ترجمه آثار ادبیات پایداری؛ ضرورتها و ملاحظات
پونه فضائلی
منتقد ادبی
جهان امروز جهان روایت است و آن کس که نتواند روایت خود را تعریف کند، مجال و میدان را باز گذاشته است تا دیگران نهتنها روایت خود، بلکه روایت او را نیز تعریف کنند. بدیهی است ترجمه آثار مکتوب یکی از راههای انتقال معانی و مفاهیم به جوامع و مردمان دیگر است. توجه به این نکته اهمیت ترجمه آثار فارسی را در تمام گونههای روایی، خصوصاً ادبیات پایداری روشن میسازد.
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که تولیدات ادبی مربوط به جنگ تنها کمی پس از شروع آن شکل گرفتند. ابتدا این شاعران بودند که با سرودن شعر، موضوع جنگ و دفاع از میهن را به آثارشان دعوت کردند. داستاننویسها کمی بعدتر وارد این میدان شدند. از میان نویسندگان پیشکسوت احمد محمود با داستان زمین سوخته و اسماعیل فصیح با زمستان 62 در این عرصه پیشقدم بودند؛ اما از همان ابتدا، داستاننویسهای جوانی هم که بعضاً خود از رزمندگان بودند، دست به قلم بردند. نتیجه تلاش آنها آثاری بهلحاظ کیفی کمجان، ولی از نظر کمّی متعدد بود.
با پایان جنگ، آثار تولیدی سمتوسوی تازهای یافت. در حوزه ادبیات داستانی، نوشتن رمان و خاطرهنگاری نسبت به داستان کوتاه فراوانی بیشتر و کیفیت بهتری پیدا کرد. همچنین، آثار پژوهشی و تحقیقی نیز کمکم وارد عرصه شدند؛ اما سالها بعد از جنگ بود که کمکم ضرورت ترجمه آثار این حوزه موضوعیت یافت.
آسیبهایی که بهواسطه جنگها و درگیریها به انسان و محل زندگی او وارد میشود، در تمامی جهان و در طول تاریخ مشابه بوده است. به همین دلیل، آثاری که درباره جنگ نوشته میشوند، اشتراکاتی با هم دارند. در همه آنها از کشتن و کشتهشدن، مجروحیت، اسارت و ویرانیها و تبعات روانی و اقتصادی و اجتماعی جنگ صحبت میشود. در واقع، ما در این حیطه عموماً با روایتهایی مشابه با هم، ولی در بسترهای متفاوت فرهنگی مواجه هستیم. بهدلیل وجود همین مفاهیم آشنا و مشترک است که همواره در سراسر دنیا، خوانندگان از ترجمه آثاری که در این زمینه نگاشته میشوند، استقبال میکنند؛ ازاینرو، انتقال تجربیات و مفاهیم فرهنگی مستتر در کنشهای انسانی، ضرورت ترجمه ادبیات پایداری را روشن میکند.
در این میان، به نظر میرسد مهمترین عامل در انتخاب اثر برای ترجمه، یافتن مواردی است که از یک سو، در آن اشتراکات جهانی وجود داشته باشد و همدلی و همذاتپنداری مخاطب را در هر کجای جهان برانگیزد. از سوی دیگر، جنبههای منحصربهفردی در دوران جنگ ما وجود دارد که میتواند آن را از نمونههای مشابه متمایز و برای مخاطب جذاب کند. شاید مهمترین تمایز جنگ در آثار ما و دیگر انواع مشابه، نوع جنگیدن و نیز دلایل جنگیدن باشد.
هر دوی این عوامل در کنار درنظرگرفتن انسانهایی که به این دو موضوع عینیت بخشیدهاند، آثار ایرانی را منحصربهفرد میکند. ادبیات پایداری ایرانی مدعی است که در جنگ و دفاع همواره تابع قوانین و حد و حدود خود بوده است؛ حدودی که برگرفته از عناصر فرهنگی و اعتقادی رزمندگان بوده و مناسبات جنگی را تغییر داده است.
از سوی دیگر، آنجا که به دلایل نبرد پرداخته است، علاوه بر دفاع از مرزهای کشور، برخی عقاید دینی و مذهبی از جمله دفاع از حق و حقیقت اسلام ناب و مبارزه با استکبار جهانی و ریشهکنی ظلم و فساد را در خود متجلی نموده است؛ اما از طرف دیگر، تمرکز بیش از حد بر کتابهایی که بر ایدئولوژیکبودن آرمانهای دفاعی تأکید میکنند، در جذب مخاطب جهانی ناتوان خواهد بود؛ زیرا پذیرش این نوع نگاه نیازمند وجود زمینهای فکری و نوعی مبانی عقیدتی است که درکش برای خوانندگان در آن سوی مرزهای کشورمان، اگر نگوییم ناممکن، لااقل دشوار است.
در این خصوص، سؤال دیگری که مطرح میشود، این است که آیا روح حاکم بر اغلب این آثار را میشود ترجمه کرد یا نه؟ انتقال مفاهیمی که در لایههای زیرینش دارای عمق و معانی متعددی هستند و انتقال درونمایه ایثار و شهادت، از دیگر نکاتی است که باید در ترجمه مد نظر قرار گیرد.
در واقع، جنگیدن با دشمنی که به سرزمین ما تجاوز کرده است، میتواند موضوعی مشترک باشد؛ اما آثار ما اگر مدعی نوع متفاوتی از جنگ هستند، باید این را نشان بدهند؛ در عین حال که قدیسساختن از رزمندگان و آنها را متمایز جلوهدادن، راه شناخت ماهیت نبرد و عاملان آن را بر مخاطب میبندد. این نوعی از آسیبهاست که در آثار تألیف و ترجمه مشترک هستند. اغراق و بزرگنمایی و قهرمانپروریهایی که از رزمندگان، انسانهایی ماورایی و بدون خطا و اشتباه بسازد، ارتباط خواننده را با فضای اثر مخدوش میسازد.
در دهه اخیر، آثاری در حوزه رمان و خاطرهنگاری مانند شطرنج با ماشین قیامت و سفر به گرای 270 درجه و دا به زبانهای دیگر ترجمه شدند؛ اما نکتهای که باید در این زمینه مدنظر قرار گیرد، این است که در ترجمه آثار، تمرکز صرفاً بر گونههای داستانی نباشد؛ بلکه به آثار پژوهشی نیز با وجود کمتربودن توجه شود. این موضوع ازاینرو ضروری است که در حوزه تحقیق، با پدیده نادری مواجه هستیم. به این معنا که افراد و مراکز تحقیقاتی خارج از کشور در خصوص دفاع مقدس پژوهشهایی انجام دادهاند که بهلحاظ کمّی و کیفی بیشتر از تولیدات ترجمهشده از زبان فارسی است. این مسأله انتخاب اثر را برای ترجمه در این گونه دشوارتر میسازد.