تار و سه تار
اگر هنر، نشان کردن زیبایی و نشانه گرفتن آن است، باید زیباییهای وجود و موجود را نشانه برود یا زیباییهای موعود را؟!
اصلاً زیباییهای موعود دستیافتنی است؟ زیباییهای وجود و موجود، بیشتر در قاب هنر رئالیستی میگنجد. وصف و نمایش هر آنچه وجود دارد و خالق آفریده است. این نوع از هنر دو وجه دارد؛ 1- وجه مرضی حق که ملاکش دین و اخلاق است و وجه نامرضی حق. 2- وجه ستایشگر و سبحانگوی خالق و وجه غیراخلاقی. تاریخ هنر، بیشتر شامل وجه دوم (غیراخلاقی) بوده است، خاصه در دوره مدرنیته و پس از آن؛ اما وصف و نمایش هنر موعود، یعنی هنری که لیاقت و ظرفیت آن را دارد که عهد آدمی شود و باشد و هم شامل وجه اول از هنر رئالیستی است. یعنی هنری که ستایش و تسبیح حق سبحانه و تعالی میکند و هم هنری که آدمی را متوجه حق و حقانیت مینماید. این البته ایدهآل است، اما با ایدهآلیسم مرسوم و معروف، متفاوت است. هنر در سابقه تاریخیاش بخصوص در دوره اسلامی، در توجه آدمی به حق و ستایش او، خاصه در شعر و هنرهای مولود پس از اسلام، زمینهای بسیار قوی دارد؛ اما مخاطبان آن چه کسانی هستند؟! کسانی که معطوف به حق هستند. اگر آدمی معطوف و مشغول به حق نباشد، مشتری این هنر نمیشود.
«متاع کفر و دین بیمشتری نیست/ گروهی این گروهی آن پسندند»
اما چگونه آدمی معطوف به حق میشود؟! اتفاقاً نکته همینجا است. برای عطف به حق و توجه به او هم، باز هنر باید دست به کار شود. با هنر، هم زمینه توجه به حق ایجاد میشود و هم توجه به آن، روی میدهد. هنر، هم راه است و هم منتهی. هم مقصود است و هم مقصد. قصد و عهد، هنری است که به حق، عطف کند. مقصد هنرمند و هنر هم، ایجاد توجه و عطف به حق است. اگر هنر چنین کند، میشود هنر متعهد و ایدهآل. هنری که تنها از هنرمند برمیآید و غیر از این نوع از هنر، توجه و عطف به غیر حق است. اصلاً هنر، کارش توجه دادن و عطف به حقایق است. توجه به هر چه هست و میتواند باشد. آنچه هست اگر غیر حق باشد، واقعی و رئالیستی است و اگر غیر موجود باشد، خیالپردازانه، ایدهآلیستی و مالیخولیایی است. تنها هنر متعهد است که توجه به حق میکند. این توجه گاهی مستقیماً خود حق است و گاهی آنچه حق بدان مرضی است. مواردی که حق بدان مرضی است، همه فضایل و محسنات اخلاقی و توجه به مخلوقات او و مردمان، به منظور کمال روحی و معنوی است. توجه به مخلوقات، همانطور که گفته شد، برای تعظیم و فهم بزرگی خالق است و توجه به مردمان، برای فهم نواقص و مشکلات موجود میان آنان و رفع آنها است. این موارد، مرضی خداوند است که هنر میتواند با معجزه تأثیری که دارد، در پرداختن به آنها بشر را به کمال روحی و معنوی برساند.