فرازی از موسیقی انقلاب
رضا مهدوی
نوازنده سنتور و مدرس دانشگاه
در عنفوان شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی طیفهای بسیاری به تولیدات موسیقایی در گونههای مختلف پرداختند.
گفته میشود حدود 300 اثر پخش نشده و پخش شده عمومی و رادیو تلویزیونی وجود دارد که متأسفانه تاکنون در نهادها و ادارات دولتی موسیقی گردآوری و شناسنامهدار دقیق نشدهاند. اما آنچه مهم است نقش برخی چهرههای صرفاً علاقهمند به موسیقی و فاقد دانش موسیقایی در کنار چهرههای تحصیلکرده موسیقی در همراهی با مردم و بهرهگیری از نغمهها و شعارها و مضامین منثور و منصور که بهدرستی توانستند آثاری مبتنی بر نیازهای فرهنگی دوره خاص خود را بهوجود آورند و از صدر تا ذیل کف خیابان را پوشش و تغذیه شنیداری کنند. ازجمله این آثار فاخر و ارزشمند بر میگردد به گروههای چاوش و شیدا و عارف: لطفی، علیزاده، مشکاتیان، کامکارها، شجریان و ناظری در کنار دیگر نوازندگان که بخشی هم به صورت همخوانی و پس از 44 سال قابل تأمل، شنیدنی و دفاع کردنی است. به هر روی نمیتوان نقش مهم هنر موسیقی را در تسریع پیروزی انقلاب نادیده گرفت و شاید هم به جرأت بتوان گفت که موسیقیدانان و شعرا در کنار هم نخستین هنرمندان خودجوش و همراه با مردم نسبت به دیگر هنرها و البته در نحلههای مختلف انقلابیگری بودند.سرود«ایران، ایران» با آهنگ فریدون خشنود و صدای رضا رویگری یکی از مصادیق بارز است. اساساً بحث پردازش به واژگان «فاخر»، «ارزشی»، «مکتبی»، «هنردینی» و از این دست موارد، به نوعی اعتباربخشی به آهنگها و سرودهای انقلاب و سپس هشت سال جنگ تحمیلی است که به لحاظ روحی روانی فقط شرایط را مستحکم میکند! شاید اطلاق این صفتها و الزام به آنها در هنر موسیقی، بویژه در بخشهای دولتی، ضمن جدید بودن، به الزامهای اعتقادی برپایه حفظ حرمتهای اخلاقی و فرهنگی در آثار موسیقایی تولید شده پس از انقلاب تاکنون هم برگردد. گویا این صفتها را در تقابل و تضاد با صفت مشهور مبتذل که برای برخی از تولیدات پیش و پس از انقلاب به کار رفته، ابداع شده! خصلت فخرآفرینی در موسیقی و به تبع آن، آفرینش موسیقی منزه یا فاخر یا ارزشی، بیشتر برخاسته از صرافتهای مدیریتی و ناظران کیفی در بدنههای دولتی است و از سوی اهالی فن موسیقا اینگونه واژگان خیلی کم شنیده شده است و اعتقاد دارند این عبارتها بیشتر استعاری و کلی و کمتر فنی و دقیق و به عبارتی تعریف و تعبیر فرمولاتیو ندارند و برای تعیین فاخر بودن یا نبودن نمیتوان زیاد وارد مصادیق شد و دقیق دانست. بررسی این مبحث هنوز هم تعطیل نیست و پرداختن به آن از اندیشههای جدی بسیاری از مسئولان تأثیرگذار شاخههای هنری- فرهنگی است. حداقل اینکه برای مقابله با هجمههای سیلآسای موسیقیهای مبتذل و ناروا و خارج از چهارچوبهای عُرف میبایست فرهنگمداری سبک زندگی خانواده ایرانی، حوزهای تعریف شده با مصادیق فراوان و با حداکثر ضریب اطمینان در مقابل هجمههای رسانههای گوناگون، عکسالعملهای سلبی و ایجابی را ارائه داد... یقیناً ساحت شعر و موسیقی دو مقولهای هستند که در هر فرهنگ و ذائقه شنیداری متفاوتند و نیازمند بسترسازی مفهومی از جنبههای گوناگون اقلیم و بافت زندگانی برخوردارند. آنچه مسلم است و مورد تأیید همگان هم قرار گرفته، سرودها و موسیقیهای انقلاب است که با تمامیت فخر و فخامت فرهنگی – سیاسی – اجتماعی و هنری توانسته تاکنون بر بنیانهای دانشی و هم معرفتی صحه بگذارد. در اینجا مجال اندک است و بسنده میکنم به نمونههای فاخری چون «آب زنید راه را» با آهنگسازی حسن (بهمن) ریاحی و خواننده زندهیاد سیامک علیقلی و مهرداد کاظمی، «کجایید ای شهیدان خدایی» به آهنگسازی هوشنگ کامکار و صدای بیژن کامکار، سرود پیروزی به آهنگسازی علی (همایون) رحیمیان و آوای اسفندیار قرهباغی و ... از این دست که با ارکستر سمفونیک تهران اجرا شدند.