به انگیزه ۱۲ بهمن، سالروز درگذشت دکتر حسن حبیبی، رئیس فقید فرهنگستان زبان و ادب فارسی
بزرگا مردا، که حبیبی بود!
غلامعلی حداد عادل
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی
دکتر حسن حبیبی را قبل از انقلاب ندیده بودم، اما وصف او را از کسانی که در فرانسه او را دیده بودند و میشناختند میشنیدم و دورادور به او علاقه پیدا کرده بودم. بعضی از کتابها و ترجمههای او را نیز در همان سالها فیالجمله دیده بودم. بعد از بازگشت امام به ایران، او را از نزدیک دیدم و هرچه به او نزدیکتر شدم، او را خوبتر و بزرگتر و پاکتر از آنچه میپنداشتم یافتم. حبیبی مسلمانی مؤمن و خوشاعتقاد بود. زندگی در متن دنیای غرب و آشنایی با مکاتب فکری و فلسفی جدید در مسلمانی او خلل و اعوجاجی ایجاد نکرده بود. او اسلام را در ترازوی عقلانیت و معرفت سنجیده و پذیرفته بود و شیعهای دوستدار پیامبر(ص) و اهلبیت او بود. حبیبی مردی اخلاقی بود و در رفتار با دیگران بر پایه اصول و ضوابط انسانی و اسلامی عمل میکرد از جمله کسانی بود که دیگران از دست و زبانش آسوده بودند و در کنار او و در کار با او احساس ایمنی میکردند. در استفاده از بیتالمال فوقالعاده دقیق و حساس بود. متفکر و خوشفکر و درستکار بود. دکتر حسن حبیبی بهخوبی توانسته بود میان مسلمان بودن و ایرانی بودن آشتی و سازگاری ایجاد کند. اسلام عقیده او بود و ایران علاقه او و میان این عقیده و علاقه نه تنها تضادی نمیدید بلکه این دو را مکمل هم میدانست. به همان اندازه که در اعتقاد به اسلام صداقت و جدیت داشت، در علاقه به ایران نیز پایدار و پرتلاش بود. حبیبی به همه مظاهر فرهنگ و تمدن ایرانزمین عشق میورزید و نگاهبانی از همه ارکان و عناصر این فرهنگ و تمدن را وظیفه خود میدانست. ایمان اسلامی و آگاهیهای تاریخی وی به او در ایرانشناسی بصیرت بخشیده بود و تجربه زندگی در غرب افق دید او را وسعت داده بود.
حبیبی عاشق زبان و ادب فارسی بود. با آثار بزرگان ادب فارسی در شعر و نثر آشنایی کامل داشت و با تسلطی که به زبان عربی داشت، از متون معتبر ادبی بهخوبی استفاده میکرد. نثری پخته و استوار داشت و ترجمههایش دقیق و درست بود. گاهی شعر نیز میسرود. به شعری که درباره ایران و زبان فارسی سروده بود بسیار علاقه داشت و آن را در هر محفل و مجلسی که سخن از ایران در میان بود با حرارت و شور و شوق میخواند. او نخستین رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در جمهوری اسلامی ایران بود. من که بیست و دو سال از نزدیک شاهد کار و تلاش او در فرهنگستان بودهام و به جرأت میتوانم بگویم که فرهنگستانها و خصوصاً فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدیون بینش و کوشش دکتر حبیبی هستند. در آغاز تأسیس فرهنگستانها، وی معاون اول رئیسجمهور بود و تا آنجا که میتوانست در تصویب قوانین و مقررات و جذب و جلب اعتبارات و تسهیلات و کمکهای مردمی و دولتی به فرهنگستانها کمک کرد. هر اتفاق و حرکتی که به توسعه و تقویت زبان فارسی کمک میکرد او را خوشحال میکرد و هر چه سبب تضعیف این زبان میشد او را میآزرد. اهتمام او به بازگرداندن صفحات و تصاویر و مجلسهای شاهنامه طهماسبی به ایران کاری کارستان بود. او سالها زحمت کشید تدبیر و پیگیری کرد، تا توانست آنچه را از صفحات این کتاب گرانسنگ نزد موزهها و مجموعهدارها موجود بود به ایران برگرداند. داستان مفصل و پیچیده این اقدام شنیدنی و خواندنی است، ما، در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در همایش بینالمللی هزاره شاهنامه فردوسی، از او خواستیم شمهای از آن کوششها را بازگو کند و او شرحی داد که میتوان بدان رجوع کرد. شاید آنگاه عده بیشتری از هنرشناسان و ایراندوستان بتوانند اهمیت کاری را که با مدیریت دکتر حبیبی برای بازآوردن این مجموعه به ایران انجام شده، تصور و تصدیق کنند. حبیبی حقوقدان و جامعهشناس و اسلامپژوه بود و در همه این عرصهها صاحب تألیف و ترجمه بود. فهرست بلندبالای کتابهای او و مقالات عالمانهای که نگاشته معرف روح علمی و قوت فکری اوست. معرفی آثار او مجال و فرصتی بیش از حوصله این مقاله میخواهد.