عصر ماشین

مینا گودرزی
طنزپرداز

جاده رنج و بلا این‌روزها پهناور است
بی‌تخلف رد شدن از این بلاها محشر است
 
در مسیر زندگی ترمز بریده مشکلات
بوق هم هرچه زدم نشنید انگاری کر است
 
چپ شدیم از بس تورم آمد و سبقت گرفت
اینهمه سبقت گرفتن هم خدایی نوبر است
 
در تصادف با اجاره بی‌کروکی مجرمیم
چونکه صاحبخانه شخصاً توی صحنه افسر است
 
قفل فرمان می‌زند مغزم به افکار درست
وقت بحران‌ها مخم فرمان نگیرد، خودسر است
 
برف‌پاک‌کن چون ندارد چشم من از این جهت،
توی بوران حوادث تار می‌گردد، تر است
 
الغرض مهر و وفا در عصر ماشین یخ زده
تست کردم شیشه‌هایش فاقد بالابر است!
 
البته این بیت‌ها از روی ناشکری نبود
درد و دل کردم  فقط بنده، خدا مستحضر است
 
حجم خرج اصلا چه باک، از باکِ دخل افزونتر است
غم ندارم گر دو روزی چرخ روزی پنچر است
 
می‌خورم چایی نباتی در مسیر مشکلات
بیمه عمرم در این جاده دعای مادر است