صفحات
شماره هشت هزار و یکصد و بیست و دو - ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و یکصد و بیست و دو - ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ - صفحه ۲۰

درباره فیلم «سرهنگ ثریا» لیلی عاج

قدرت یک فرمانده زن بدون اکت‌های مردانه

محمد قربانی
منتقد سینما

 

«سرهنگ ثریا» فیلم خیلی خوبی است. فیلم را کارگردانی ساخته که پس از سابقه موفقش در تئاتر، به سراغ سینما آمده و بیم این می‌رود که یک تئاترِ فیلم شده تحویلمان بدهد؛ اتفاقی که حتی برای بزرگانی مثل بهرام بیضایی رخ داده است، اما خوشبختانه این اتفاق نیفتاده و فیلمساز بیش از همه فیلمسازان مطرح چند سال اخیر، در روایت به واسطه دوربین سینمایی موفق است. لیلی عاج در حالی که ممکن بود بار فیلمش را بر دوش کلوزآپ‌های اشک‌آلود بیندازد و اسیر سانتیمانتالیسم شود، در اغلب مواقع نماهای لانگ و مدیوم می‌گیرد و نشان می‌دهد که سینما را می‌شناسد.
فیلم روایت داستان خانواده‌هایی است که برای ملاقات با فرزندان‌شان، خود را به اردوگاه اشرف می‌رسانند و با ممانعت سازمان منافقین مواجه می‌شوند. ثریا (با بازی مثال‌زدنی ژاله صامتی) یکی از مادران چشم به راه است که بقیه خانواده‌ها را رهبری می‌کند. با بالا گرفتن ماجرای ممانعت سازمان، جنگی بین دو طرف رخ می‌دهد. یک طرف مادران و پدران چشم انتظار با بلندگوهایشان و سوی دیگر منافقین. فیلمساز در صحنه‌ای که منافقین با بلندگوها و شعارهایشان برای اولین بار پاسخ خانواده‌ها را می‌دهند، با یک کارگردانی دقیق، از ثریا فرمانده می‌سازد. با آمدن بلندگوهای دشمن و بالا رفتن صدای‌شان، ثریا که از پشت نرده‌ها، به داخل نگاه می‌کند، به عقب برمی‌گردد. دوربین همراه او عقب می‌کشد و ثریا دستور می‌دهد بلندگوها را بیاورند. انگار از پشت خاکریز تانک‌های دشمن را دیده و از تانک‌های خودی می‌خواهد برای مقابله جلو بیایند.
ثریا، یک زنِ قهرمان  است. هم قهرمان است و هم زن، هم کنشگر است و هم کنش‌هایش زنانه‌اند. او رفته‌رفته در فرماندهی پخته‌تر می‌شود و فیلمساز به درستی، در جمع از او فرمانده می‌سازد و گریه‌هایش را نگه می‌دارد برای تنهایی‌اش. اولین صحنه‌ای که ثریا جلوی اردوگاه با پسرش حرف می‌زند عالی است. ناگهان وسط حرف زدن بغضش می‌گیرد، میکروفن را دور می‌کند، می‌نشیند، گریه می‌کند و بعد دوباره پس از قورت دادن بغضش، قدرتمندانه به حرف زدن ادامه می‌دهد. پسری که نه می‌بیندش و نه احتمالاً تا آخر عمر خواهد دید. ثریا آن‌قدر قوی است که به مردهای جمع جرأت می‌دهد میکروفن دست بگیرند و برای نرم کردن فرزندان و برادرانشان، با آن‌ها صحبت‌های محبت‌آمیز کنند. ببینید فیلمساز چقدر دقیق قدرت زن را نه با اکت‌های مردانه، بلکه با تأکید بر نقاط قوت انسانی زن ساخته است.
فیلم بدون اینکه درگیر نگاه ایدئولوژیک به منافقین شود، از زاویه نگاه یک مادر به مسئله نزدیک شده است و چه چیزی بهتر از این می‌توانست حقیقت این سازمان جنایتکار را به تصویر بکشد؟ وقتی ویدیوی سخنرانی پسر ثریا را می‌آورند که در آن مادر و خانواده‌اش را انکار کرده، جایی که او به «خانواده ایدئولوژیک» اشاره می‌کند، ثریا فیلم را برمی‌گرداند تا دوباره واژه «ایدئولوژیک» را بشنود. او ایدئولوژی نمی‌فهمد و نمی‌شناسد؛ او مادر است و می‌خواهد فرزندش را ببیند و برای این هدف انسانی، هر کار شرافتمندانه‌ای می‌کند؛ در مقابل این مادر هم کسانی ایستاده‌اند که با گسستن محکم‌ترین روابط عاطفی انسان‌ها که احساس‌شان نسبت به خانواده‌شان باشد، از آن‌ها تکه سنگ‌هایی ساخته‌اند که امیدی به ایشان نیست.
پرداختن به تدوین و کارگردانی عالی فیلم بماند برای زمانی مفصل‌تر، همچنین نقد فیلمنامه فیلم که می‌توانست بهتر نوشته شود.
«سرهنگ ثریا» به جرأت موفق‌ترین پروژه با تم منافقین است. تمی که سینمای ایران بارها به سراغش رفته و تقریباً هیچ‌گاه موفق نبوده است. دلیل ناموفق بودن تجربه‌های قبلی، ملموس نبودن منافقین برای فیلمساز بود و علت موفقیت «سرهنگ ثریا»، مواجهه خاص و ویژه‌ای است که فیلمساز به واسطه شم زنانه‌اش، از دریچه حسی یک زن با منافقین داشته است. سینما یعنی همین. به لیلی عاج تبریک می‌گویم.

 

جستجو
آرشیو تاریخی