فرازی از موسیقی انقلاب
رضا مهدوی
نوازنده سنتور و مدرس دانشگاه
سیدحسامالدین سراج اصفهانی از پدری فاضل و مسلط به ادبیات و برخوردار از صدای خوش، به فراگیری هنر و علم تشویق میشود. سراج موسیقی را با ساز پایه و شاخص در ریتم یعنی ضرب یا تنبک آغاز میکند و سنتور را نزد زندهیاد سیروس ساغری میآموزد و بعدها در تهران هنگام تحصیل در رشته معماری دانشگاه شهید بهشتی، آموزش این ساز را نزد زندهیاد فرامرز پایور، رضا شفیعیان و پشنگ کامکار ادامه میدهد. آواز را با ردیف زنده یاد محمود کریمی آغاز و در ادامه نزد زنده یاد محمدرضا شجریان، ردیف طاهرزاده را جسته و گریخته تلمّذ میکند و از همان ابتدای فعالیتش در یادگیری فن موسیقا به آهنگسازی فطری روی آورده و نخستین بارقههایش در مجموعه «نینوای 1و2» تجلی پیدا میکند؛ آهنگهایی برخاسته از زمینههای نوحه و مدح و موسیقی دستگاهی و تا حدی شعارهای انقلابی از مردم در کف خیابان همچون، نغمه «گلبرگ سرخ لالهها – در کوچههای شهرما- بوی شهادت میدهد» که اندکی نمونههایش را در گروههای عارف و شیدا و چاوش از زندهیاد محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، شهرام ناظری و زنده یادمحمدرضا شجریان شاهد بودهایم. ذات خداجوی و دینمحور سراج او را به فرازهایی دیگر از بیکران موسیقی ایران هدایت کرد تا جایی که بهدنبال خلق آثار با آوازخوانی و خوانشهای حماسی – عرفانی و البته در محور توسعه هنر دینی – انقلابی روی آورد و تصانیف و آهنگ ترانههای ابتدای فعالیت او در آلبومهای «نینوای 1و2» تجربه و عرضه گردید. گفته میشود برخی از این آهنگها پس از پیروزی انقلاب یعنی تیر 1358 تولید شده است، اما به مرورزمان تا شکلگیری واحد موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در نیمه دوم 1360 با حضور حسامالدین سراج و احمد انوشه نوازنده نی، زمینه آهنگسازی و اجرا و در نهایت تولید آثاری در زمینههای موسیقی فیلم و آهنگهایی با محتوای فرهنگ شنیداری متناسب با ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی و همزمانی با آغاز جنگ تحمیلی نمونهآفرینی و الگوسازی شکل میگیرد. آثاری همچون «جام شفق» ترانه فیلم «دو چشم بیسو»، «فتح نامه»، «زمین شد لالهگون» ترانه فیلم «توبه نصوح»، «گلهای سنگر»، «نصرمن الله» و غیره و البته موسیقی و خوانندگی جذاب حسامالدین سراج که در حقیقت باعث شهرت فراگیر او هم شد با دکلمه دلنشین و نافذ زندهیاد فرجالله سلحشور درباره فلسطین و لبنان باسَروده زندهیاد حمید سبزواری، فصلی دیگر در موسیقی ایران بعد از انقلاب را رقم زد. در حقیقت رسالت موسیقی بالاتر از بستری برای لذت بردن است. مسیری برای تعمق و اندیشه است. لایههایی ازمعنا است که میتواند از موسیقی تراوش و بدعتگذاری برای تجربههای دانشی نو به فرازی نو برسد تا صاحب اثر را شکوفا و مانا نگهدارد. به عبارتی از استمرار موسیقی خوب در اینگونه موسیقیها که «سرود» هم نامیده میشود سَنتِز موجود در گذر تاریخ را تکرار نمیکند! والبته از نگاه خاطره و تجربه فردی این موسیقی و سرودها به تاریخ مبدأ میرسند. گفتنی است اندیشه سیاسی و فرهنگی و اجتماعی پدید آورنده اثر در مؤثر شدن هر حرکت هنری بهوجود آورنده گونهای پرُرنگ در ادامه مسیر فعالیتهای هنری قلمداد میشود. نباید غافل بود از شعرخوانیهای پرصلابت، القای مفهومی، عاطفی و دراماتیک و البته از نوع خاص با زبان فرجالله سلحشور بویژه در درست خوانی اشعار سخت علی معلم دامغانی و سپیده کاشانی و حمید سبزواری، نقش مهمی در تولید مجموعه آثار «نینوا» ایفا کرد که یکی از آنها را میتوان در نبود آواز خوانی سراج در پی عادت شنیداری مردم را که دوست دارند آواز و ترانه و تصنیف در کنار هم باشند ذکر کرد. این موضوع خوشبختانه در مجموعههای «وداع ۱و۲» با صدای مرحوم اصغر فردی بهخوبی تکرار شد.
بسیاری اعتقاد دارند اگر حسامالدین سراج همان رویه آغازین دهه ۶۰ را دنبال میکرد امروز جایگاهی بلندتر در عرصه آواز و موسیقی ایرانی داشت. او گاهی مواقع موسیقیهای دیگر از فرهنگ و نقاط ایران مانند موسیقی کرمانشاهان و غیره را روی صحنه و محفل و استودیو تجربه کرده و البته شاید استقبال هم شده، اما مردم ایشان را با تعبّد و روحیه انقلابی بیشتر میپسندند.