کلاس تاریخ دموکراسی در دوره پهلوی

میخ کوروش و اسب قزاق!

بهزاد توفیق‌فر
طنزپرداز

- ببینید عزیزان! من به روح اعتقاد ندارم اما با تساهل و تسامح می‌توانم بگم که توی روح نظام شاهنشاهی پُر از جمهوریت، دموکراسی و مردمه. شما این حرف‌هایی که توی کتاب‌های معتبر تاریخ و سفرنامه‌های داخلی و خارجی و خاطرات و منابع علمی نوشتن رو باور نکنید. من خودم در یک مقاله کاملاً پژوهشی که سی سال قبل در یک مجله خارجی که الان اسمش یادم نیست قراربود چاپ بشه، همین مطلب رو ثابت کردم و الان میگم تا همه شما دانشجوها چه استاد باسواد و پلورالیستیکی هستید. جدی میگم!
+ درود استاد!
- بله می‌دونم... به هرحال، داشتم می‏گفتم، همین ولیعهد حیوونکی، سیصدهزار اکانت از همون ایالت‌های مردم و حومه، بهش وکالت دادن و الان شاه شده. یا مثلاً پهلوی دوم، برای آغاز فعالیتش به «مردم» رجوع کرد. خُب اون موقع مردم کجا بودن؟ آفرین، توی سفارتخونه انگلیس. یه تعدادی وطن‌فروش هم توی سفارتخونه شوروی بودن که فعلاً کاری نداریم یا همون پهلوی اول، رضاخان هم همینطور توی روحش جمهوریت می‌زد.
+ چی می‌زد استاد؟
- موج! موج می‌زد! بهتون بگم که «اسب» در زبان پهلوی هم به معنای چارپاست هم به معنای «سگ قهوه‌ای لکه‌دار». رضاخان از همون انتهای اسب سفارت هلند می‌تونست شاه بشه اما یه بار که اسب سفیر، توی روح رضاخان نگاه کرد، رضاخان دلش گرفت، برای همین رفت به قزوین و با «مردم» برگشت. از همون وزیر جنگ شدن و بعد نخست‌وزیری و بعدش هم شاهی، غیر از میرزاکوچک‌خان جنگلی و شیخ محمدخیابانی، تا سیزده سال بعدش فقط یک نفر باهاش مخالف بود که اونم شاطر نونوایی بود. خلاصه بقیه زنده‌ها و اسب‌ها کاملاً باهاش موافق بودن. آخرش هم زمان جنگ جهانی دوم همون مردم که آورده بودنش، نصف شب بردنش بندر و فرستادنش بره خارج پیشِ موریس و پسرش رو با اسب بردن توی کاخ. اصلاً نظام شاهنشاهی در همه دنیا همینطور مردمی و دموکراتیکه و همشون هم از منشور کوروش الهام گرفتن.
+ استاد، منشور کوروش همون نیست که به خط میخی درباره حقوق بشر نوشته؟
- حقوق فقط یکی از میخای منشوره که بهمون نشون دادن و ما هم طبیعتاً می‌گیم میخ منشور چون این میخ وقتی میخ منشوره کوروش میخ داره میگن میخ کوروش نمیگن منشور.
+ خسته نباشید استاد.
- شاید جلسه بعد!