جستارهایی پیرامون آیین نشر

نشر و زیرساخت

حاتم ابتسام
پژوهشگر حوزه نشر
برای حضور ناشر در محیط فرهنگی یک کشور زیرساخت‌هایی سخت و نرمی نیاز است که به لطف دورانی که در آن زندگی می‌کنیم، به‌ فراوانی در دسترس‌هستند. زیرساخت‌های نرمی همچون سواد عمومی مخاطبان برای خواندن کتاب‌ها، کیفیت نسبی نویسندگان، قوانین بالادستی و ارگان‌های نظارتی مالی و محتوایی؛ و زیرساخت‌های سخت همچون فرایند تولید صنعتی کاغذ، چاپخانه‌های پیشرفته و ملزومات چاپ مثل رنگ و چسب و نخ تا ساختارهای توزیع از پخش و فروش. بدیهی است هرچقدر کیفیت و کمیت این زیرساخت‌ها در ساختار کشوری بیشتر باشد، نشر زودتر پا می‌گیرد و بهتر رشد می‌کند.
با این همه خود نشر زیرساخت فرهنگی کشور محسوب می‌شود و هرچقدر کیفیت و کمیت این زیرساخت بیشتر باشد، آورده‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بیشتری نصیب کشور می‌کند. مثل زیرساخت‌های حمل‌ونقل و ارتباطات دیجیتالی که هرچقدر متنوع‌تر و دردسترس‌تر باشد، توسعه‌یافتگی بیشتری رخ می‌دهد، نشر نیز در جایگاه زیرساخت فرهنگی می‌تواند در توسعه فرهنگ و اقتصاد حول آن نقش‌آفرینی پررنگ‌تری داشته باشد؛ از اشتغالزایی تا فرهنگ‌سازی.
نشر همزمانی که آورده‌های علمی و معرفتی و سرگرم‌کننده دارد، بر اقتصاد و فرهنگ نیز اثر می‌گذارد و با اینکه اساساً تولیدکننده علم و معرفت نیست و منتشرکننده آن است، با انتخاب‌هایش برای چاپ و ترویج شاخه‌ها و موضوعات خاص وزن تعیین‌کننده‌ای در هدایت فرهنگی جامعه دارد. ناشر است که به آتش نوع خاصی از جامعه‌شناسی یا ژانر تازه‌ای در ادبیات داستانی می‌دمد و محیط فرهنگی کشور را با آن گرم و سرگرم می‌کند. ‌
هرچه نشر، این زیرساخت فرهنگی کشور، متنوع‌تر باشد، نقش‌آفرینی علوم و ادبیات هم پررنگ‌تر می‌شود و اینگونه نیست که فکر کنیم زیادت ناشران و تنوع کاری ایشان به سردرگمی مخاطب یا چندپارگی موضوعات می‌انجامد؛ بلکه این تنوع به تعادل در تقسیم محتوا کمک می‌کند و هر مخاطبی به آنچه می‌خواهد، بهتر دسترسی می‌یابد. ضمن اینکه کثرت این زیرساخت باعث می‌شود نویسندگان با تنوع بیشتری طبع‌آزمایی کنند و جای کسی تنگ هم نشود؛ با این رونق و تکثر و تنوع هم آدم‌های زیادی در این صنعت نان می‌خورند.
بعد از این اصرار بر زیرساخت «خواستن» نشر و زیرساخت «بودن» آن، دو پرسش اساسی محل توجه است. دو پرسشی که بیشتر برای آنانی مهم‌ است که می‌خواهند بدانند نشر چگونه رشد می‌کند و چگونه به توسعه فرهنگ کمک می‌کند؟
آن دو پرسش این است:
۱. مهم‌ترین و ضروری‌ترین زیرساخت نشر کدام است؟
۲. کدام نشرها زیرساخت فرهنگی محسوب می‌شوند؟
ضروری‌ترین زیرساخت نشر کدام است؟
زیرساخت‌های نشر ثابت نیستند و بنا به تغییرات اجتماعی و اقتصادی هر دوره متفاوت‌اند. همان‌طور که در دورانی کاغذی نبوده که کتابی باشد یا زمانی چاپ انبوهی نبوده که نشری باشد، تا همین چند دهه پیش هم مخاطب باسواد در ایران کمتر بود و از همین رو ناشران محدوده عمل کافی نداشتند و زیرساخت مخاطب وجود نداشته است. این روزها هم تأمین کاغذ، زیرساخت اساسی نشر، با نوسانات ارزی به مشکل خورده و می‌خورد. پس شرایط اقتصادی اجتماعی در جایابی اهمیت زیرساخت‌های نشر اهمیت دارد. با این همه به‌زعم این قلم آنچه اساسی‌ترین زیرساخت نشر است، «نویسنده» است؛ نویسنده مهم‌ترین آورده نشر را تأمین می‌کند و به فرایند نشر معنا و مایه می‌دهد. بدون نویسنده همه این زیرساخت‌ها همچنان فعال خواهند بود، ولی فاقد معنا و مفهومی می‌شوند که نشر در پی منتشرساختن آن است. نویسنده که نباشد همه این فرایند می‌شود سیاه‌کردن کاغذها در چاپخانه‌های مجهز! البته همین روزها هم بسیاری از به‌اصطلاح ناشران بر همین راه می‌تازند و فضیلتی به چاپخانه‌های زیرپله‌ای ندارند. با این همه اهمیت، نه نهادهای دولتی کشف و پرورش نویسنده را درست گردن می‌گیرند، نه خود ناشران! دست‌بالا ناشران خیلی لطف کنند، کتاب‌هایشان را چاپ می‌کنند و آنها را رها می‌کنند و دولت‌ها هم خیلی به خودشان زحمت بدهند، بالای سن صف بکشند و بهشان جایزه و تقدیرنامه تقدیم کنند. از این اهمال دسته‌جمعی در زیرساخت مهم نشر که بگذریم به نظر می‌رسد بهتر همان است که نهادهای دولتی و حکومتی روی تهیه و بهبود زیرساخت‌های نشر متمرکز باشند و سپس از محصول نشر باید به‌عنوان زیرساخت فرهنگی کشور بهره ببرند.
کدام نشرها زیرساخت فرهنگی محسوب می‌شوند؟
برای پاسخ به این پرسش باید مقدمه‌ای روشن شود. اینکه بالاترین و بهترین سطح خدمتی که یک زیرساخت می‌تواند بدهد چیست؟
زیرساخت مهیا می‌شود و روی آن هزینه‌های کلان می‌شود که روی بستر آن دستاوردهای بیشتر و گسترده‌تری در اختیار مردم قرار بگیرد و اصلاً زیرساخت‌ها را می‌سازند که خدمت‌رسانی را تسهیل و نیازی از جامعه را برطرف کنند.
از آنجا که هنوز توقع و تصور روشنی از نشر و کارکردهای آن در جامعه وجود ندارد، نمی‌شود سرراست و مصداقی به خدمتی که نشر می‌کند اشاره کرد؛ شاید بشود گفت آگاهی‌بخشی و سرگرمی! و اینگونه گفت: نشری که بیشتر آگاه کند و بهتر سرگرم کند، زیرساخت فرهنگی بهتری برای کشور به‌شمار می‌آید. اما موضوع به همین‌جا ختم نمی‌شود و نشری که بتوان آن را زیرساخت نامید، کنش و واکنشی فراتر از این محدوده‌ها دارد.
در یادداشت بعدی به همین موضوع می‌پردازیم.

 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و یکصد و بیست
 - شماره هشت هزار و یکصد و بیست - ۱۳ بهمن ۱۴۰۱