امید، عشق و اعتماد به نفس!
دانشور در جزیره سرگردانی
مصطفی جواهری
آموزگار
نام سیمین دانشور با مشهورترین کتابش یعنی سووشون گره خورده است. اما چه بسا اگر در این سالها نشر خوارزمی، کمی جاندارتر میبود و چاپ و پخش کتابهایش اوضاع درستتری میداشت، جزیره سرگردانی بود که روی میز پرفروش کتابفروشیها جا خوش میکرد.
هستی نوریان، دختر جوانی است که در دهه سوم زندگیاش در نوسانی عاطفی بین مراد و سلیم سرگردان است. هستی و مراد دوستانی از دوره دانشگاه هستند. مراد، همانطور که از اسمش پیداست، دلخواه و مقصود اصلی هستی است. اما به واسطه تفکر مراد به زندگی و مؤلفههای وابسته به آن (نظیر عشق، ازدواج، رفاقت، دین و...) که ناشی از نگاهِ ایدئولوژیک مراد است، رابطه محبتآمیز هستی و مراد به ازدواج نزدیک نمیشود. از طرفی مامانعِشی (عشرت)، سلیم را برای دخترش انتخاب میکند. سلیم، پسر یکی از دوستان مامانعشی است و متمم مراد است. سلیم، همانطور که از اسمش پیداست، خوشباور، آرام و مطیعِ دین است. چشمانی دارد که:«....چشمهای تبدار عجیبی داشت. درشت و شبیه حرف صاد. رنگ چشمها رنگی میان آبی و خاکستری بود که دورش سورمه کشیده باشند...» و هستی، درگیر همین چشمها میشود. داستان، در سال ماقبل انقلاب پیش میرود و هستی، ناخواسته وارد یک ماجرای مبارزاتی شده و متوجهِ تعامل مراد و سلیم میشود و ناخودآگاه مثلثی بین هستی، مراد و سلیم شکل میگیرد؛ مثلثی که فقط هستی از روابط بین رئوسش به طور کامل آگاه است. اینطور به نظر میرسد که هستی، نماینده خودِ سیمین دانشور در کتاب است؛ سرگردان بین پیدا کردن مسیر حقیقت و درست. و البته جایی در اواخر کتاب، سیمین از زبان خودش پاسخ هستی را میدهد که: «گریهها را بگذارید برای خلوتهایتان.... امید و عشق و اعتماد به نفس، کلید رمز همین سه تاست.» و این ماجرا یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب است. اینکه سیمین، خودش یکی از شخصیتهای داستان است و کنش و واکنش دارد و در پیشبرد داستان نقش دارد. گمان میکنم، یک نویسنده باید خیلی قَدَر باشد و خودش هم این قَدَربودن را مطلع باشد که بتواند با اعتماد به نفس، شخصیت حقیقی خودش را تبدیل به یک شخصیت داستانی در رمانش بکند و این کار از افراد زیادی بر نمیآید و حتماً یکی از آنها سیمین است.
اگر شخصیتهای متعدد که گاهی باعث برهم خوردن تمرکز مخاطب میشود را نادیده بگیریم، جزیره سرگردانی یک اثر موفق است. در طرح، شخصیتپردازی، زاویهدید، صحنهپردازی و روایت. اگر توانستید، حتماً تهیهاش کنید. اگر هم نه، میتوانید از من قرض بگیرید.