جور دیگر باید دید!

لزوم بازنگری در نقش و انتظارات مردان در تناسب با الگوی سوم زنان

زهراسادات رضوی علوی
دانشجوی کارشناسی  ارشد جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی

یکی از مسائلی که امروزه خود پدیدآورنده مسائل متعدد دیگری برای زنان است نادیده گرفتن نقش مردان در پیوند با آنان است. در یک نگاه نظام‌مند زن و مرد هر کدام جزئی هستند که حقوق و تکالیف خود را دارند اما این اجزا در نسبت با هم عمل می‌کنند و تغییر در یکی باعث تغییر در کل نظام می‌گردد. اگر تغییر در یک جز سایر اجزا را تغییر ندهد آن نظم از حال تعادل خارج می‌شود. دقیقاً اتفاقی که درباره زنان رخ داده است همین است؛ نگاه جزءنگر و تک‌بعدی به زن بدون آنکه زن را در پیوند با مرد در خانواده و جامعه ببیند و همچنین تصمیم‌گیری برای زن در خانواده و اجتماع منفک از مردان که باعث تحمیل بار مضاعفی بر زنان شده است.
نگاه مترقی انقلاب اسلامی، زن را پویا و فعال می‌بیند که نسبت به اجتماع مسئولیت دارد و همچنان که محور خانواده است، در جامعه نیز مؤثر است اما مسأله جدی از جایی آغاز می‌شود که الگوی سوم زن برای زنان به سبک زندگی بدل می‌شود ولی مردان یا آن را نمی‌شناسند و با نگاه سنتی به زن می‌نگرند و یا در حالت بدتر از انگاره‌های ذهنی درباره زن سنتی دست نکشیده‌ و زن مؤثر و اجتماعی را به فهمشان از زن سنتی الصاق و بنابراین مفهوم جدیدی از زنانگی خلق می‌کنند. مفهومی که زن را به زن خانه‌دار تمام‌وقت و شاداب و در عین حال مادرِشاغلِ مؤثر بدل می‌کند که همه امور را روی انگشتش می‌چرخاند و اگر گلایه کند یا خسته شود
یعنی زن نیست!
اینجاست که ضرورت گفت‌و‌گو درباره مردان در نسبت با زن انقلاب اسلامی فهم می‌شود. منظور از گفت‌و‌گو درباره مردان این نیست که پژوهشگاه‌ها عنوان یا موضوع جدیدی برای پژوهش و نظریه‌پردازی پیدا کنند و سال‌ها در اتاق‌های بسته مردانه تولید محتوا کنند بلکه باید به‌دنبال فهم‌شدگی الگوی سوم زنان برای تمام جامعه بویژه مردان بود. مردان اگر بتوانند الزامات و نیازهای الگوی سوم زن را درک کنند و از رهگذر فهم صحیح آن به پیوند میان زن با خانواده و مرد بپردازند آنگاه می‌توان امید داشت که زنان در برابر مشکلات و مسائلشان تنها نباشند و بار مضاعفی که جامعه در باور سنتی خود به آنها تحمیل می‌کند از دوششان برداشته شود. در این صورت اَبَرزن بودن که حاصل کج‌فهمی از الگوی سوم است تبدیل می‌شود به زیست متعادل برای زن و مرد.
راه‌حل این مسأله توجه به مردان است؛ بنابراین مرد باید به‌عنوان یک فرد در کنار زن و با او نظم زندگی جدید و متعادل را بسازد. در این قالب جدید مرد، محور نیست که همه امور با خواست و برای رفع نیاز مرد تطبیق پیدا کند بلکه محور، اساس خانواده و اساس حرکت اجتماعی دینی است و زن و مرد به گونه‌ای متعادل و با در نظر گرفتن رسالت و مسئولیتشان به سمت هدف حرکت می‌کنند؛ لذا در نظام انتظارات و «تکالیف» مرد نسبت به زن در خانواده و جامعه باید بازنگری صورت گیرد.