چه بر سر فرزندان هورین آمد؟
روح تلخ تراژدی در کالبد فانتزی
کتاب فرزندان هورین ،یا نارن ای هین هورین ،داستانی فرعی درباره هورین یکی از شخصیتهای مهم سرزمین میانه و اتفاقاتی که برای خانوادهاش رخ داده است. این کتاب را کریستوفر تالکین از میان دستنوشتههای پدرش مرتب کرده و بهصورت کتابی کامل درآورده است. این کتاب سال 2007 منتشر شد. داستان اصلی با حضور خود هورین شروع میشود. هورین از خاندان سلطنتی دور لومین و اهل دورامین بود. او در جنگ الفها با ملکور همراه خاندانش به کمک الفها میآید. در حین این جنگها او به اسارت ملکور در میآید و در دژ انگباند زندانی میشود، اما او که شجاعتی مثالزدنی داشت ملکور را به جنگ تن به تن دعوت میکند، اما ملکور بهجای پذیرفتن، او را نفرین میکند. اینگونه میشود که هورین مجبور میشود با چشمان ملکور سرنوشت شومی را که برای تورین، نیهنور و همسرش رقم میخورد ببیند. تالکین داستان زندگی هورین و فرزندانش را خیلی قبلتر از کتاب هابیت نوشته بود، اما به دلایلی آن را تکمیل نکرده بود که البته عمر تالکین به آن قد نداد و او قبل از انتشار کتاب از دنیا رفت. یکی از مهمترین نکات این کتاب توجه به جزئیات حوادث کتاب است. تالکین در نوشتههایش موضوع زندگی و نفرین ملکور بر هورین را درنظر گرفته و با جزئیات و دقیق تکبهتک حوادث مربوط به آن را نوشته است. همین موضوع نشان میدهد تالکین تا چه اندازه برای خلق دنیایش وقت گذاشته است. از دیگر ویژگیهای داستانپردازی کتاب فرزندان هورین این است که نویسنده ابداً قصد نداشته داستانی با پایانی شیرین و شاد خلق کند. در داستان فرزندان هورین بههیچوجه از این کلیشه که «پایان شب سیه سپید است» نشانهای نیست. او در طول کتاب از ناکامیها و بیرحمی ملکور سخن میگوید. سرنوشتی که هورین دارد دردناک است، اما از آن دردناکتر این است که او باید به مدت 28 سال تمام در بلندترین نقطه برج بنشیند و سرنوشت شومی را که نفرین ملکور برای خانوادهاش رقم زده است ببیند. سرنوشت خود تورین و خواهرش نیز بسیار غمانگیز است. با اینکه تورین تمام تلاشش را میکند تا بر نفرین شومی که بر زندگیاش سایه انداخته غلبه کند اما پایان زندگی او نیز خوش نخواهد بود. با اینکه قبلاً ترجمهای با نام «بچههای هورین» از فرهاد سیدلو منتشر شده، اما ترجمهای که رضا علیزاده و سید ابراهیم تقوی از نسخه اصلی ارائه دادهاند کاملاً حرفهای است و پیشنهاد میدهم حتماً آن را بخوانید. این ترجمه را نشر« روزنه» به چاپ رسانده است.