در بیان تیپیکال شعرشناسی شاعران پدر
پدر بدو، آهو بدو
بهزاد توفیقفر
طنزپرداز
دیگه عاشق شدن نازکشیدن فایده نداره
دیگه دنبال آهو دویدن فایده نداره
به باور همه کارشناسان و تاریخپژوهان و شعرشناسان و حتی مردم عادی، سراینده این شعر، مرد و پدر بوده است و این شعر در روز پدر، یا یک روز بعد از آن سروده شده است. شاعر در همان آغاز کلام و طلیعه شعر، ناامیدی خود را از دریافت هدیه در روز پدر ابراز کرده و از پای ننشسته است.
وی به زیبایی و بدون استفاده از هیچ مجاز و کنایهای، به عیان اعتراف نموده که دیگر نازکشیدنهایش در روزهای گذشته مانند روز زن، روز مادر، روز دختر، روز کودک، روز تولد، روز اول عید، روز آخر عید، روز وسط عید، سیزده بدر، شب چله، شب چهارشنبه سوری، شب حنابندان فرزند اول، شب پاتختی فرزند دوم، تولد بچه سوم شوهرعمه خاله بزرگه نوه عموی همسر و سایر شب و روزها و مناسبتهای دیگر فایده ای نداشته است و هیچ یک منتهی به دریافت هدیه مناسب در «روز پدر» نشده است.
شاعر در انتها با یادآوری آن زمان که از هیچ کاری برای تهیه و تأمین هدیه برای بروبچهها فروگذار ننموده است و حتی یک بار آنقدر دویده و به این و آن رو زده که آهو آنقدر ندویده و به گوزن رو نزده است، تأکید میکند که درنهایت هم برای بازپرداخت بدهیها، خصوصاً اون وام سنگین که برای خرید سرویس طلا گرفته بوده، مثل آهو در گل مانده است و هنوز هم قسط آخر آن را پرداخت نکرده و همینطور علف خرس است که به عنوان جریمه از وی اخذ میشود. گرچه به عقیده «ورقی طوسی»، شاعر برای بیان علف خرس، از همه صنایع بدیعه و غیربدیعه استفاده کرده و دیگر صنعتی نمانده که او استفاده نکرده باشد
ولاغیر.