آلبر کامو و اثر فلسفیاش اسطوره سیزیف
سیزیف، قهرمان پوچی است
ریحانه میرحسینی
کارشناسارشد ادبیات
آلبر کامو همیشه در اوج خود بوده است؛ نویسنده سرشناس فرانسوی که کمتر کسی را پیدا میکنیم او را نشناسد و حداقل اینکه در دوران سیاه کرونا کتاب طاعون آن را نخوانده باشد. کامو علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در فلسفی نوشتن تبحری خاص و دانش بسیار دارد. کتاب «اسطوره سیزیف» کامو سال 1942 یعنی در همان سالی که رمان مشهور دیگرش «بیگانه» چاپ شد، انتشار یافت و از نظر درونمایه، این دو اثر بسیار به هم نزدیک هستند هر چند شکلی متفاوت دارند. این کتاب جستاری فلسفی است در چند فصل که به مسأله پوچی میپردازد و آن را از ریشه میشکافد و تاروپودش را بررسی میکند و پوچی که در آن زمان نتیجه تلقی میشد، در این جستار نقطه شروع به شمار آمده است. البته در همین ابتدای کار پیشنهاد میشود اگر قصد خواندن این کتاب را کردید حتماً عصیانگر کامو را تهیه کنید و در کنار اسطوره سیزیف بخوانید چراکه به مبحث پوچی گسترش بیشتری میدهد و در نهایت آن را کامل میکند. حرف حساب کامو این است که پوچی در اصل خودش چیزی جز جدایی نیست و آن نه از وجود آدمی سرچشمه میگیرد و نه از جهان؛ پوچی زاده برخورد این دو با هم است. این کتاب به چهار فصل تقسیم میشود که کامو به استدلال پوچ، انسان پوچگرا، آفرینش پوچ و در نهایت اسطوره سیزیف میپردازد. داستان اسطوره سیزیف را اکثریت شنیدهاند؛ خدایان، سیزیف را محکوم کرده بودند که تخته سنگی را بدون وقفه تا قله کوهی بغلتاند و هنگامی که به آنجا رسید تخته سنگ دوباره به پایین میافتد. در واقع خدایان با دلایلی موجه به این نتیجه رسیده بودند که هیچ کیفری بدتر از کار بیهوده و امیدی نیست و این بهایی است که برای عشقها و سودهای این جهان باید پرداخت و آلبر کامو این قصه را از نظر پوچی واکاوی کرده و میگوید سیزیف، قهرمان پوچی است و علت غمانگیز بودن داستان این اسطوره، آگاهی او است چراکه اگر در هر قدمی که برمیداشت امید و موفقیتی را پیشروی خود میدید، دیگر چه جای رنج و اندوه باقی میماند؟ او محکوم به تکرار شده بود و راه رهایی از این تکرار به آگاهی رسیدن است. اگر رنج را درک کنیم و آن را برای خود کنیم، دیگر اثری از آن نمیماند و امید راه رهایی است و در نهایت کامو امید و پوچی را در آثار کافکا بررسی میکند.